Select All
  • 𝗧𝗮𝗻𝗴𝗲𝗿𝗶𝗻𝗲 𝗿𝗲𝘀𝗰𝘂𝗲 𝗼𝗽𝗲𝗿𝗮𝘁𝗶𝗼𝗻✔
    192K 39.4K 54

    [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝] وقتی که امگای نارنگی مثل همیشه به کتابهاش پناه آورده بود تا شکستی که اخیراً خورده بود رو فراموش کنه، کتابی با اسم و طرحی جالب توجهش رو جلب کرد. زمانی که اون رو خوند متوجه‌ی چیز عجیبی شد؛ اتفاقات و شخصیت های اون کتاب واقعی بودن و حتی خودش هم توی ‌داستان بود! این یه‌جور پیشگویی بود؟ ولی چرا اون بای...

    Completed  
  • My Yellow Flower (YoonMin)
    20.5K 3.9K 42

    - برگرد... + برگردم که دوباره رهام کنی؟ ممکنه بعد از شش سال دوری، دو نفر دوباره به هم برسن؟ جیمین کسی بود که به خواسته‌ی خودش از یونگی جدا شده بود اما کی می‌دونست حتی بعد از شش سال باز هم نمی‌تونه اون پسر رو فراموش کنه؟ ⊱ فیک ⊸ گل زردِ من ⊱ ژانر ⊸ انگست، رومنس، روزمره، درام ⊱ کاپل ⊸ YoonMin

    Completed  
  • ᴍʏ ᴄʀᴜꜱʜ ɪꜱ ᴀ ʀᴇᴀʟ ꜱᴛᴜᴘɪᴅ!
    108K 22.8K 30

    تهیونگ هیچ خوشش نمیومد که اون هیولا کوچولو رو ببره دندونپزشکی؛ تا اینکه دندونپزشک برادرزاده اش رو دید و اونجا بود که فهمید سلیقه برادرش تو انتخاب دکتر برای خانواده اش حرف نداره! ⪼کاپل: کوکوی ⪼نویسنده: tiny_devil ⪼ژانر: آیو، طنز، فلاف، روزمره، لا اسمات ⪼کاور: mj_storiess

  • 「𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄: 𝐅𝐢𝐧𝐝𝐢𝐧𝐠 𝐘𝐨𝐮 𝗜𝗜 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤」
    83.9K 15.9K 42

    「 زمآن: پیدا کردنِ تو 」 「 فصل اول 」 「 کامل شده 」 ᯈ𝐀𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐓𝐇𝐄 𝐓𝐈𝐌𝐄 𝐬𝐞𝐚𝐬𝐨𝐧 𝐨𝐧𝐞: وقتی برای اولین بار بوسیدمش، گریه کرد! اون زمان فکر می‌کردم تویِ اشک هایی که از چشم‌هاش میچکه، پر از حسِ شوق و عشقه؛ فکر میکردم ترس های اون هم مثل ترس های منه. اما اشتباه می‌کردم! اون با وجودِ تمام خواستن هاش، انگار من...

    Completed  
  • SAVE THE JEON! | KookV ᴼⁿᵍᵒⁱⁿᵍ
    29.7K 4.3K 26

    نماینده ی همه چیز تموم کلاس و شر ترین پسر مدرسه، سایه ی همو با تیر میزنن. اما مشکل اینجاست که نماینده کراش وحشتناکی روی اون عوضی داره! تا اینکه یه شب... یه ناشناس به نماینده پیام میده... ■ کاپل اصلی: KookV ■ کاپل فرعی: NamMin - Hopemin ■ ژانر: هیجانی، معمایی، رمنس، اسمات ■ نویسنده: ELA ■ روز های آپ:‌ یک‌ شنبه، پنج‌ ش...

  • Cardigan
    5.4K 1.4K 16

    آب و هوای شرجی. صدای واضح امواج دریا. کسی کنارم ایستاد و درمورد چیزهایی که نمی‌خواستم بشنوم، توضیحاتی داد. نگاهم جای دیگه‌ای بود. بخاطر همین حتی متوجه هم نشدم که کدوم یکی از اهالی این خونه، در چوبی اتاق زیرشیروانی رو برام باز کرد. قبل از اینکه من رو به حال خودم تنها بذاره، دستش رو گرفتم و پرسیدم:«توهم می‌شنوی؟». تازه...