DÉJÀ VU
یادمه روزی یه نفر بهم گفت «این زندگی فقط یه خوابه! خوابی که خیلی زود ازش بیدار میشی و از تک تک لحظاتش فقط به عنوان یک دژاوو یاد میکنی!» 📔دژاوو
یادمه روزی یه نفر بهم گفت «این زندگی فقط یه خوابه! خوابی که خیلی زود ازش بیدار میشی و از تک تک لحظاتش فقط به عنوان یک دژاوو یاد میکنی!» 📔دژاوو
[کامل شده] "رَندی" داستان آدم هایی که گذشته شون اونها رو افسار گسیخته کرده. ¬افسارگسیخته ¬ ___________________ _مطمئن باش توی اون اداره کسی رو به اندازه من پیدا نمیکنی که بخواد کل خشابش رو توی دهنت خالی کنه.... مراقب حرفات جلوی من باش عوضی، درسته مدرک قانونی برای قتل هات وجود نداره ولی خوب میدونم چه کارهای ازت بر میا...
You and Jungkook were childhood best friends. Theres just one thing...You hadn't realized he was in love with you.
همه چیز وجود داره؛ باید باور داشته باشی سرنوشت تنهات نمیزاره...تنفر درمانت نمیکنه شجاع باش. یک روز قهرمان داستان خودت میشی 𝖶𝗋𝗂𝗍𝗍𝖾𝗇 𝖻𝗒 : 𝖭𝗈𝗋𝖺 تاریخ شروع ۱۴۰۰/۳/۱۷ Jk×girl Jin×girl Teahyung×girl Session 1 ( completed ) ✔ Session 2 ( completed ) ✔ Session 3 (updating.....)
✨TWINGE✨ چند شاتی عذاب وجدان🧸 ❄️تعداد قسمت:۹ (تمام پارت ها به صورت کامل یکجا) ژانر:درام،انگست🎅🏻 اسمات،هپی اند🎄 🥀وضعیت تمام شده شخصیت اصلی:جانگ کوک🎈 [••دخترپسری••] #twinge #full
-″اجازه نمیدم خودتو ازم دور کنی″ ″اگه من بخوام ازت دور بمونم چی؟″ -″اونوقت هیولایی میشم که ازش متنفر شی″🥀💛 Couple: Jungkook x Girl Genre: Angst, Romance, Psychology, Smut
آرمی و پاترهدم؛ توی این بوک قراره از روزمرگی هام بگم و صرفا قرار نیست چیز خنده داری گفته بشه، زندگی هیچوقت اینجوری نبوده. سو بچز تو این بوک قراره همو بشناسیم و یه جورایی باهم آشنا شیم. "Welcome to my home" . پ.ن؛ کیتسون شمارو بوراهه 3> #1diary #1humor
عشق کلمه ی عجیبیه ...یه معنای ساده داره ولی به هزاران شکل مختلف ظاهر میشه ... دختری که همیشه از این کلمه ضربه خورده ... پسری که تازه معنای واقعی این کلمه رو فهمیده ... مانوول وارث یه گروه قدیمیه که برای انجام اولین ماموریت مستقلش به محبوب ترین مکان دنیا میره و با جئون جونگکوک آشنا میشه ...یه پسر گی که تازه با دوست پسر...
My Life : زندگی من ژانر : عاشقانه - درام - انگست - اسمات با تمام زوری که داشتم کنارش زدم +تمومش کن... تمووومش کن... بدنم میلرزید و صدام هم به لرزه افتاده بود +معشوقه،واقعا من معشوقهی توام؟؟ خودت هم میتونی همچین چیزایی رو باور کنی!!... واقعا داری از روی احساساتت حرف میزنی؟!.... ازم انتظار داری اینارو باو...
Last decision : تصمیم آخر ژانر : عاشقانه - درام -انگست -جنایی -اسمات - معمایی خلاصهای از فیکشن: درد؟ کینه؟ انتقام ؟ تو نمیتونی همه رو با هم درک کنی و باهاشون بزرگ بشی چون یه بچه ی پنج ساله نیستی که پدر و مادرش رو جلوی چشماش به قتل رسوندن --- چی میشه اگه انتخاب های زیادی نداشته باشی؟ چی میشه اگه آدم های اطرا...
سارانگ نمیدونست روزِ اولی که به دانشگاه ملی سئول میاد دست روی کی بلند کرده، با خودش عهد بسته بود خشمشو کنترل کنه و باعث جلب توجه و دردسر نشه، اما وقتی دید اون پسرِ لعنتی چطوری به یه پسر گی متلک میپرونه و آزارش میده، نتونست جلوی دستای مشت شده ش و صدای بلندِ تو مغزش که میگفت مشتایی که سر انگشتاش گز گز میکنه رو توی صورت...
