Select All
  • After I Wake Up
    9.4K 2K 26

    "بعد از اینکه بیدار بشم" کاپل: چانبک ژانر: روانشناسی، جنایی، معمایی، اسمات، رمنس خلاصه: اون روز صبح، بکهیون به طرز عجیبی روزش رو شروع کرد. نه به‌خاطر این‌که طبق معمول بدنش درد می‌کرد، خوابش می‌اومد و چندتا جای کبودی جدید داشت؛ بخاطر اینکه وقتی چشم‌هاش رو باز کرد توی بازداشتگاه بود و تنها چیزی که داشت یه یادداشت کف دس...

    Completed   Mature
  • Sleep Slow [Namkook]
    2.8K 470 3

    「Sleep Slow & Dream Awake 🏠」 𖦹 Namkook 𖦹 Fluff, Romance, Smut 𖦹 Translator: Nelin 𖦹 Writer: Themarmalade نامجون و جونگکوک هم‌خونه‌ای‌هایی هستن که وقتی خسته از سر کار و کلاس برمی‌گردن، کنار همدیگه می‌خوابن و این براشون تبدیل به عادتی غیرقابل‌ترک شده... ولی اون‌ها می‌تونن به این شرایط قانع باشن یا اینکه چیز بیشتری...

    Completed   Mature
  • Cat in the Box | Jikook
    399 88 1

    «چگونه بدون طلسم عشق، در زمان و مکان غلط عاشق شویم.» راهنمای استفاده از طلسم‌های غلط برای جادوهای درست؛ جئون جونگکوک.

    Completed  
  • About all LGBTQ+ families
    3.7K 595 5

    /درباره‌ی همه‌ی خانواده‌های LGBTQIA+/ توی این صفحه سعی شده تقریباً تمامی چیزهایی که بهتره درمورد خانواده‌‌ی ال‌جی‌بی‌تی‌کیو‌آی‌ای بدونید، ذکر بشه. اثبات پزشکی، تاریخچه، داستان‌ها، پرچم‌ها، دسته‌ها و... امیدوارم، مفید واقع بشه. [درحال تایپ...]

  • Stuck in the Seams
    44.7K 7.5K 13

    شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.

    Completed  
  • Cut sleeves king 黄九郎
    10.1K 2.2K 9

    نام: Cut sleeves king (huang jiu lang) (پادشاه آستین بریده) ژانر: تاریخی، رومنس، اسمات تعداد چپتر: 7 تایپ: bjyx آپ: روزهای زوج آپ اصلی: چنل Yizhanland "وانگ ییبو نگاهش خیره، سر بالا و پر اقتدار به جلو بود. جان چشم هاش رو بست و پذیرای این بازی شد. صدای پچ پچ و نگاه های خیره ی کسانی که از کنارشون رد میشدن، به گوششون می...

    Completed  
  • Why jimin is so weird??
    2.6K 513 1

    !چی میشه اگه پارک جیمین، عضو بی تی اس، کنجکاو بشه که فن ها توی داستان های واتپد چی نوشتن؟؟ *سناریو تک پارتی * ژانر: کمدی - فلاف - ریل لایف

    Completed  
  • Amnesia: The Last Chapter
    28.8K 6.6K 82

    فراموشی: بخش آخر ژانر: مافیایی، رمنس، طنز، انگست، اکشن، هپی اند کاپل اصلی: چانبک بخش اول : پایان یافته | بخش آخر : در حال آپ روزهای آپ: هر هفته "آدم فقط از کسایی که خیلی دوست داره می‌تونه متنفر بشه..." بکهیون کوچیکترین پسر یه خانواده‌ی مافیایی‌ئه که به‌خاطر یه سرکشی کوچیک زندگیش کاملاً عوض میشه. اون جایی میره و با کس...

  • 暗火 (Dark Fire)
    22.5K 5.4K 104

    ژانر: پلیسی، جنایی، مافیایی، معمایی و انگست کاپل اصلی: ییجان (yizhan)/bjyx ساید کاپل(ها): ؟؟ وضعیت: کامل شده نویسنده‌ها: Ajivid و Vitia (هپی اند.) خلاصه: سرگرد شیائوجان به عنوان یکی از بهترین مأمور مخفی‌های دولت به مأموریتی برای نابود کردن یکی از گسترده ترین باندهای چین میره و برای موفق شدن تو این هدف باید با باند...

    Completed   Mature
  • We Got Stuck In a FANFICTION
    11K 2.5K 7

    جیمینو یادتونه؟ پارک جیمین. همون آیدلی که یکهویی افتاد توی یک فن‌فیکشن و با بدبختی از اون نجات پیدا کرد. ولی حالا.. چی میشه اگه اون نویسنده بخواد یک داستان جدید بنویسه و به کاراکتر نیاز داشته باشه؟ اونم نه یکی.. هفتا!!!! «ایندفعه خودت نزاییدی.. ولی گاوت زایید..» «اگه اونایی که توی این فیکشن هستن هنوز وجود داشته باشن و...

    Completed  
  • I got stuck in a FANFICTION
    22.1K 4K 7

    ~•کامل شده•~ چی میشه اگه یک روز پارک جیمین، یهو بیفته توی یکی از فن فیکشن های واتپد.. و از همه بدتر.. چی میشه اگر توی اون فیکشن تخیلی شوهر و بچه داشته باشه؟ با دیدن صورت اون شخص توی نزدیکی خودش بهت زده لب زد + تو...ت..تو و تنها فکر توی سرش این بود که: دستشویم ریخت... ***** +شما اینجا چجوری میزائین؟ _ ما؟؟ ما که نمیزا...

    Completed  
  • 𝐖𝐨𝐧𝐝𝐞𝐫
    5.3K 746 5

    [ترجمه شده] "میدونی، وقتی یک نفر غمگینه، تماشا کردن غروب آفتاب رو خیلی دوست داره." -آنتوان دوسنت اگزوپری - شازده کوچولو cover : @/chimmedt in twitter writer : @/wordcouture in AO3 ( از نویسنده اجازه گرفته شده)

    Completed  
  • A Monster's Heart
    284K 31.8K 98

    +"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکا...

    Completed