Select All
  • isolation (persian translation)
    13.2K 1.3K 41

    هری و رون برای پیدا کردن هورکراس ها میرن و هرماینی برای کمک به پروفسور مک گوناگل توی هاگوارتز میمونه تا به محفل کمک کنه و هاگوارتز رو به یه جای امن تبدیل کنه اسنیپ برای حفاظت از جون خودش دریکو رو مجبور به موندن توی هاگوارتز میکنه ولی دریکو نمیتونه اتاقی رو که بهش داده شده ترک کنه ... این اتاق ، داخل خوابگاه گرنجره هر...

  • Hell but beautiful {Dramione} ⁺¹⁸
    165K 15.5K 115

    عشق بین پرنس اسلیترین و باهوش ترین دختر گریفیندوری ... گاهی آنقدر نگاهت را روی زمین نگه میداری که متوجه نمیشوی ، به دروازه های جهنم رسیدی ... حتی وقتی گرمای شعله های اتش را احساس میکنی نیز متوجه نمیشوی ، حتی وقتی بوی دود را میشنوی ... حتی وقتی خوده شیطان به استقبالت می‌آید . " مگه میشه جهنم هم برات قشنگ باشه ؟ " " همج...

    Completed   Mature
  • Night spell {Dramione}
    9.5K 1.1K 31

    " اگه من نتونم داشته باشمت، هیچکس نمیتونه! " " If i can't have you, no one can! " دو سال از مرگ هری پاتر میگذره، دو سال از زمانی که هری پاتر به بدترین شکل ممکن کشته شد، دو سال از زمانی که هیچکس دلیلش رو نمیدونه چرا ... ولی دارک لرد برنده شد. هرماینی گرنجر الان به عنوان دستیار ویژه ی دارک لرد پیش اون کار میکنه ... حتی...

  • "𝐑𝐞𝐭𝐮𝐫𝐧"(+18)
    10.5K 1K 23

    "Fanfiction" دوسال بعد از جنگ، شکست دارک لرد بر هری پاتر موجب تغییر توی روند زندگیِ خیلی ها میشه. اما شادیِ پس از جنگ موندگار نیست. دارک لرد برمیگرده. و اینبار قدرتمندتر از قبل، کارت های رو نشده ی زیادی برای بازی توی دست داره. در این بین که همه مجبورن دوباره به پسر برگزیده و دوستانش تکیه کنن، دریکو مالفوی، پسری که حق...

  • 𝑻𝒉𝒆 𝑨𝒖𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 (translation)
    3.2K 419 12

    در پی پیروزی دارک لرد بر هری پاتر ، اون هایی که شکست خوردن باید جایگاه جدید خودشون و یاد بگیرن. هرماینی گرنجر ، دختر درخشان قدیمی ، اسیره و جزوی از دارایی های یک انسان شده. به عنوان جایزه ی برتر در حراج اعضای سفارش دهنده و هواداران به بالاترین قیمت فروخته شد. او به دستان هار و منتظر مرگخواران وارد میشه ، اما با وجود...

  • black and white girl (dramione+18) Completed
    23.3K 2.2K 94

    مقدمه لیلی اوانز وقتی به هاگوارتز رفت بهترین دوستش یه جادوگر ماگل زاده روسی به اسم آلیسا وایت بود. که اوایل مدرسه شده بود وسیله خوش گذرونی و اذیت سیریوس بلک ولی بعد از یه مدت عاشق هم شدن. سیریوس از خونه فرار کرده بود و نگران بود که خانوادش آلیسا رو به خاطر ماگل زاده بود اذیت کنن. پس فقط گروه شش نفره خودشون و فرانک و...