Kiss OR slap?
یک چالش و یک رابطه.... ☀︎︎نویسنده: leucanthemum ☀︎︎ژانر: برشی از زندگی، عاشقانه ☀︎︎کاپل: کایسو ☀︎︎وضعیت: وانشات.
یک چالش و یک رابطه.... ☀︎︎نویسنده: leucanthemum ☀︎︎ژانر: برشی از زندگی، عاشقانه ☀︎︎کاپل: کایسو ☀︎︎وضعیت: وانشات.
Name: Anemone Couple: NAMV writer: Deli Genre: Romance, Angst, Fluff, Slice of life Channel: @KimTae_Family 𓇢 بهم گفت مثل پروانهایَم که هیچ وقت نتونسته ظرافت بالهاش رو ببینه برای همینه که همیشه از خودم نا امیدم اونم پروانه بود... چون از خودش متنفر بود فکر میکرد قرار نیست هیچکس عاشقش باشه اونم نمیتونست ظرافت بال...
فیکشن و فیکچت[کامل شده] خلاصه: بسکتبالیست مغرور و پرخاشگر، جئون جونگ کوک، تنها به امید شروع حرفه ای بسکتبال وارد کالج میشه. همه چیز خوب پیش میره تا اینکه بخاطر عصبانیت زیادش، با هم تیمیـش درگیر میشه و مربی به تهیونگ میگه کنترل خشم رو بهش یاد بده. ژانر: ناتوانی جسمی enemies to lovers انگست دانشگاهی اسمات کاپل اصلی...
خب...میشه گفت همه چی از یه لیوان آب سیب فاکی شروع شد! ژانر:ازونا که اکلیل بالا میارید. تعداد پارت:زیاد نیست! روزای آپ:نمیدونم شاید یه روز در هفته؟ شایدم بیشتر! کاپل:نامجین ازش لذت ببرید بنفشه ها💜
مارو (maru) دانشجوییه که از خوابگاهش بیرون انداخته شده و به خاطر شرایط پیش اومده یه مدتی رو خونه برادر دوستش (yohan) میمونه و اتفاقایی بینشون میافته که... (این مینی مانهوا اثر آتور k's secret هست که توی چپتر پنجش میتونید مارو و یوهان و حتی دوست مارو رو هم ببینید😆) اولین کار ترجممه لطفا از بدی ها چشم پوشی بفرمایید🙈💛
داستان از جایی شروع میشه که یونگی هر شب ساعت ۱۱:۱۱ از یه شماره ناشناس پیام دریافت میکنه ؛)
کیم تهیونگ این اواخر به باتم بودن کنجکاو میشه...🍑امتحان کردنش ضرری نداشت! نه؟🚫 اما به چه کسی باید اعتماد میکرد تا اولینش را هدیه بدهد؟ ♨️Story Name: Sweet Bottom ♨️Genre: short story, smut, romance ♨️Couple: kookv ♨️Writer: hunter_oo3 ♨️Ages: 18+ (R) TOP : Jungkook BOTTOM : teahuyng
(فصل اول فول شده💜) . _هی پارک جیمین این دیگه چه کوفتیه؟ موهای کلاه گیسشو با یه حرکت پشت گوشش داد و به گوله جورابی خیره شد که تو دست جانگکوک.. رئیس بداخلاقش بود...با چشمای گشاد شده سرشو پایین گرفت و به قفسه سینه اش خیره شده سمت چپش صاف شده بود و سمت راستش برآمده بود هینی کشید و دستشو رو سینه اش گذاشت __اون...اون... ...
𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝙛𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 یک عاشقانهی سیاه، میان جادوگر و جادوگرکُش... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ رز سیاه برای تو، رقص لب هام به روی لبهات بود. رز سیاه برای تو، نبض دلپذیر نفسهام زیر گونههات بود. رز سیاه برای تو، عشق بود، خاطره بود، زندگی بود، اما، رز سیاه برای من، فقط یه گل سیاه، از جنس تاریکی بود..!
عشق زوری 🍸 زوج ها: کوکوی یونمین ژانر: تخیلی گرگینه ای امپرگ رمنس _ چاره ای نداری ته ...... پادشاه تو رو میخواد .... درسته جفت تو نیست ولی از تو دست نمیکشه سرنوشت مزخرف بود جفت مقدر شده فقط یه دستور بود اما جونگ کوک میخواست به حرف قلبش گوش کنه میخواست به سمت کسی بره که عاشقشه
▪︎▪︎|بایلموس|▪︎▪︎ 💙برای جدا شدن از تنهاییم مینویسم.💙 🧛♂️🐈🧛♂️🐈🧛♂️ 💫خلاصه: کتبوی کیوت ما جیمین شی خیلی اتفاقی سر راه ومپایر خطرناکی به نام جئون جونگ کوک قرار میگیره... Be careful jimin ssi... 💫 کاپل: کوکمین، یونته، نامجین 💫ژانر: کتبوی،هایبرید،دارک، ومپ، فلاف، رومنس، اسمات و...
تفنگو روی گونه ش فشار داد " خودت چی فکر میکنی ؟" کاپل : کوکوی ژانر : جنایی ، اکشن ، روانشناختی ، اسمات محدودیت سنی +18 [[ بعلت استفاده از خشونت ، کلمات رکیک ، موادمخدر و ... ]] وضعیت : پایان یافته ✔ [I don't own the cover !]