+ من از زجر دیدن دیگران لذت میبرم ! _ چه جالب ! چون منم از زجر دیدن خودم لذت میبرم ، فکر کنم بتونیم درد همدیگه رو تسکین بدیم... شاید اینجوری حس عذاب وجدانم کمتر بشه زجر دیدن میتونه لذت بخش باشه وقتی اون گوشه ذهنت هنوز هم خودت رو سرزنش میکنی..البته..این گزینه برای انسان هایی با روان سالم صدق نمیکنه..! باید روانت درگی...
دفتری که پر از حقایق پنهان و راز هاست دفتری که توی یک بعد از ظهر دل انگیز به دست جئون جونگ کوک رسید توی اون چه چیزی نوشته شده بود؟ خاطرات ؟ درد و دل ؟ couple:استریت genre:انگست ،درام ،عاشقانه ،معمایی ،اسمات .......................................................................................... تاحالا دردیو تجربه...
شاید بزرگترین اشتباه زندگی بعضی از ادم ها اعتماد به کسایی بوده که نباید بهشون اعتماد میشد... The main characters : jungkook / Ema ~ cover by : mae_galaxy
نگاه تاریک نایون،دانش اموز دغدغه مند برای کار های خیر داخل یک پرورشگاه خارج شهر با هوسوک اشنا میشه و هوسوک اون رو مسئول انجام کار های خیرش میکنه، طی این روابط هوسوک عاشق نایون میشه و نایون هم نمیخواد به احساسات هوسوک اسیب برسه پس بهش نمیگه که عاشق همکلاسیشه!هوسوک این رو نمیدونه و فکر میکنه نایون هم عاشقشه بر حسب ات...
" پایان یافته" اون فقط یه دختر ساده بود که برای استخدام توی شرکتی به نام J.k ، درخواست داده بود غافل از اینکه اتفاقات دارکی درونش به وجود میادو افراد سردو ترسناکی داره که باعث میشه هر کسی مو به تنش سیخ شه همش تقصیر خودش بود که با پای خودش رفت تو تله و درگیر ماجراهای عجیبی شد ... حالا تو اون گودال عمیق وسط گیجی و ن...
جانگ ایون می با یه مزاحم عجیب غریب بنام جئون جونگکوک توی زندگیش و مدرسش سروکله میزنه ایون می از جونگکوک متنفره و جونگکوک هم متقابلا از ایون می یه رابطه ی عشق و نفرت همراه با کل کل و دعوا و اذیت و آزار و تنبیهات مدرسه ای ^_~ بخونین تا ببینید قراره چه اتفاقی بیفته این فیک با اجازه نویسنده ترجمه شده * ©UnicornYixing
تو همیشه بخش بزرگی از وجود منی بخشی که حتی با مرگ هم فراموش نشده و تنها خاطراتش از جسمی به جسم جدیدی منتقل شده تو همون روحی هستی که اگر هزاران بار هم بمیره باز هم در جسم من زاده میشه چون من تنها اون جسم بی ارزشی ام که با روح تو ارزشش پیدا کرده و اون روح تا زمانی که زندگیش ادامه داره به دنبال جسمی میگرده که به چشمش...
〘𝑳𝒊𝒈𝒉𝒕𝒔 𝑶𝒏💡💋〙 ✯𝐶𝑜𝑢𝑝𝑙𝑒: JungKook & Boora (BoyxGirl) ✯𝐺𝑒𝑛𝑟𝑒: Romance, Smut, Angst ✯𝑇𝑦𝑝𝑒: OneShot ✯𝑊𝑟𝑖𝑡𝑒𝑟: Zoey ✯𝑆𝑢𝑚𝑚𝑒𝑟𝑦: سرنوشت همهی آدمها از قبل به قلم خدا نوشته شده. هیچکس موقع به دنیا اومدن پدر و مادرش رو انتخاب نکرده. هیچکس آیندهاش رو ندیده و خبری هم نداره خدا براش چی در ن...
⇊قسمتــی از فیک شاید بتونی قیدشو بزنی ولی چشم دیدنشو با کس دیگه ای هم نداری... بدترین حالتشم اینجاس که حالش بده و نیستی بغلش کنی؛ اونوقته که مجبوری یه گوشه وایستی و نگاه کنی چجوری یه نفر دیگه کنارشه و داره دقیقا جوری نوازشش میکنه که تو آرزوش رو داشتی. ╾━─━─━─━°•֎•°━─━─━─━ ⇊خلاصــه فیک ֎فیک دارای فصل اول است֎ در ادا...
