Select All
  • Different (L.s) (completed)
    171K 19.6K 99

    +اين داستان عشق نيست +داستان اعتياده

  • My Alpha
    185K 29.7K 38

    هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟

    Completed  
  • I've waited so long...
    511K 61.3K 67

    زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...

    Completed  
  • Always You [L.S] ~ By Miss X
    3.2M 302K 140

    هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار...

    Completed   Mature
  • Baby Heaven's In Your Eyes [L/S: Persian Translation]
    94.6K 10.1K 25

    [OnGoing] بیشتر از این نمیتونست تفاوتی بینشون باشه. لویی تاملینسون ۱۷ ساله که آخرین سال دبیرستانش رو تو معتبر ترین مدرسه غیرانتفاعی دانکستر میگذروند.اگه تنها یک چیز باشه که اونو به شدت آزار میده,قطعا مدرسه ی سطح پایینِ دولتیِ خیابون روبرویی هست. هری استایلز ۱۹ ساله,کسی که درحال گذروندن آخرین سال دبیرستانش تو مدرسه دول...

  • Forever (Larry Stylinson)
    471K 50.4K 85

    زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1

    Completed  
  • End Game (L.S)
    612K 88K 77

    [ Completed ] من مرده بودم..... اما تو منو زنده کردی که خودت بکشیم.....

    Completed   Mature
  • Cancer [L.S] (Completed)
    49.5K 7.8K 17

    میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... . ( Larry Stylinson AU ) Written by: Fatemeh [Fatemeh, stylinson_ff, 2016]

    Completed  
  • vice versa [zarry]
    6.8K 1.3K 21

    ❌بوک در حال ادیته. لطفا فعلا از خوندنش امتناع کنید تا وقتی که این پیام رو بردارم... ممنون❌ از بین میلیارد ها پایان متفاوت، ما چیزی رو انتخاب کردیم که باعث از بین رفتنمون شد. پایان برای ما میتونست شیرین باشه، میتونست شاد باشه، میتونست پر از لحظات ناب و دوست داشتنی باشه..... ولی... یه تغییر کوچیک و لحظه ای، میتونه باعث...

  • Lotus
    3.8K 750 12

    گل نیلوفر نماد مذهب است؛ میپرستمت! نماد زیبایی و پاکی است؛ زیباروی معصوم من. نماد عشق است؛ نماد آن بوسه‌ای که روی لب‌هایم کاشتی...

  • Mine for 47 Days [Zarry AU]
    392K 23.5K 55

    ✔[Completed] [UNEDITED] Harry Styles always had a smooth life. He belonged to a fine crowd who aren't really popular but neither dumb. The school was always good for him. His grades weren't top class but he was doing fine. His relationships were usually non-existent because nobody used to ask him out and he doesn...

    Completed  
  • Halloween/L.S
    67.3K 9.3K 35

    بدبختی من از همون شب شروع شد. هالووین ازت متنفرم.

    Completed  
  • ○DeMiurGe◎
    69.8K 15.1K 58

    +Larry & Ziam Futuristic Novel× من خلقت کردم, بهت جون دادم, تا واسه من باشی و به خواست من زندگی کنی... طوری که وقتی اراده کنم بمیری و وقتی بخوام زنده بشی! من خداتم هروبات, با من روی آتش دریا برقص, خون بریز و روش پایکوبی کن... واسه من زندگی کن! :فنفیک دارای محتواییست که شاید برای همه مناسب نباشد! +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×++...

    Completed  
  • ravishing ➳ zarry
    62.1K 3.2K 8

    ❝you look absolutely ravishing tonight, your royal highness.❞ i declared, watching prince harry's eyes. prince harry shook his head, looking down at his shoes. ❝of course i do zayn.❞ i licked my lips, grasping a hold of the green eyed boys' hand. ❝you also seem utterly self confident tonight, my love.❞ ❝and you seem q...

    Completed  
  • Drawn Out Dreams. [A Zarry Fanfiction.]
    1.6M 50.8K 58

    Zayn Malik was always different compared to the other children as he grew up. He was never understood, and in turn never understood the others, so he lived in his dream world of doodles, colours and drawings. He finally reaches out to the tall, curly haired Harry Styles, but how will the popular Harry react to the qu...

