28 rouges | L.S
[COMPLETED] [71K+ WORDS] « i'm the ceo of styles enterprises, you are? » « someone with a gun so shut the fuck up.» - or where the young ceo harry styles, makes a deal with the rouge mafia, to insure his safety.
[COMPLETED] [71K+ WORDS] « i'm the ceo of styles enterprises, you are? » « someone with a gun so shut the fuck up.» - or where the young ceo harry styles, makes a deal with the rouge mafia, to insure his safety.
-پین؟ آره خب اون درست یه درد تو کون نروعه عوضیه! بوک لایلو/لیلو میباشد. اگه وارد این جا میشین فقط باید بلیور باشید! ما هیچ لری و زیامی نمیشناسیم😔🔪 لیلو ریله :) ❤💙
Believe none of what you hear and only half of what you see. That’s what his father always tells him with that smile of his, the one that says, I’ll tell you that much, but the rest will cost you. Harry never knew what he meant, but he gets it now that he’s sitting in the dim bar of another hotel he won’t sleep in, th...
This story is not mine. It belongs to TheOutCastAyh on ao3. i am just reposting it on wattpad. Blood is cascaded his finger. It isn't his blood. Sirens wail behind his car in the distance as he looks over his shoulder, he needs to get out of there but he doesn't have time. His eyes scan the road ahead and his hands a...
Zayn has tormented Liam throughout all of high school. Liam is openly gay, which is what Zayn mainly touches on. His favorite way to tease and bully Liam is by calling him "Princess," but when another bully dares to mess with Liam, and Zayn begins to learn more about the boy he teases, the mocking word becomes a lovin...
Liam is your average 17 year old boy. Well not really. He loves flower crowns and is about as Innocent as a 5 year old. That is until he meets a very handsome man with lots of tattoos. Zayn wants to ruin Liam. Will Liam let him?
everything i've learned and the things i've seen, it shatters inside of me. i don't know why it's taken me this long, why i refused to see him for who he really is. why i don't shrink from him, as i declare aloud without any hesitation or ambiguity. it slips from my mouth before i can even stop it, before i can save m...
Highest ranking #1 Zarry Highest ranking # 2 Mysteryromance Highest ranking # 1 Niam Liam turned towards zayn .. "Can you please do me a favour, take Harry back to the living room and watch over him I have to pick this call" he asked zayn with pleading eyes. zayn gave Liam an innocent smile and nodded his head... "Tha...
He wasn’t supposed to fall in love with the enemy. Zayn jawad malik is one of the most puissant and the youngest under-the-counter alive on the earth. Harry styles is the one who’s chosen to arrest this drug lord.
❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]
𝘞𝘩𝘦𝘯 𝘺𝘰𝘶 𝘴𝘭𝘦𝘦𝘱 𝘸𝘪𝘵𝘩 𝘣𝘰𝘯𝘦𝘴 𝘪𝘵'𝘴 𝘩𝘢𝘳𝘥 𝘵𝘰 𝘧𝘦𝘦𝘭 𝘢𝘭𝘪𝘷𝘦 𝘢𝘯𝘥 𝘴𝘰𝘮𝘦𝘵𝘪𝘮𝘦𝘴 𝘺𝘰𝘶 𝘧𝘰𝘳𝘨𝘦𝘵 𝘵𝘩𝘦 𝘴𝘶𝘯 𝘦𝘹𝘪𝘴𝘵𝘴 𝘸𝘩𝘦𝘯 𝘦𝘷𝘦𝘳𝘺 𝘥𝘢𝘺 𝘧𝘦𝘦𝘭𝘴 𝘭𝘪𝘬𝘦 𝘢 𝘴𝘵𝘰𝘳𝘮, 𝘣𝘶𝘵 𝘦𝘷𝘦𝘯 𝘪𝘯 𝘵𝘩𝘦 𝘥𝘦𝘢𝘥 𝘰𝘧 𝘯𝘪𝘨𝘩𝘵, 𝘩𝘦 𝘸𝘢𝘴 𝘵𝘩𝘢𝘵 𝘰𝘯𝘦, 𝘧𝘭𝘪𝘤𝘬𝘦...
