MAKE IT YOUR OWN!
سعی میکرد نفسهای سریع و لرزونش و کنترل کنه،آروم آروم ملافهی مچاله شده رو از مشتش رها کرد و دست دیگش و از باکسرش بیرون کشید،انصاف نبود دقیقا لحظهای که به اوج میرسه تلفنش زنگ بخوره جین روی تخت غلت زد و چشمای بستهش که هنوز خمار بودن و باز کرد و گوشی و از روی میز کوچیک کنار تخت برداشت و با صدایی که بخاطر بازیگوشی چند...