    Completed   Mature
  • My Elizabethan Fantasy{ناتمام برای همیشه}
    33.1K 8.7K 30

    _______________________ [دنیایی که توش هری فرزند لوس و نازپرورده ی ملکه و پادشاه هست و لویی یه سرکشِ به ظاهر عوام زاده، که تمام عمرش فقط به یک نفر تعظيم کرده...] _______________________ داستان حقیقی جایی شروع میشه که در شب تولد هجده سالگی شاهزاده هری، لویی برای دزدی به قصر میره... و به جاش چیزی با ارزش تر از هر طلا و...

    Mature
  • Sin (persian translation)
    363K 51.5K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completed  
  • Wanna be yours [l.s]
    562K 88.9K 109

    لویی یه پسر به شدت خجالتی و تنهاست،پسری که همه به خاطر ظاهرش و درسخون بودنش مسخره ش میکنن. تنها چیزی که اونو به مدرسه میکشونه نشستن سر کلاس ادبیاته چون این چیزیه که لویی عاشقشه... لویی دوستی نداره اما هر روز بعد از مدرسه به خونه ی "برثا" همسایه ی رو به رویی شون میره که یه پیرزن مهربون و دوست داشتنیه.لویی معتقده دوست ه...

    Completed   Mature
  • ALEKTO [ziam]
    669K 87.9K 83

    ❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]

    Completed  
  • Somewhere In The Woods
    8.1K 2.8K 32

    {کامل شده} 𝘻𝘢𝘺𝘯 𝘮𝘢𝘭𝘪𝘬 / 𝘭𝘪𝘢𝘮 𝘱𝘢𝘺𝘯𝘦 عمارت مین وود یک پیرزنه. پیرزنی که لباس های نو تنش کرده باشی و توقع داشته باشی دوباره جوان و شاداب بشه. و زینِ بیست و شش ساله این رو خوب میدونه، میدونه که پشت لبخند درخشان و گیرایی نگاهش چهره ای مخفی شده که کسی ندیده. چهره ی پسربچه ای که با نگاهی مبهم به حرف های خ...

    Completed  
  • MORE THAN A GAME [Z.S]
    1.6K 233 6

    "زندگی بیشتر از یه بازی هست عزیزم و تو باید این رو قبول کنی . باید بجنگی و اگر بازی می‌کنی باید جوری بازی کنی که انگار این بازی، بازی مرگ و زندگیت هست ."

    Mature
  • Scenario .zarry
    3.6K 614 21

    هری:هنوز عاشقم نشدی؟ زین: نه، اما سعی ام رو میکنم... ... نایل: دوستش داری؟ زین :اگه تو بجای اون بودی ،جوابم اره بود...

  • Relax ( Zarry AU +18 )
    251K 11K 26

    He wasn’t supposed to fall in love with the enemy. Zayn jawad malik is one of the most puissant and the youngest under-the-counter alive on the earth. Harry styles is the one who’s chosen to arrest this drug lord.

    Mature
  • Darkness Prevailed [zarry]
    17.7K 1.8K 17

    Zarry stylik au چشماشو از پسر گرفت و خیره به آسمون با خودش زمزمه کرد: اون دیگه برنمیگرده ... صورتش خیس بود... دیگه حتی خودشم نمیدونست که این خیسی به خاطر قطره های بارونه یا اشک...ماشین بهش نزدیک شد...به خاطر بارون کنترل از دست راننده خارج شد... طرف دیگه ی خیابون... پسرک داشت اروم اروم ازش دور میشد... چشماش تار بود و چ...

    Completed  
  • HEAVEN (+18)
    1M 114K 57

    "بگو مال مني!" "فقط مال توام" Vkook/Yoonmin AU

    Completed  
  • This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation)
    160K 16.2K 18

    هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.

    Completed  
  • Infinity [Zarry]
    331K 17.5K 58

    "What Is Past Is Prologue" - William Shakespeare Highest Rankings: #1 in amnesia #2 in kidfic #3 in annesia #320 in Fanfiction ⇥0SaPH5RV⇤

    Completed   Mature
  • Undercover [Zarry]
    490K 32.2K 68

    "Um...call me Harrie." *1st place in The Bromance Awards: Season Two *Highest ranking as of 12/02/17: #345 in Fanfiction ©2016 Prisonerwithavision

    Completed  
  • Cruel {Zarry}
    370K 18.1K 50

    Zayn grabbed a fist full of brown curls, pulling Harry's head back while slowly tracing the outline of his face with the black gun. "Didn't someone's little plan just backfired?" He chuckeld. " I think it just did, babe." "Zayn, I can explain. Please just hear me out." "Explain?" Zayn pushed the gun inside Harry's mo...

    Completed   Mature