«𝐂𝐎𝐍𝐒𝐔𝐌𝐄|مصرفکننده»
[ برای اطلاعات بیشتر و خلاصه وارد بوک بشید🏙️] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐂𝐨𝐧𝐬𝐮𝐦𝐞🥃 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬، 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚، 𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭، 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
[ برای اطلاعات بیشتر و خلاصه وارد بوک بشید🏙️] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐂𝐨𝐧𝐬𝐮𝐦𝐞🥃 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬، 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚، 𝐚𝐧𝐠𝐞𝐬𝐭، 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑🤝🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:- 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️
کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: نامجین و هوپمین خلاصه: تهیونگ امگای فقیر و باهوشیه که به واسطه هوشش، توسط بهترین مدرسه کره بورسیه میشه، تهیونگ به محض ورودش، توجه قلدر مدرسه که از قضا، ثروتمندترین و قویترین فرد مدرسهست رو جلب میکنه... جئون جونگ کوک، آلفایی که از امگا ها و ضعفشون متنفره... ژانر ها: امگاورس، عاشقانه، مدرس...
√ در حال آپ ¦ نام = پسر کیوت من ¦☆ ¦ کاپل = ویکوک ¦☆ ¦ ژانر = اسمات , فلاف , امپرگ , رمنس ,.... ¦☆ ¦ نوع = فیک ¦☆ ¦ نویسنده = فلوریم ¦☆ √ این فیک فقط دارای یک ورژن ویکوک است
کاپل: سپمین ، نامجین،ویکوک(ورس) ژانر: نامشخص_ بارداری مردها بقیه جزئیات تو بیوگرافی مشخص میشه!
جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی میدونه کیه و نه میدونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده...
تهیونگ وجونگکوک دوستهای صمیمی که با اعتراف ناگهانی تهیونگ، رابطهشون خراب میشه، تهیونگ با دیدن رابطههای متعدد جونگکوک تصمیم میگیره اون هم پسر رو فراموش کنه و سر قرار بره؛ وضعیت بین اونها درست میشد؟! •name: First love •genre: romance, angst, slice of life, smut, AU •couple: Kookv •Writer: Nika
(اون کوچولو شبیه منه؟؟؟) داستان برای بوکسر حرفه ای جئون زمانی تغیر میکنه که نمونه کوچولوتر خودشو تو ردیف قفسه های فروشگاه میبینه با موهای بلند و جزئیات دقیق و ظریف....اونم درحالی که همه ی حریفاش مثل سگ ازش میترسن....و عملا هیچ رو دستی نداره....بارها جام و مدال های طلا رو بالای سربرده و کارنامه درخشانش جایی برای پر شدن...
⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ :vkook ⇢ɢᴇɴʀᴇ : FLUFF_SMUT_LITTLE FUN ⇢ᴡʀɪᴛᴇʀ : lowna 《_تقصیر من نیست...اونا باید بفهمن من چی میگم !》 •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° وانشات🍓
گم شدن توی خیابون های تاریک پاریس، توی برنامه ی تهیونگ نبود؛ ملاقات با جئون جونگکوک و شبگردی شبانه ی شهر هم همینطور. اما سوال اینجاست که کی به برنامه ها اهمیت میده؟!
خب میریم که داشته باشیم: کیم تهیونگ پسر به شدت لوس و سلیطه که فوبیا داره به سربازی ولی خب باید یه جایی با فوبیات رو به رو بشی. جئون جانگ کوک ژنرال مغروری که همه سربازا ازش مثل سگ میترسن چی میشه این دوتا جلوی هم قرار بگیرن؟ ____________________________ کاپل: کوکوی ژانر: فیک چت(در حد دو سه تا)،فلاف،اسمات،رمانتیک، مافیا،...
برایـم از رقـص شیـاطـین بگـو ⛓'کاپل داستان :: کوکوی (جونگ کوک🔝 - تهیونگ)/ یونمین (یونگی🔝- جیمین) ⛓ژانر :: اسمات - درام - کلاسیک - رومنس ⛓تعداد قسمت ها :: نامعلوم ⛓وضعیت داستان :: تکمیل نشده خـلاصـه :: انگلستان سال ۱۹۷۰ "شهر خاکستری کیم تهیونگ رو بلعیده بود.فقر و گرسنگی به ریشه های وجودش حمله ور شده بودند.تنها کاری...