"بازمانده ها بهونه ان " " من از اینکه کنار تو دیوونگی کنم خوشم میاد " ژانر : ترسناک ، فانتزی ، رمنس 🥀 +یونکوک+
[COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار...
[ خونه ] پایان یافته ژانر : فان / روزمره / تکست / اینستاگرام / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین ، نامجین به نظرتون یک آدم عاقل میره به یک آدم ناشناس پیام بده و بگه که چجوری با دوست پسرش بهم بزنه؟ نه! تهیونگ هم عاقل نیست. پ.ن. کار خیلی قدیمیایه پس انتظار یک قلم بی نقص نداشته باشید.
تهیونگ : خب، چطوری ؟ جونگکوک: من گیام، ممنون که پرسیدی © -𝐬𝐮𝐠𝐚𝐥𝐚𝐱𝐢𝐞𝐬
کوکی بالاخره شغل رویاهاشو بدست میاره، ولی این شغل کم دردسر نداره براش! کاپل ها: نامکوک و جینته💜 پ.ن: امید وارم خوشتون بیاد❤ این اولین فف منه و انتقادات و پیشنهاداتون بهم خیلی کمک میکنه. مرسی که وقت میزارین و میخونین🤗 یادتون نره حتما تریلر رو ببینید💫 من خیلی خیلی آدم مودی ام ولی تمام سعیمو میکنم که زود به زود آپ کن...
چانیول رییس یک کمپانی بزرگ به اختلال شدید OCD (وسواس) مبتلاست و به علت همین بیماری با وجود تمایل شدیدش تا به حال نتونسته با کسی رابطه ی جنسی داشته باشه . از اونجایی که گرایش جنسی اون به جنس موافقه ، با راهنمایی های دکترش به این نتیجه میرسه که بهتره سکس رو از یک پسر باکره شروع کنه . پسری که مطمئنه سالمه و بیماری خاصی...
تهیونگ بزرگ ترین فن بوی جئون جونگکوکه که بخاطر امتحاناش یک ماه از فضای مجازی دور میشه ،حالا بعد از یک ماه برگشته و چیزی که براش مدت ها صبر کرده بود رو از دست داده ... ژانر :چتی ترجمه شده در چنل : @kookvmoment
جانگ اوکامی، پادشاه ترسناک زندانه و شکی درش نیست! اما یه روز پسر لال و نحیفی به اسم مین یونگی باهاش هم سلولی میشه و همه چیز رو برای اوکامی زیر و رو میکنه... ■ کاپل اصلی: Sope ■ کاپل فرعی: Namgi, VKook ■ ژانر: اجتماعی، انگست، رمنس، اسمات ■ نویسنده: ELA ■ تکمیل شده. #1 Rank In: #Sope #Full #Namgi #Social #Angst #Harsh
مین شوگایی که در قرن ۲۰ام زندگی میکنه با همزاد خودش مین یونگی که پادشاه چوسان هست دیدار میکنه... بنظرتون چه اتفاقاتی میافته؟ کاپل: یونمین ژانر: اسمات، انگست، جهانهای موازی، عاشقانه.
~•کامل شده•~ چی میشه اگه یک روز پارک جیمین، یهو بیفته توی یکی از فن فیکشن های واتپد.. و از همه بدتر.. چی میشه اگر توی اون فیکشن تخیلی شوهر و بچه داشته باشه؟ با دیدن صورت اون شخص توی نزدیکی خودش بهت زده لب زد + تو...ت..تو و تنها فکر توی سرش این بود که: دستشویم ریخت... ***** +شما اینجا چجوری میزائین؟ _ ما؟؟ ما که نمیزا...
دژاوو چیه؟ میتونه یه حس باشه؟ میتونه یه الهام باشه؟ یا شاید یه خاطره؟ دژاوو داستان زندگی منه... تئوری عشقی که به عجیب ترین شکل ممکن به وجود اومد. تصادفی که من و به کما برد، اما وقتی برگشتم دیگه اون ادم سابق نبودم! خاطراتی داشتم که متعلق به همزادم از جهان دیگه ای بود... و مرکز تمام اون خاطرات تو بودی...کیم نامجون... ن...
کیم تهیونگ، یه آلفا بود. و اون آلفا هیچوقت فک نمیکرد که از یه امگا بترسه. البته نمیشه اسمشو ترس گذاشت، اون امگا فقط...یه روانی به تمام معنا بود! ...... کاپل ها:ویکوک_سپ_نامجین
چانیول 28 ساله گیمره فوقالعاده که هیچ تجربه ایی در نگه داشتن بچه نداره و تمام وقتش صرفه نگاه کردن فیلم و بازی کردنه مجبور میشه به مدت یک هفته به دلیل زایمان یکی از فامیلای عمه زاده ی شوهر خواهرش از دوتا خواهرزادش مراقبت کنه🍼 ولی خب از اونجایی که تو این کار صفره مجبور میشه همه کاراشو تعطیل کنه و برای اولین بار و آخر...
خلاصــــه: جونگده امـگایی که هیچ دل خوشی از آلفاها نداره و تـظاهر به بتا بودن مـیکنه، با همسـایهی پر سر و صداش مـینسوک، که از شانـس کجش یه آلفاس، آشنا مـیشه. رابطـهای که از یک کشـش ساده شروع و با برملا شـدن رازهایی قدیمی به چالـش کشیده میشه. رابطهای که با وجود تمام مـقاومتهای جونگده، چارهای جز بـوجود آمدن، نـدار...