FlaMeS [Z.m]
welcome salite ha Zayn Top +15 بوک شامل خشونت، قتل، شکنجه، الفاظ رکیک و...
-بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه...
خب =) این داستان شیپش کاکلزه ( جنسن و میشا ) داستان از اونجایی شروع میشه که میشا تو یه شرکت درخواست شغل میده ، طولی نمیکشه که میفهمه درواقع رییس اون شرکت ، جنسن ، اونو میشناسه ولی بهش چیزی نمیگه .... -چرا و چگونش توی داستان مشخص میشه 🤪 * نخواستم زیاد داستان لو بره برای همین پارت اولو بخونین تا اگه خوشتون اومد ادا...
[متوقف شده] چه اتفاقی می افته وقتی که یک نویسنده کمیک وارد دنیای داستان های خودش میشه؟ وقتی که با عمق مشکلات و درد کاراکتراش رو به رو میشه قراره چیکار بکنه؟
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
-اون یه دختر پاک و بیگناه بود و نمیدونست یک نفر اونو زیر نظر داره- "تو جای درستی اومدی، اگه دنبال دردسر می گردی، عزیزم" 𝗃𝗎𝗌𝗍𝗂𝗇 𝖻𝗂𝖾𝖻𝖾𝗋 & 𝗌𝖾𝗅𝖾𝗇𝖺 𝗀𝗈𝗆𝖾𝗓 𝖿𝖺𝗇𝖿𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇 ⎾𝙘𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: jelena ⏌𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚 : romance, drama, smut 🔞, crime 1#JustinBieber 1#SelenaGomez
دستاش رو جلو آورد و بهم نشون داد . -«این دست هارو نگاه کن ... بوی خون رو حس میکنی ؟ میدونی خون رو چی پاک میکنه ؟ » سرمو تکون دادم . -«فقط خون ، میتونه خون رو پاک کنه ...چرخه انتقام هیچوقت به پایان نمیرسه . نفرت تکثیر میشه و یه روزی میرسه که از زمین ، چیزی جز یه لکه سرخ که بوی تند اهن میده ، چیزه دیگه ای باقی نمیمون...
ما همانند یک گل فروش و یک کتابدار که سالهاست حافظه خود را از دست داده و باهم نسبتی ندارند اما هر روز از یک مسیر هماهنگ به سوی خانه هایشان که در خلوت ترین کوچه های لندن قرار دارد میروند هستیم. افرادی که در کنجی از مغازه هایشان هر روز صدای یک موسیقی آشنا شنیده میشود که آن را بر گیتاری قدیمی پیاده میکنند...
COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !
بخش های از کتاب انجمن شاعران مرده ..🌱 شکوفههایگلسرخراهمین حالاکهمیتوانیاز جا برچین...🥀
*اصلا چرا کشتیش؟ _من کی رو کشتم؟ *لیام پین؛ تو زین مالیک و تمام اعضای خانوادت رو کشتی!! _من این کارو کردم؟ چه...خفن! •liam top •dark ⚠️این داستان شامل محتوای دلخراش است
Fame and lust by aphrodite 💚💙 دين وینچستر راک استار معروف، عشق براش معنی نداره ادما براش موقتی ان ... زود ازشون خسته میشه ... ولی یه نفر براش این جوری نیست یکی پیداش میشه که فرق میکنه 💚❤💙 Sexual content 🔞 rape drug abuse ... این داستان برای همه گروه های سنی مناسب نیست
خوب گوش هات رو باز كن و ببين بهت چي ميگم...ميدوني معني اين قرارداد چيه؟معنيش اينه كه من تو رو خريدم،من صاحب تو ام...حالا تو هم بهتره به حرف صاحبت ات گوش كني،چون كالينز،تو هنوز عصبانيت منو نديدي! ______________________________________ فن سريال سوپرنچرال هستيد يا نيستيد،اگه به كتاب هايي با محوريت پسر/پسر علاقه داريد ميت...
[completed] هفت روز...،فقط هفت روز ديگه صبر كن و اونوقت بهش بگو...! . . . . . . . . . . . 🔞خوندن اين داستان ممكنه براي خواننده هاي سن پايين مناسب نباشه🔞 ايده پرداز: @bsunknown
ما اینجا درباره پرونده های قتل معروف حرف میزنیم. هشدار: این بوک ممکنه برای خواننده های سن پایین مناسب نباشه!❌
castiel:is that supposed to be funny? dean:no castiel: dean:it's hilarious -supernatural-
زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1
من دوست دخترمو کشتم و الان دارم ازت دزدی یاد می گیرم! Highest rank : #7 in fanfiction وارنینگ : حاوی اندکی معصومیت از دست رفته (سکچوال کانتنت خودتون)
[ کامل شده] مثل گلی که با تابستون و زمستون بسازه ، با گرما و سرمای زندگی ساختم تا فقط ناجیم رو ببینم. اما اون فقط یه پرتگاه عمیق بود . یه سیاهی مطلق که تمام امیدم رو محو کرد . و من دیگه نمیتونم به امید اینکه میشنوه ، شبها باهاش حرف بزنم... ~~~~~~~~ **اسامی ذکر شده در داستان هیچ ارتباطی با اشخاص در دنیای واقعی ندار...
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
همه چیز از انجایی شروع شد ک ب اِصرارِ تِرسا و ماریا مجبور شدم ب اون خونه برم..فک میکردم این تمومه ماجراس..اما اینطور نبود..تا زمانی که اون..اون ناشناس زنگ زد و منو وارد بازیِ خطرناکی کرد که هرچی تقلا کردم نتونستم ازش خارج شم!! و این یعنی پایان!..
[ کامل شده] هشدار : این بوک ممکنه شامل صحنه های دلخراش باشه . اما هپی اندینگه. مواظب روحیتون باشید. __________________________________________ _ من چی؟ _ تو؟ تو تماماً سایه ای ... میخوام ببینم پشت این سایه ها چی پنهون کردی ... __________________________________________ [زیام] تاپ: لیام ژانر: معمایی _ هیجان انگیز _ ان...
اینجا یه جمع بندی از بهترین فنفیکشن های لری استایلینسون تو واتپد؛ از جمله ففایی که بالاترین رتبه و ووت رو دارن، فف های ترجمه شده، و اونایی که با قلم عالی نوشته شدن رو در اختیار دارید:]🤍
جسیکا، دختری بسیار متوسط در یک خانواده بسیار معمولی است تا زمانیکه او یک توانایی غیرمعمول را کشف می کند... توانایی ای که او را از هم از انسان های غیر جادویی و هم کلاسی های جادوگرش متمایز می کند. وزارت مخفی جادو به او هشدار می دهد باید که توانایی های خود را مخفی نگه دارد. سکوت او در حین ورود به دانشگاه جادوگری سانها...