نوشتن بک بو اصلا برنامه ریزی شده نبود
وقتایی که از درس خسته میشدم تصمیم به نوشتنش میگرفتم. راستش حتی قصد آپ کردنشم نداشتم..
کلمات و جمله ها و حتی موضوع داستان اصلا قبل از نوشتنش به ذهنم نمیومد ، من فقط بی دلیل و بدون هیچ موضوعی شروعش کردم و انگار خود داستان ، خودش رو پیش میبرد.
داستان کلیشه ای بود اما من با چانیول بک بو زندگی کردم و انگار با هر درد کشیدنش،منم درد میکشیدم
امیدوارم دوستش داشته باشین و نظرتونو راجعبش بگین،یا اینم بهم بگین که دوست داشتین چطور تموم بشه..
من همشونو میخونم و با تک تک شون ذوق میکنم.
غلط املایی ای،تکرار کلمه ای اشتباهی چیزی دیدید حتما اطلاع بدین.
راستی عکس پس زمینه ی کاور فیکشن، عکسیه که ناسا روز۲۸ سپتامبر ۲۰۰۲ از کهکشان گرفته.. گفتم شاید دوست داشته باشید بدونید🙂مواظب خودتون و قشنگیاتون باشید:)❤
NELL , 16/5
16:18
YOU ARE READING
ʙᴀᴇᴋʙᴏᴡ🌈
Short Story'داستان کوتاهِ کامل شده' [بکهیون تو به اندازه ی رنگین کمون بعد ازیه روز بارونی خوش رنگ و لعاب و وسوسه انگیز بودی اما هیچ وقت نمیدونستم رنگین کمون میتونه هم بسوزونه و هم بسوزه! بکهیون، تو سوختی اما اونی که ازش فقط خاکسترش باقی موند من بودم..] ژانر :...