این یه داستانه.. داستان زندگی من شاید مزخرف و بی سر و ته باشه ولی... واقعیته! من تو رو توی رویاهام میبینم تویی که اصلا نمیدونم کی هستی از کجا هستی و چرا همش تو رویا و خیالات من قدم میزنی چرا حس میکنم میخوام به دیدن رویات ادامه بدم در حالی که نمیشناسمت؟ اصلا نمیدونم تو وجود داری یا نه کلی سوال بی جواب در مورد تو ذهن...
Couple:TAEHYUNG & YOU فرودگاه مثل همیشه شلوغ بود و همه در رفت و آمد بودن،بعضیا توی سالن انتظار منتظر بودن پرواز عزیزاشون بشینه،بعضیا کسایی که از راه رسیده بودن رو بغل کرده بودن و بعضیا منتظر بودن که سوار هواپیما بشن. ژانر:وانشات،خواب و خیال،دخترپسری ۱۳۹۹/۸/۱۳
[𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞] 《اگه یه روز پادشاه، برای صلح با قبیله دشمن بخواد دخترش با پسر اون قبیله ازدواج کنه، در حالی که شاهزاده از اون فرد متنفره، بنظرتون اون دختر باید چیکار میکرد؟ شاید تو هم مثل من از ته اقیانوس سرد به روی زمین شنا میکردی:) این اتفاق تمام زندگیمو عوض کرد! من با این کار تونستم با مردی روی خشکی آشنا بشم که...
فیکشن : زندگی اجباری نویسنده : خودم => کاپل : تهیونگ و هه جین ( boy x girl ) خلاصه داستان : هه جین دختری یتیم که خانواده پولداری او را به سرپرستی میگیرند اوایل زندگی راحت و خوبی داشت تا اینکه اتفاقاتی زندگی او را تغییر می دهد . او در گذشته اش خیلی سختی کشیده بود و حالا با ازدواج با تهیونگ قرار بود همه اون ها برایش...
اون دختر به خاطر یه اسم از رفتن به مدرسه وحشت داره ! _ترجمه ی رمان دو جلدی ٫٫ آقای مغرور ٫٫ با مجموعا بیست و سه میلیون بازدید رو از دست ندید _
کیم تهیونگ وارث دو شرکت بزرگ کره جنوبیه که مجبور میشه به اجبار پدرش لی میسو رو بدزده و اون رو مجبور به ازدواج باهاش بکنه تا براش وارث بیاره... ___________ همینجور داشتم فیلم میگرفتم که نفسای گرمی رو کنار گوشم حس کردم و هول کردم که گوشی نازنینم از دستم افتاد تهیونگ : کار خیلی بدیه که از سکس دیگران فیلم میگیری میسو:به...
تهیونگ آیدل مشهور و موفق دیوانه وار عاشقت بشه ولی روزگار و سرنوشت باعث بشه این عشق زیاد موفق نباشه فکر میکنی اخر این عشق خوب هست یا بد می تونی تا اخر راه به این سختی با تهیونگ باشی شاید سرنوشت چیز دیگه ایی بخواد
کیم تهیونگ،یک فرشتهی کمکرسانه که به بقیه کمک میکنه،طی یکی از ماموریتهاش یه اتفاقی میوفته و گناهکار شناخته میشه... برای بخشیده شدن گناهش باید ماموریتی که بهش داده میشه رو انجام بده..... ☆ژانر:چندشاتی،فانتزی،دخترپسری ☆کاپل:کیم تهیونگ و جیا ☆شروع:۱۴۰۱/۴/۲۴ ☆پایان:۱۴۰۱/۶/۲۹
موصوع : یک روز متفاوت ( تهیونگ ) وضعیت : کامل شده ✅ ژانر : رمنس ، اسمات نویسنده : جانسو خلاصه : تولد تهیونگ هست و ا/ت میخواد تهیونگ رو متفاوت سوپرایز کنه و تصمیم میگیره بره خونه تهیونگ.پس ...
"تو منو شفا دادی" Genre:{Fluff},{Romance},{Happy end},{BoyxGirl},{Medical}{Smut} +18 دستش رو به گرمی گرفت و با قوت قلبی که خودش هم نمیدونست از کجا نشأت گرفته، لبخندی روی لب خشک شده اش نشوند و گفت: +مطمئنم میتونی از پسش بربیای و شکستش بدی! دختر با صورتی بی حس و رنگ پریده، بی حال چشمی چرخوند، روش رو از مرد گرفت و با صدا...