P 16

65 18 0
                                    

#پارت_شانزدهم
پسرا بعد از حرف زدن با منیجر و فهمیدن برنامه کاریشون رفتن سمت المپیک ایدل ها
.
.
ون رسید به مکان برگزاری المپیک و پسرا با استایل خاص خودشون پیاده شدن و چان رفت سمت بک و عکاسا ازشون عکس گرفتن و چان دستشو گذاشت رو شونه بک و اونو سمت خودش کشید
بک گفت داری چ غلطی میکنی
چانیول: بهت گفتم کاری میکنم پیش خودم باشی
بک :یااااااااااا ولم کن
چان : جلوی عکاسا وخبرنگارا نمیتونی تکون بخوری واسم داستان میشه
بک : تو یه غول عوضی هستی
چان : تازه اولشه
بک : یااااااا (اینارو جوری میگفت ک لبخند روی لب داشت جلوی خبرنگارا و عکاسا)
چانیول خنده هاش از ته دل شد و همینطور ک بک و داشت واس طرفداراش دست تکون میداد...
رسیدن به محل برگذاری مسابقه و همه گروه ها بودن و اکسو هم ک باهاشون اشنایی داشت بهشون دست داد و سلام کردن
گروه اکسو ست لباس ورزشی شون سبز روشن بود و اتفاقا خیلی به پسرا میومد
هر گروه باید برنامه ریزی میکردن چ کسی چیکار کنه.
سوهو:بچه ها مهارتاتون و الان نشون بدین خوب ما باید اینم ببریم ♡
دست اتحاد و مثل همیشه دادن و کنار هم به صورت دایره نشستن...
چانیول: اینجا بهترین جاس برای اینک بکهیون و پیش خودم داشته باشم چون دوربین هست نمیتونه عکس العمل نشون بده
بکهیون: بهتره از چان فاصله بگیرم همش افکارشیطانی داره برم پیش لوهان بشینم
چان: بکهیونی کجا میری، صبر کن کارت دارم
چان رفت کنار بک و با دستش بهش اشاره زد بیا کارت دارم هنراه با لبخند شیطانی

بک هم ک از لبخند با حرص میزدو رفت سمت چان
چان تا بک و گرفت توی گوش بک گفت
چان: دیدی بهت گفتم کنارخودم نگهت میدارم
بک : نگاه به خنده من نکن مجبورم جلوی دوربین
چان : خنده زوری تو هم دوست دارم
بک جا خالی داد و چان رفت بغل لوهان بعد عذر خواهی کرد و رفت سمت بک
بک : چان چش شده؟؟ ینی اینقدر مهمه ک من باهاش حرف بزنم و قهر نباشم؟؟ وای چرا اینقدر خنده هام ازته دله وقتی میاد سراغم وقتی کنارشم خیلی خوشحالم منم ازش فاصله میگیرم تابیشتر بیاد طرفم
چان : خنده های بک اصلا زورکی نیست من میدونم اون خوشش میاد ک من برم سمتش واس همین از کنارم تکون میخوره وروجک
ولی منم کاری میکنم ک تو از ته دلت بخندی وروجک شیطون من
(از این همه عشق بینشون نویسنده سر به بیابان میگذارد)
#firelight
@Exo_Galaaxy

فیکشن فایرلایتWhere stories live. Discover now