یکی تشنه خون دیگری تشنه اون این داستان شامل صحنه هایست که ممکن است برای همه مناسب نباشد⚠️ •zayn top
I'm Devil And Evil Lust is In Your Veins Ziam Mayne ⌲ Fan-Fiction By: sören Update: Completed
^^Ziam Mayne Cute Short Story^^ جایی که لیام یه پاستیل خور حرفه اییه و زین براش پاستیل می خره تا راضی بشه باهاش حرف بزنه... ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ #1_fanfiction #1_Ziam
" تو خیلی زیبایی، بیبی بوی. " | Ziam Mayne Fan-Fiction 2020 | Zayn Top | Completed
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
لیام، یه پسر ساکت لاغر مردنی، عاشق یکی از پسرای پرطرفدار و خوش قیافهی دانشگاه به اسم زین شده. یه روز، وقتی علاقهی لیام به زین به اوج خودش میرسه، تصمیم میگیره بره تو خونهی زین. ولی چیزی که اونجا دید زینی نبود که تو رویاهاش تصور میکرد... ⚠️SLOW UPDATING میتونید صبر کنید تموم شه و بعد بخونید.
لویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو به رویی شون میره که یه پیرزن مهربون و دوست داشتنیه.لویی معتقده دوست ه...
[OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دول...
-𝘂𝗽𝗱𝗮𝘁𝗶𝗻𝗴- "اگر تو قطرهای در اقیانوس بودی ، من دو ابدیت را صرف پیدا و انتخاب کردن تو میکردم." -𝗭𝗠 𝘀𝘁𝗼𝗿𝘆-
[Completed] "پیکسی؛ پری چهره ای که در زیر نور ماه می رقصد " . . +بهت گفته بودم دیگه دنبالم نگرد؛ دنیای تو برای من زهره _و من به حرفت گوش نکردم زِد چون تو برای من خود مرهمی
موش کوچولو فکر میکرد مار شیطانی همسایه بالاخره میخورتش و شب و روزش از ترس یکی شده بود. آخر سر هم یه لقمهی چپش کرد ولی نه اون مدلی که فکرش رو میکرد. مترجم: -Liammalik-
لیام پین دو سالی هست که متاهله اما متاسفانه قدرت باروری نداره راه حل چیه ؟ بانک اسپرم لیام و همسرش به توافق میرسن که ازبانک اسپرم کمک بگیرن و چه اتفاقی میفته که اهدا کننده اسپرم ، زین مالیک باشه ؟!
در لندن هتلی وجود داره که زنها و مردهای زیبا مثل پرنده های تو قفس،ازشون نگه داری میشه و زندانی ها ی اون مکان ملزمن عمیق ترین و تاریک ترین خواسته های شما رو براورده کنن.......
هری فهمید اگر میخواد زنده بمونه باید بین لبای زین نفس بکشه! شکار معصومیت یک پرنس زیبا واقعا ستودنی بود! دست زین پایین رفت و هری لبشو محکم گاز گرفت ؛ کمربند اون حوله ی مزاحم رو از جاش کند.. دست مرد لای رونش حرکت کرد. حس میکرد ملافه های زیرش الانه که آتیش بگیرن! طولی نکشید که وجود ناگهانی زین رو تو خودش حس کرد! چنگ د...
به پسر کوچولوش که سرش رو پایین انداخته و چشمای آبیش رو نمیتونست ببینه،سرش رو بالا آورد و بوسهای روی پیشونیش گذاشت هری:باید پسرم بمونه اینجا لویی با اخم به سمت اونا میره و بعد از اینکه هری رو هول میده اخمی میکنه لویی:بعد از ۲۰ سال برگشتی با پسر احمقت که مثل عقبموندهها میمونه و حتی نمیتونه حرف بزنه و میخوای بندا...