ᴀᴍᴇʀɪᴄᴀɴ ꜰʀᴏɴᴛɪᴇʀ_drarry
[کامل شده✓] one shot American frontier (غرب وحشی) . . . و در اخر، تنها منی مانده ام که برای تو زنده است. . . . [Drarry]
[کامل شده✓] one shot American frontier (غرب وحشی) . . . و در اخر، تنها منی مانده ام که برای تو زنده است. . . . [Drarry]
*کامل شده* این فف با همه فف های دراری که تا الان خوندید زمین تا آسمون فرق داره بهتون قول میدم😂🤝🏻
"کاش تنها نقطه ضعف نقشه ام رو پیش بینی می کردم. نقشه ای که باعث شد کاملا شیفتت بشم." تا اطلاع ثانوی اپ نمیشه~ Credit to the author: @Write_me227 This is the Persian edition of "It was all just a game" and I'm only translating this masterpiece! "فقط ترجمه میکنم و صاحب این بوک نیستم."
[کامل شده✓] . . هر لمس، دستان سردت جوانه ای را در قلب تهی ام، هر دم، صدای نفس هایت مرا قوت، هر لحظه، در کنارت مرا، زنده نگه میدارد.. . [Drarry] start:[2021-06-07] End:[2021-12-12] [#1_dracomalfoy] [#1_draco] [#1_هرماینی] توجه : سلف هارم، قتل، خونریزی، پدوفیل [داستان رو از مقدمه قضاوت نکنین.]
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...
When Draco comes up with an idea to mess with Harry during the Triwizard Tournament, will he be the one who will get burned in the end? Drarry #wattpride #drarry If you're a first time reader, I highly recommend reading the new version! It's posted on my profile!
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.
[کامل شده✓] . . نسیم، لا به لای برگ کتاب نیمه بازت میپیچد، دود سیگارم، رقص و میان نور محو میشود، نامه ات در دستانم، و هر خط آن پذیرای اشکان سرکشم دلتنگ تو هستم عشق که، غریبانه، گذر کردی.. . . . . [ Drarry ] [Short story] [#1_short] توجه : خیانت، خودکشی
[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکهای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)
جسد بی جان معشوقش را در اغوش گرفته بود و به اندازه ی تمام سال های عمرش اشک میریخت که ندایی به گوشش رسید _تو باعث شدی که این اتفاق بیفته...
توی کلاس معجونها یه چیزی درست پیش نرفت و باعث شد هری و دراکو برای یک ماه دستهای همدیگه رو بگیرن. دوتا دشمن مجبور شدن یه اتاق داشته باشن، سر یه میز بشینن و کلاسها رو با هم شرکت کنن. تنش بینشون زیاد شده ولی آیا اون دو نفر میتونن از پسش بر بیان؟ و میتونن به چیزی بیشتر از دو تا دشمن تبدیل بشن؟ Author: @_the_drarry_life_