Select All
  • Wicked for your voice || Vmin √
    58.9K 7.7K 30

    عشق تو برای من یه سوال بود. یهو یه روز از یه جا پیدات شد و من رو عشق خودت صدا کردی. راه میرفتی و جار میزدی که من عشق توام با اینکه قبلا اصلا همدیگر رو ندیده بودیم. و تو نمیتونستی صدای اعتراض من رو بشنوی. نه اینکه مشکلی نداشته باشم، نه! حقیقت این بود که من نمیتونستم حرف بزنم. شرارت رو توی چشمات میدیدم. تو اون چشمای مشک...

    Completed  
  • HOLY and UNHOLY
    68.6K 10.8K 41

    >name : Holy and UnHoly >couple : VMin / NamJin / suga×hyri >genre : fantazy(werewolf , vampire) / angst / >romantic / general >writer : farnoosh

    Completed  
  • 𝑻𝒉𝒆 𝒑𝒓𝒆𝒔𝒊𝒅𝒆𝒏𝒕'𝒔 𝒔𝒐𝒏
    151K 22.5K 42

    ژانر : عاشقانه ، کمدی ، هیجان‌انگیز ، کمی جنایی پسر کت و شلوار به تن قدمی به جلو برداشت و تعظیم طولانی کرد . با جدیت تمام خودش رو معرفی کرد "جئون جانگکوک" جیمین چشم هاشو باریک کرد و از جاش بلند شد . تمام قد رو به روی پسر بلند قد ایستاد "جئون جانگکوک؟" "بله قربان" جیمین زمزمه کرد"قربان؟" برای اینکه مجبور نشه دوباره ا...

    Completed  
  • She is a he 2
    45.6K 8.8K 19

    she is a he 2 . . فصل دوم . . خلاصه: من یه پسرم...یه پسر گیج...مهربون...سر به هوا...به قول تاتا پاستیل... دلم برات تنگ شده اقای رییس.‌‌..تو چی؟ من یه پسرم... . . ژانر: کمدی.فلاف.رومنس.اسمات . کاپل: کوکمین.تهگی . . ❤mini stories❤

  • She is a he
    59K 10.1K 20

    (فصل اول فول شده💜) . _هی پارک جیمین این دیگه چه کوفتیه؟ موهای کلاه گیسشو با یه حرکت پشت گوشش داد و به گوله جورابی خیره شد که تو دست جانگکوک.. رئیس بداخلاقش بود...با چشمای گشاد شده سرشو پایین گرفت و به قفسه سینه اش خیره شده سمت چپش صاف شده بود و سمت راستش برآمده بود هینی کشید و دستشو رو سینه اش گذاشت __اون...اون... ...

  • 𝑯𝒚𝒖𝒏𝒈 𝒐𝒓 𝑴𝒂𝒕𝒆
    41.4K 5.7K 19

    • 𝑵𝒂𝒎 𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 : 𝐇𝐲𝐮𝐧𝐠 𝐨𝐫 𝐦𝐚𝐭𝐞❦ • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏✞ • 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭 , 𝐒𝐦𝐮𝐭 , 𝐈𝐧𝐜𝐞𝐬𝐭, 𝐌𝐩𝐫𝐞𝐠 ,𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬 , 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚❦ زمان آپ نامعلوم 🖤🧸

  • Trafalgar || Yoonmin ~ Completed
    97.4K 19.5K 55

    'یک روز تو هم با نگاهت بهم التماس می‌کنی که باورت کنم...' 《کامل شده》 کاپل: یونمین، تهکوک، نامجین ژانر: تاریخ معاصر، عاشقانه +اسمات By: Augustida

    Completed  
  • my soulmate[complete]
    64.6K 9.9K 31

    یونگی:من فقط میدونم نباید این اتفاق می افتاد! جیمین:چه اتفاقی؟ یونگی:نباید عاشقت میشدم...

    Completed  
  • Y.G
    225K 47.5K 56

    متاسفم یونگی تو نمی تونی خودتو از شر پارک جیمین خلاص کنی . خوش بگذره! *** نگاه یونگی به لبای جیمین و خورده بیسکوئیتای روش افتاد و بی اختیار با تحسین گفت:(( خوشمزه به نظر میاد .)) جیمین لباشو تو دهنش کشید و به رد شکلات روی لب بالایی یونگی نگاه کرد. _ مال توام . دوتا پسر با نگاه مب...

    Completed  
  • Before Our Spring - [Completed]
    76K 14.8K 48

    تهیونگ به جیمین قول می‌ده. شب‌ها می‌گذرن، روز‌ها از راه می‌رسن. باد می‌وزه، قول‌ها شکسته‌ می‌شن و فصل‌ها عوض می‌شن؛ تابستون، پاییز، زمستون، زمستون، زمستون. و برف همیشه موندگاره. تهیونگِ من، تو می‌تونی قولی بدی که شکسته نشه، آفتابی که خاموش نشه، شبی که از راه نرسه؟ می‌تونی برف‌ها رو آب کنی؟ می‌تونی بهار رو صدا کنی؟ ...

    Completed