Select All
  • 𝐻𝑜𝑡 𝑛𝑖𝑔ℎ𝑡 𝑖𝑛 𝑎 𝑐𝑜𝑙𝑑 𝑛𝑖𝑔ℎ𝑡/وانشات یونمینکوک
    25.4K 2.7K 10

    کی فکرشو میکرد جیمین یه پسر مظلوم و فرشته نما از دوتا از خلاف ترین پسرای خوشش بیاد... جونگ کوک و شوگا که دوست پسر همم هستند جزو خطرناک ترین بچه های گنگ و مدرسه شناخته میشن و حتی معلمام کاری یه کارشون نداره. . . . بعد از مدتی جیمین و یونگی عاشق هم میشن ولی دوست پسر یونگی یعنی کوک از این قضیه خوشش نمیاد! ولی یه فرصت ب...

  • BABY GIRL [AU] Book1
    184K 11.6K 37

    "اگه تا الان دیوونه نبودم .. فک کنم دارم مجنون میشم!"

    Completed  
  • m & r relationship story
    43.6K 4.3K 26

    خاطرات من و مهسا

  • Touch me mommy
    106K 7.9K 23

    دستمو گرفتم سمتش و داد زدم +من برمیگردم قول میدم... با چشای اشکیش خیره شد بهم و دستشو آروم تکون داد و بعد دیگه ندیدمش...

  • ◇ heal me ◇[taegi]
    9.1K 1.2K 7

    اگه واقعا میخواستی خودتو نابود کنی حرف میزدی .... اما تصمیم گرفتی که چیزی نگی تو میخوای زندگی کنی ، یونگی

    Mature
  • Our master[vminkook]
    221K 17.9K 32

    🔞استاد ما🔞 🔞فکر میکنید که چی میشه اگه تهیونگ استاد دانشگاهی که جونگ کوک و جیمین داخلش درس میخونن توی تاریکی جاده ای که فقط صدای زوزه‌ی گرگ میومد جیمین و جونگ کوک رو در حالی که انگار از دست کسی فرار میکنن ببینه و نجاتشون بده و......🔞 کاپل های اصلی:تهمینکوک🔞تهیونگ_جیمین_جونگ کوک ... این فیک یه فیک طولانیه💫😊 و لاز...

  • Soap | Sope
    67.9K 12.8K 16

    "دیگه ازش نمیترسم" وقتی که دوش حموم جانگ هوسوک خراب میشه و مجبوره از حموم همسایه بغلیش مین یونگی استفاده کنه. [فیک ترجمه ای هست] Written by @blurryseok

    Completed  
  • You're Mine
    95.4K 10.2K 14

    با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...

    Completed  
  • Wicked for your voice || Vmin √
    59.4K 7.7K 30

    عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشک...

    Completed  
  • 𝐓𝐚𝐤𝐞 𝐌𝐲 𝐒𝐨𝐮𝐥 || 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 (𝖢𝗈𝗆𝗉𝗅𝖾𝗍𝖾𝖽)
    256K 32.6K 30

    🔞 -سرورم ... آه... نتونست جملش رو کامل کنه وقتی یونگی زبونش رو آروم روی شاهرگ پسر کوچکتر کشید و بطور ناگهانی گردنش رو گاز گرفت و باعث ناله ی بلند تر جیمین شد. +تو... توی لعنتی... میدونی هربار که برای من میرقصی من رو به جنون میکشی... مطمئن باش نمیزارم اینبار بهت آسون بگذره! صدای دو رگه و خشن و در عین حال زمزمه وار یون...

    Completed  
  • ✨Min yoongi's one shots✨
    62.5K 2.9K 16

    یک بوک برای نوشتن ایده های وانشات کاپل ها و ژانر های هر وانشات قبل از شروع پارت نوشته میشه - همه ی کاپل ها از مین یونگی - همه نوع ژانر - هر گونه اندینگ هم امکان پذیره :) هر موقع ایده ای برای وانشات به ذهنم رسید تو این بوک قرار میگیره تا اکانتم زیاد شلوغ نشه گلی ها لطفاً حمایت کنید 💜

  • more than a bestfriend +18 [completed]
    96K 11.1K 23

    از وقتی که ما بچه بودیم تو بهترین دوست من بودی. تو منو میشناسی ، و منم تو رو میشناسم. تو همه چیز رو راجب من میدونی اما خب، من همه چیز رو راجب تو نمیدونم . وقتی راجب عشقت به یه نفر دیگه بهم گفتی ، قلب من کاملا شکست . نمیتونم واسه خوشحالیت خوشحال نباشم ، ولی نمیتونم جلوی گریه های از رو حسودی ام رو بگیرم . امیدوارم ی...

    Completed  
  • HEAVEN (+18)
    1.1M 115K 57

    "بگو مال مني!" "فقط مال توام" Vkook/Yoonmin AU

    Completed  
  • Velleitie.
    26.5K 4.9K 16

    جیمین هرروز صبح برای یونگی نامه ی کوچیکی مینویسه و اون رو روی یخچالشون میچسبونه. اما چی میشه اگر یونگی نبینتشون و روی یخچالشون پر بشه از برگه نوت های صورتیِ کوچک؟ معنی اسم فیکشن : خواستن یا آرزوی داشتن چیزی که رسیدنی نیست.

    Completed  
  • I need you... (وانشاتی که داستان شده)✔
    37.8K 4.4K 11

    *هیونگ دارم بهت میگم به منم خوش گذشت. یونگی زانوهاش رو بغل کرد. نمیتونست حالت چهره جیمین رو تو تاریکی تشخیص بده. -هیونگ من خوشم اومد. وقتی چشمام رو گرفتی خوشم اومد. -جیمینا... * کاپل:یونمین

    Completed  
  • Honey
    40.9K 5.8K 5

    خلاصه: جانگ هوسوک همیشه شاد و خندان بعد از مرگ خواهرش به فردی تلخ و تنها تبدیل میشه. دوستانش برای سرحال آوردنش روز تولدش یه گربه براش میخرن. ولی هوسوک انتظار دیدن یه هایبرید (دورگه) انسان-گربه که رو مبل نشیمن نشسته رو نداره. پ ن: این داستان فقط فلافه

    Completed