I killed someone for you [L.S]
- من از ارتفاع میترسم اما چون دیوانه وار عاشقتم هر روز بخاطر تو این سقوط رو تجربه میکنم . [Completed] #sad 10
- من از ارتفاع میترسم اما چون دیوانه وار عاشقتم هر روز بخاطر تو این سقوط رو تجربه میکنم . [Completed] #sad 10
" من گی نیستم! " به پاپاراتزیایی که دورم جمع شده بودن با داد گفتم. " بیخیال هری ، ما عکسارو دیدیم! " یکی از پاپا داد زد. " اون فگوت منو بوسید! " قبل از بوق زدن ماشین منم با داد بهش گفتم. اونا نمیتونن بدونن،من ضعیف دیده میشم و نمیتونم اینجوری باشم نه قبل از بزرگترین مسابقه م.
[ C O M P L E T E D ] در جايى كه هرى ، هر شب تبديل به يه بچه گربه ميشه داستانِ كوتاه [ Persian Translation] ( Larry Stylinson AU) Copyright © HunterMay18 All Rights Reserved 2014
لویی تاملینسون از وان دایرکشن تقریبا به طور کامل از زمان تولد نابینا بوده، استثنائا اون میتونه هاله ای از اجسام و سایه ها رو ببینه و این فقط برای اینکه بتونه صاف بایسته و نیفته کافیه، اون قراره یه مصاحبه راجب نابینا بودن توی معروف ترین بوی بندجهان انجام بده ولی به جای اون یه بار دیگه تموم جواباش به هری استایلز برمیگر...
لویی تاملینسون موفق ترین و شناخته شده ترین خواننده دنیاست. طرفداراش -لوییه ها- همه چیز رو درباره اون میدونن...حداقل اینطوری فکر میکنن زندگی هری استایلز وقتی عوض میشه که توی گروه آنلاینی که چهارتا لوییه پسر دیگه هم توش هستن عضو میشه؛ و خودش هنوز تصمیم نگرفته که این چیز خوبیه یا بد... ولی اینو میدونه که داره به آرومی ا...
[ آپهای نامنظم و طولانی] + من میخوام ببینمش! قلبش مچاله میشه. نمیدونه این بغضِ لعنتی از کجا سر باز زده، از کجا اصلا شکل گرفته که مدام داره حجیم و حجیمتر میشه، فقط... فقط میدونه که حاضره جهان رو تماما قتل عام کنه تا اون خوب باشه! اون، با چشمهایی که جاذبهی سیاهچاله دارن براش. اون، با چشمهایی که حالا رگههای کوچی...
هری از یه مورد وخیم عاشق شدن در نگاه اول و خریدن تصادفی نشانه تعهد دراز مدت و بعد نداشتن شجاعت لازم برای برداشتن نشانه مذکور از کشوی جوراب هاش برای چهارسال رنج میبره. ترجمه این http://archiveofourown.org/works/1211962
[Completed] هرکسی توی زندگیش یه بار زخم خورده و ترجیح داده اونو یه راز نگه داره ولی وقتی بدن برهنه میشه جای زخم معلوم میشه و یادمون میندازه که رازمون راحت تر از چیزی که ما فکر میکنیم میتونه بر ملا بشه... Cover by beautiful soul @IWontBeTheOne فن پِلات پلیسی ، جنایی ، کارآگاهی (فکر کنم اولین در این ژانر ها باشه ?) Har...
|Larry Stylinson Teen Faction Short Story| "تو نمی تونی یکم با ادب تر باشی تاملینسون مگر نه؟" "نه دختر کوچولو, من همیشه این اخلاق شِتی رو داشتم! و بدون که با همین اخلاق تو رو به دست میارم! " "چطوره شرط ببندیم؟" این ففیک دارای فحش, مصرف مواد,اسمات می باشد!🔞⚠ ----------------- #1 highschool #1 harryandlouis #1 louisand...
من روحم یه روح خالی... ای کاش هیچوقت وارد این بازی نشده بودم... هنوز تو یه نونوایی کار میکردم... ای کاش میتونستم دوباره ببینمش، ببینمش وقتی بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه... من تو این دنیای کثیف که پر از رنگای سبز و آبیه گم شدم... آلیس من فکر میکردم عشق تو عجیب ترین سرزمینیه که من بهش پا گذاشتم ولی اشتباه میکردم عزیزم،...