[تمام شده] جیمین به جونگکوک تاکید میکنه که روی برادر کوچیکترش حرکتی نزنه ولی آیا جئون جونگکوک قراره از اون بتای خوشگل بگذره؟ اسم داستان: My Exception [ استثنای من ] کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Sope ژانر: طنز | فیکچت | عاشقانه | امگاورس [ کار توی چنل TaeKook_Eternity هم آپ شده ]
[complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس میکنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و میتونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی تهیونگ." + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمیدم ته...
فازی ایز هیر با فصل دوم کیم فمیلی💥💕 اگر فصل یک رو نخوندید اینجا مقصدی نیست که انتخاب کنید، پس اول فصل یک رو بخونید و بعد برگردید🤷♀️ از اتفاق های فصل یک چند سالی میگذره و بچه های خانواده کیم چند سالی بزرگ میشند🥳 جین... خب اون الان یه طورایی بلاگره آپ این فیک عمیقا به نظرات و استقبال شما وابستست... پس دریغ نکنید.
تهیونگ، جین و جیهوپ بخاطر دسته گلی که آب دادند، به بیمارستانی نزدیک مرز شمالی تبعید شدند تا به عنوان تنبیه 6 ماه آینده رو اونجا کار کنند اما توی ناکجاآباد، باید با چه مسائلی سروکله بزنند؟! 🔫🩸💉 Name: Encounter🫂مواجهه Writer: Smokyley ✒️ Main Couple: KookV Side Couples: Yoonmin...
[ آپ متوقف شده ] من کیم تهیونگم ... یه امگای مغلوب بدبخت 🥲😫 که همه آلفاها از چپ و راست بهش خیانت میکنن 🤬😤 و خب ... اصل ماجرا اصلا این نیست پس وقتتون و نمیگیرم و میرم سر اصل مطلب داستان بگایی زندگی من از اونجایی شروع شد که یه شب که تا خرخره مست بودم با یه آلفا خوابیدم 💦🔞 خب همه چیز عادی بود تا اینکه چهار هفته...
پدر های جونگکوک،اون رو به یه مهدکودک میبرن و جونگکوک با یه پسر بچه مواجه میشه که گریه میکنه. "اون میتاد بعم دش بژنه" جونگکوک که هوش و آی کیوی بالایی داشت نقشه ای میریزه. بنا به دلایلی چند وقت بعد تهیونگ برادر ناتنیش میشه و هرچقدر بزرگتر میشن معلوم میشه بهم علاقه پیدا کردن و این میشه یه عشق نامقدس. روز های آپ:مشخص ن...
- حالم از تاریخ بهم میخوره! - قبول دارم، ولی حداقل برای امتحانت بخون... - ازش متنفرم! توی زندگی همیشه چیزهایی هست که به سلیقهی ما نمیخوره. اما خب اونها با لبخند همیشگیشون میان تو زندگی و ما رو مجبور میکنن تا قبولشون کنیم. و حالا چی میشه اگه جونگکوک توی کافهی مورد علاقش با دوستپسر هم دانشگاهیش به درسی که ازش م...
جئون جونگکوک بچه ای که از وقتی به دنیا اومد کسی اونو نخواست و تنهایی بزرگ شد، چی میشه اگه تو اوج بدبختی هاش ی آلفا پیدا بشه که جفتش باشه؟! سرنوشت اونا قراره چجوری پیش بره؟! ژانر: امگاورس، امپرگ، رومنس، ملودرام، فلاف، انگست، اسمات، اسلایسآفلایف، میستری، هپی اند. کاپل اصلی: تهکوک. کاپل فرعی: یونمین، چانبک، مینسونگ...
وقتی جونگ کوک چشم هاش رو باز کرد متوجه شد که تبدیل به حیوون خونگی کراشش شده و بدن اصلیش روی میز کامپیوترش توی یه خواب عمیق فرو رفته. اون میدونست که باید قبل از اینکه بدن اصلیش از گرسنگی و تشنگی بمیره خودش رو نجات بده!! اما موضوع این بود که کراشش می خواست عقیمش کنه.... _این داستان یه ترجمه از ناول کوتاه و دوست داشتنی...
کیم تهیونگ ملقب به وی جئون جونگ کوک ملقب به جیکی این دوتا اسم به تنهایی قدرت کشتن میلیون ها ادمو دارن وقتی اون دوتا اتفاقی پسریو پیدا کنن و با یه تصمیم یهویی قصد بزرگ کردنشو داشته باشن ولی اون پسر زیادی براشون خاص بود! ------------------------------------------------------------- کاپل:ویکوکمین ژانر:ددی کینگ،تریسام،جن...
هیچوقت به سرنوشت اعتقادی نداشتم.... به نظر من یه پیرزن مهربون که درواقع سادیسم هم داره اون بالا نشسته و وقتی ادما رو نگاه میکنه که چجور دارن سگ دو میزنن و تو خیلی مواقع درحال پیشرفت توی شغل و رشتشونن، یه سنگ پرت میکنه جلو پاشون تا با کله پرت شن توی بغل اون کسی که قراره مثل چی عاشقش بشن... بعضی از بدبختا با سر میخورن ز...
تلاش برای جلوگیری از کتک خوردن روزانه ی قلدر مدرسه می تونه چالش برانگیز باشه.اما اگر قلدر مدرسه تهیونگ رو دوست داشته باشه چه اتفاقی می افته؟ 𝑴𝒂𝒊𝒏 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ~ 𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌/𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ~ ?? "تهیونگ"جونگکوک مکث می کند "من میخوامت" به آرومی و نرمی گوش پسر رو گاز می گیرد"به قدری میخوام ببوسمت که ف...
⸙ 𝙁𝙪𝙘𝙠𝙞𝙣𝙜 𝘼𝙡𝙥𝙝𝙖'𝙨𓂃 ⊹ قامت ایستاده پسر دقیقا روبهروی پنجرهی نیمه بازی که نور زرد خورشید رو منعکس میکرد، تصویر رویایی رو به وجود آورده بود. اون پوست نرم و شیری رنگ که با قهوهایِ درخشان موهاش هارمونی زیبایی رو خلق کرده بود، با وجود آشکار شدن ظرافت اندامش که به لطف تابش نور خورشید، از پس پیراهن سفیدش پیدا...
تهیونگ پسر عالی خانواده ی کیم طی یه سو تفاهم توی قتل دوست دخترش شریک میشه ! ولی خب از بد شانسیش شناسایی میشه و توی یکی از خطرناک ترین زندانای کره زندانی میشه و چی میشه اگه هم سلولیش یکی از قاتلای شناخته شده تو کره باشه ؟! که از جمله برادر دوست دختر سابقش که به قتل رسیده باشه ! کاپل اصلی : کوکوی ❕ کاپل فرعی : سکرت❕ ژا...
Couple:kookv Sub_coupel:sunki_namjin_sopemin Ganre: mperg, threesome, hybrid, daddy kink, happy end, fluf, romenc, little space, smut
همه چیز از یه اتفاق خیلی کوچیک شروع شد پادشاه، پسری رو ملاقات کرد که به عمرش نظیرشو ندیده بود!!! _نمیترسی سرتو برای پدرت بفرستم؟ +پادشاه منو از مکان امنم میترسونن؟ ... _زندگی تلخ بود تا وقتی تو اومدی... +مگه من عسلم که طعم تلخو شیرین کنم!؟ _تو فراتر از هر عسل مرغوبی تو این دنیایی... ... +چرا نمیتونم یه نقطه ضعف ازت...
تهیونگ پسریه که علاقه ی زیادی به هنر و نقاشی داره. یک روز اتفاقی و از روی کنجکاوی وارد سایتی در مورد خون آشام ها میشه و تهیونگ نقاشی ای رو میکشه که نباید بکشه و...🔞
زوج : کوکوی ، سوایون ژانر: گی، لزبین، اسمات، بی دی اس ام، سادیستیک، ترسناک، درام ، هپی اند ( فوبیای خون و کشتن دارید وارد نشید ) _______________ جونگ کوک نیشخندی زد و گفت: فکر میکنی ندیدمش؟ اون نگاهی که هیچ ترسی از خون نداره؟ هر بچه دیگه ای جای تو بود وقتی با دو تا جنازه مواجه میشد از حال میرفت ، اما تو هنوز هم آ...
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجهی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی داستان بود! این یهجور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون بای...