koodakane saratani
- حق نداری جلوی کسی گریه کنی هیچکس به جز خودت نباید ضعفتو ببینه - پس تو چی؟جلوی تو میتونم؟ - من خودتم! تقدیم به کودکان سرطانی♡ - Shadow
- حق نداری جلوی کسی گریه کنی هیچکس به جز خودت نباید ضعفتو ببینه - پس تو چی؟جلوی تو میتونم؟ - من خودتم! تقدیم به کودکان سرطانی♡ - Shadow
درست موقعی که قرار بود چیزی درباره اهنگها اسپویل کنن از پشت کادر یکی از استف ها دست تکون داد و بهشون گفت لایو رو متوقف کنن، کمی بعد لایو رو قطع کردن و دوربین هارو خاموش کردن... اعضا متعجب از جاشو بلند شدن و گفتن: -چی شده؟ همون لحظه پی دی نیم وارد اتاق شد و با عصبانیت گفت: -بعضی از اهنگهای البوم زودتر پخش شدن. ➷ 𝙱𝚘...
[اتمام یافته] جنی دختری که به خاطر شرکت پدرش مجبور میشه با کیم تهیونگی که سه سال اخر مدرسه شو زهرمارش کرده بود ازدواج کنه تهیونگ که سالهاست عاشقه جنیه سعی میکنه دلشو بدست بیاره ولی زندگی اونطور که اونا میخوان پیش نمیره.... Couple:taennie Sub couple:liskook Genre:dram_ duress mach
داستان درباره دختری به نام جنی که خبرنگار و باید با کیم تهیونگ بزرگ که مردی مرموز و سرد است مصاحبه کند.......بقیه اش و خودتون می خونین ژانر : اسمات ، عاشقانه
خیلی جالب بود تو دنیایی که یاباید میمردی یا می کشتی ویا تسلیم میشدی وزندگی کردن بامرگ هیچ تفاوتی نداشت چه چیزی باعث می شد که انسانهابازهم برای ادامه ی زندگی تلاش کنن؟ این چه جورامیدی بودکه بهشون کمک میکردتااین زندگی که سرتاسرش روسیاهی و تباهی گرفته بود ادامه بدن؟ شاید یه شهر امن که تنها اسمش سرزبون ها بود وهیچکس نمیدو...
منم انسان! تنها بازمانده آدم، یگانه یادگار خشم قابیل، سیمای خشک ابلیس، و آخرین رهرو خداوند، برای رسیدن به نهایتی که نه من و نه ما می شناسیمش. منم انسان! تنها یادگار ابلیس خداوند...
جنی دختری که روی خوشی از این دنیا ندیده و دنیا همیشه بهش سیلی زده و خندیده. جنی داشت نا امید میشد اما درست زمانی که میخواست از این دنیا خداحافظی کنه و به خواب عمیقی بره نور کم سوی امیدی رو میبینه که باعث میشه جرعه ی امیدش کم کم روشن میشه و جنی اینو میفهمه که این دنیا اونقدرا هم بد نیست. با دیدن پسر و آبی با اون لبخندا...
ای کاش میشد گذشته رو سوزوند... ای کاش هیچوقت این بازی کثیف شروع نشده بود... اون وقت هیچوقت ندیده بودمت و به خاطرت عذاب نمیکشیدم و باعث عذاب کشیدن تو هم نمیشدم. اما این عادت سرنوشته که ماها هر کدوم تقاص کارهایی رو بدیم که خودمون شروعشون کردیم... ما تقاص اشتباهاتمون رو پس میدیم.. هر کدوم به یه شکل... -اما چیز مهم اینه ک...
یه بوک با وانشات های استریت😏💫 #دخترپسری با ژانر های مختلف و موضوعات متفاوت🤫💥👌🏻 🟣بعضی هاشون هم اسمات هستن (you got it)🤫😏🔥 *شخصیت ها رو باهم شیپ نمیکنم...اونا فقط شخصیت های وانشات هستن..!❌ نویسنده : 𝔽 & 𝕂
جیسو به خاطر اینکه مادرش خیانت کرده و دختر واقعی پدری که فکر میکرده نیست از خونه بیرون انداخته میشه و سره راهش چند نفر قرار میگیرن... تهیونگ واقعا پسریه که فکر میکنه؟ Highest rankings: -1 #jisoo -2 #jisoo سولگی،جی بی،جنی،کای،لیسا،جانگکوک
لیسا یه دختر ۲۳ ساله اس که توی یه شرکت کار میکنه... کیم تهیونگ پسر خشن ولی مهربون که ناگهانی وارد زندگی لیسا میشه.. چند زندگی و چند عاشقانه... شخصیت ها:لیسا،تهیونگ،جنی،سوهو،جیسو،کای،هوسوک(جیهوپ) اخر این داستان به کجا ختم میشه؟ -1 #kpop وضعیت:به پایان رسیده
داستان دختری که زندگیش با حماقت برادرش از این رو به اون رو شد... .......................................................................... توضیحات : داستان دو پایان داره پایان هپی اند ، پایان سد اند ژانر : رومنس ، انگست ، درام ، تراژدی ،عاشقانه نویسنده : chimy00@ #5 in girl #1 in لیسا #1 in girlboy
[Completed] تهیونگ، خدای اهریمن، وظیفش تبدیل قربانی هاش به جن بود. جن هارو میکشت و روحشونو به شیطان تحویل میداد. کیم جنی، قربانی بعدیش بود...! Mini Fic - Maxlueslia
جنی دختریه که هیچعلاقه ای به ازدواج نداره اما ممکنه که یه سر اشپز معروف نظر جنی روتغییر بدع !؟ شیرین وروانی واز دست ندین💜 کاپل تهنی ( تهیونگ ❤ جنی) دختر پسری این وبتون با اعضای بی تی اس و بلاک پینک نوشته شده
بعضی وقت ها دروغ امن تر از حقیقته.. - جوهر قرمز '𝐎𝐧𝐥𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫 𝐜𝐚𝐧 𝐝𝐞𝐬𝐭𝐫𝐨𝐲 𝐚 𝐦𝐨𝐧𝐬𝐭𝐞𝐫' 𝖂𝖗𝖎𝖙𝖊𝖗 : 𝖕𝖎𝖓𝖐𝖉𝖗𝖆𝖌𝖔𝖓 language:𝐏𝐞𝐫𝐬𝐢𝐚𝐧 sexual orientation:𝐒𝐭𝐫𝐚𝐢𝐠𝐡𝐭 please share it to your friends" Ranking: #15 love 24 august #1 jennie 5 september #1 blood 25 august #1...
به آرومی پلک هاش رو از هم فاصله داد. با باز شدن چشم هاش سردرد بدی به سراغش اومد جوری که حس میکرد شخصی درحال تیر زدن به سرشه! احتمال میداد این سر درد بخاطر اثرات بیهوشی بوده باشه. چند بار پلک زد و سعی کرد اطراف رو ببینه اما به جز تاریکی مطلق چیز دیگهای نبود. با باز شدن در روشنایی کمی به چشم های غرق تاریکیاش برخورد...