DAN |Kookv|
_ من برای خوشحالی تو اینکارو کردم .. تهیونگ قلبش از حرفی که شنید لرزید .. پاهاش شل شد و سنگینی اش رو روی زانوش انداخت _ چ..چی؟ _ بهم گفتی لایق خوشبخت شدنم .. نفس عمیقی کشید و دوباره صورتش رو نوازش کرد _ ولی من هیچوقت لیاقت داشتن تو رو ندارم کاپل: کوکوی ژانر: رمنس، انگست، اسمات، محارم چنل تلگرام: @kookvmoment