[جنی و لیسا رو کاناپه نشسته بودن و فیلم میدیدن]
لیسا: جن؟ *با انگشت میزنه پهلو جنی*
جنی: *برمیگرده سمت لیسا* چیه؟
لیسا: میخوای بهت یه اثر هنری نشون بدم؟
جنی: نه ممنون. من روزی یبار خودم رو تو آینه نگاه میکنم.
لیسا:
[جنی و لیسا رو کاناپه نشسته بودن و فیلم میدیدن]
لیسا: جن؟ *با انگشت میزنه پهلو جنی*
جنی: *برمیگرده سمت لیسا* چیه؟
لیسا: میخوای بهت یه اثر هنری نشون بدم؟
جنی: نه ممنون. من روزی یبار خودم رو تو آینه نگاه میکنم.
لیسا: