Select All
  • Daddy Long Legs
    660 72 4

    :]♡ خدا را شکر میکنم که من از هیچ کس خدایی به ارث نبرده ام..... و ازادم هر طور میلم است خدایم را بشناسم..... :) @jeanwebster

  • Quotes from Books -2
    61.3K 6.2K 94

    نقل قول از كتابها / ٢.

  • Quotes from Books
    206K 22.2K 200

    نقل قول از كتابها.

    Completed  
  • FulfillMent at WorK
    15.2K 3.6K 26

    این ی داستان نیست ولی میخوام این جارو براتون پر کنم از کلی جمله که وقتی خسته‌ای وقتی حال نداری وقتی انگیزه نداری بیای این جا و تصمیم بگیری که هی هنوزم دیر نیست میتونم از اول شروعش کنم *-* شمایی که امتحان داری بیا اینو بخون کمکت میکنه (^_−)☆ مورد تایید مشاوران برجسته ی کنکور :| پشت صحنه ی زندگی مین شوگای اعظم : Billb...

    Completed  
  • The Humans
    168K 24K 106

    توصيه هايى براى يك انسان.

    Completed  
  • روز نوشت
    19K 3.8K 120

    متن هایی که موقع نوشتنشون یادم رفته با خودم بگم : ((نه!صبر کن!این احمقانه ست.))

  • Suicide Notes
    258K 36.6K 37

    مجموعه اى از يادداشت هاى خودكشى.

  • words
    31.7K 6.3K 20

    تا ابد که نمی تونی فرار کنی .. می تونی؟

    Completed  
  • همایون بودن
    1.1K 189 1

    داستان کوتاه .

    Completed  
  • Weird
    164K 23.7K 79

    عااو شما خيلى عجيبيد اگه اين كتابو بخونيد و عجيب تريد اگه ازش خوشتون بياد:/ #1 in fantasy

  • SiWeird
    886 171 7

    مجموعه‌ داستان‌های بی‌ربطی که در نهایت مرتبط‌اند. داستان‌هایی که نمی‌دونم ژانرشون چیه و ایدشون از کجا اومده.

  • eight reason not to cry
    5K 889 12

    ٨ دليل براى گريه نكردن. توجه:براى كسانى كه ناراحتى ندارند پيشنهاد نميشود.

    Completed  
  • Our Conversation
    4.3K 840 8

    [ C O M P L E T E D ] _«میخوای بپری؟» _«آره!» _«نمیذارم!» _«چرا؟ مگه من توی این جهان آدم به حساب میام؟ من فقط یه مرده متحرکم!» _«نمیذارم بپری!» _«نمیتونی جلوم رو بگیری..» _«پس منم باهات میپرم!» Our Conversation Short Story Copyright © 2017 Dark Angel H Started: July 31, 2017 Finished: July 32, 2017 :)))))) Best Reco...

    Completed  
  • Hotline Launder(Persian Translation)
    29.9K 7.5K 41

    "خشکشویی کوییک کلین! وقتی چیزی کثیف باشه ما تمیزش میکنیم، ملیسا صحبت میکنه." "اه..." "سلام؟.." "من از یه دختر کیوت شماره تلفنش رو خواستم و این چیزیه که اون به من داده." #1 in short story Book 1 From Texts And Calls Series Original Story By: @taledust