Larry ⚠️Male pregnancy 🤰🏼 ⚠️Cancer Bottom!Harry [Completed] عشق بین اون ها ناپایدار بود،درست مثل عشق مادر به فرزند.❤️
اولين فن فيك من!! وقتي در زندگي لويي و هري يك اتفاق غير منتظره ميوفته!
از @louis_Tomlinson: این آخرهفته پارتی داریم. اگه باحالی برو اگه @Harry_Styles هستی بمون خونه در جواب لویی @Harry_Styles: تو یه عوضی هستی و خودتم میدونی در جواب هری @Louis_Tomlinson : آره یه عوضی که تو بطور انکار ناپذیری میخوایش *complete*
[completed] ⚠mpreg " دستم رو میگیری برای همیشه ؟ " لبخند زدم و دستش رو گرفتم" برای همیشه."
"امشب میای پارتی؟هممون منتظرتیم" کدوم پارتی؟ با اخم ویس بعدی رو پلی کردم. این یکی هم از طرف همون پسر بود. راستش، همه ی اون صدتا ویس میل از طرف اون بودن. _____ "تازه اخبارو شنیدم." "ببخشید، یادم نیست کی اون عکسارو گرفتم..." "تو باید برگردی،باشه؟" ⸙⸙⸙ #3 shortstory #20 harry 5th February 2021
من عاشق برادر ناتنیم شدم. این از همون اول شروع شد. وقتی چشم هام به چشم های سبزش برخورد کرد.
هری یه پسر خوب و درس خونه و خیلی به خونواده اش اهمیت میده ولی همه ی اینا وقتی عوض میشه که خانواده اش اونو به یه مدرسه جدید میفرستن و هری توسط یه پسر بد از شر یه دعوای بزرگ خلاص میشه ولی نمیدونه که این تازه شروع یه دعوای بزرگتره *-*آویسا
داستانى كه لويى توش پسره رييس جمهوره انگليسه... ولى چه اتفاقى ميوفته بعد از اينكه هواپيماهى كه لويى توش بوده سقوط ميكنه و لويى خودش رو توى يه جزيره پيدا ميكنه؟؟ داستانه خودمه گايز
هری دیگه نمیتونه ببینه، خانوادش رو از دست داده و توی خیابونا زندگی میکنه، لویی با گذشته ای پر از درد و مرگ یکی از کساییه که این بلا رو سر هری آورده... و هری...هری حس میکنه عاشق کسی شده که فرشته ی نجاتشه اما... جنایی_درام🌙💧
لویی نمیتونست چیزی رو که میبینه باور کنه...یه پسر وحشت زده وسط اون آب شناور بود یه پسر وحشت زده خیلی زیبا که مثل ماهی دم داشت و روی اون رو پولک های براق سبز رنگ پوشونده بود...به همون اندازه که این غیر واقعی و غیر قابل باور و افسانه ایه ،اون درست جلوی چشماشون بود،حقیقی،زیبا و سردرگم ...یه پری دریایی که جلوی دیدگان شوک...
"از اینجا که نگاه میکنی،همه چیز آروم و زیبا کنار هم قرار گرفته،از این بالا همه چی سر جاشه،ولی از نزدیک،هیچی سر جاش نیست؛از دور همه چی عالی به نظر میرسه و این خندهدارترین حقیقت دنیاست." cover by:mansurepotter
"هری،عشق،بازم که اومدی اینجا!" سرش رو بلند می کنه و به سمت صدا بر می گرده. "نمی خوای فراموش کنی؟" آدم ها همیشه پیش خودشون فکر می کنند چی می شد اگه یه شانس دیگه بهشون داده می شد.این شانس دوباره در واقع به لویی و هری داده می شه؛اما اون چیزی که نمی دونند اینه که،زندگی هیچ وقت اونقدر سخاوتمند نیست. (فصل دوم 10se...
جایی که هری برای لویی جوک میگه تا کاری کنه عاشقش بشه. Original Story By: @tjeffsandsniffles
توُ نيسْتيـ و من تو منْجلاب نَبودنِت دسْت و پٰا ميزَنَم Original story by @emptea #2-short