In the aftermath of Alastor and Vox's electrifying on-air showdown, Vox finds himself unusually rattled. His usual suave demeanor is slipping, much to his cohorts' amusement - and concern. Velvet can do little more than roll her eyes at his antics. Valentino, on the other hand, is convinced that all Vox needs to do is...
~A TVRadio Fanfiction~ Vox and Alastor have been enemies since a dispute not long after the arrival of Vox, their view points on technology (and other opinions) too different for them to get along in the slightest. As well as the hurt emotions the deer demon refuses to acknowledge or forgive. But what Alastor doesn't...
𝚈𝚘𝚞𝚛 𝚙𝚕𝚊𝚌𝚎 𝚒𝚗 𝚖𝚢 𝚑𝚎𝚊𝚛𝚝 کاپل : draken x mikey دراکن x مایکی انیمه: Tokyo revengers ژانر: فلاف، اسمات ، کمدی
کاپل:شرلیام ( شرلوک،ویلیام) ژانر: امگاورس ، سلطنتی زمان پست گذاری: هفته ای یک پارت خلاصه: خودمم نمیدونم فقط شروع میکنم ببینم چی میشه تهش
زندگی خیلی کوتاه تر از اونیه که فکر میکنی... تا به خودت بیای... تموم شده و رفته... زندگی همیشه دوباره شروع نمیشه... پس تا زمانی که وقت داری... بهش بگو... که دوستش داری💔 به عنوان یه تجربه قبولش کن... چون من نگفتم...
اوسامو بعضی وقتها ادمهای مهم زندگیت ترکت میکنن، تو فکر میکنی با رفتن اونا فرصت زندگی کردنت هم باهاشون میره ولی حقیقت اینه که وقتی به خودت میای میبینی که مجبوری به زندگی در تنهایی ادامه بدی ولی ترک کردن همیشه بد نیست و اونا هم چون ازت تنفر دارن اینکارو نمیکنن بلکه از روی عشق ترکت میکنن تا بتونی خودتو بدست بیاری...
Name: Natural Couple: Shin soukoku Genres: Fantasy, Adventure Summary: ناکاهارا چویا، تاجر شرقی‌ای که با کشتی اسرار آمیزش از دریا ها و اقیانوس‌ها عبور میکنه و به پایتخت سرزمینش، میره. اون یک تاجر بود. نه تاجر لباس، ابریشم یا جواهرات. اون تاجر اطلاعات بود... امّا وقتی با حکم رسمی پادشاه، اوسامو دازای افسر اختصاصی مب...
Chuuya i Ryunosuke zostali dziećmi, a Dazai i Atsushi postanowili wziąć ich do czasu, aż zdolność obcych zniknie.
فئودور برد انها...ایا انها باختند؟ با چیزی که تا الان بودند انها همه چیز بودند به جز بازنده این یک حقیقت بود!
Bueno e aquí una segunda parte,al parecer wattpad no permite tener mas que 200 cap en una historia es por eso que e traído uno nuevo y es la segunda parte, espero que lo disfruten al igual que el anterior
داستان دو شاهزاده یکی ولیعهد و دیگری از خون رئیت داستان برادری /خیانت /بی گناهی /توطئه چویا می‌تونه بی‌گناهیش رو اثبات کنه ؟ The story of two prince One is the crown prince and the other is the blood of the bondman The story of brotherhood / betrayal / innocence / conspiracy Can Chuuya Nakahara prove his innocenc...
Bueno como no puedo entrar a mi Wattpad original y no quería que ustedes mis lectores se quedaran sin su Soukoku, aquí continuare con la de ''Imágenes y Doujinshi Soukoku parte 2'' al igual que otros álbum e historias...pero las historias que ya es tan completas las dejare así, y espero que les guste ya que les e tr...
Alright, this is going to be dedicated to self indulgent one shots and drabbles about these two idiots from the manga series Vanitas no Carte/The Case Study of Vanitas/Memoir of Vanitas/Goddamn this series has too many names. It will be dedicated to exploring both their friendship and possible romantic relations betwe...
Arc II of Carrying a Villain's Kid... Rei's eyes widened as the words resonated in her mind. After all this time, her son, Touya...was alive? She honestly didn't know how to feel. She feels happy and relieved, but the guilt is eating her up inside. If her son really is alive, would he even want to see her? After she s...
while spying on the league. Hawks seems to be getting sick. Seeing this, Dabi desides to take care of hawks. that's when things get interesting for the two of them. story contains: violence adult language fluff/smut feels bl Mental anguish Controlling behaviors I don't own the characters or art used. this is for en...
دلش میخواست به گذشته برگرده... زمانی که باهم در حد مرگ مبارزه میکردن و شبها از شدت خستگی روی تخت بیهوش میشدن زمانی که دازای احمق پر حرفتر از الان بود و با چرت وپرت گویی هاش اونو تا مرز جنون میبرد و مجبورش میکرد به متن احمقانه کتاب " راهنمای جامع خودکشی" گوش بده و در مورد اینکه کدوم راه خودکشی بهتره ازش نظر میخواست ش...
این داستان درمورد تویا و هاکسِ تویایی که الان به دابی تبدیل شده دابی ای که جزو لیگ تبهکارانه و هاکس هم قهرمان. این دوتا در زمان بچگی عاشق هم بودن و با یه اتفاق همه چی به هم ریخت حالا باید ببینیم که دست روزگار چه سرنوشتی را برای این دوتا انتخاب کرده...
*در حال ویرایش * داستان عشق یه شاهزاده و خائن:) چویا شاهزاده ای که دازای رو که قصد کشتن خودش و ولیعهد برادرش رو داشت دستگیر میکنه اما نمیدونست چرا باید درباره یه خائن کنجکاو بشه و احساساتی به اون خائن پیدا کنه؟ این احساسات باعث میشن اون جلوی اعدام دازای رو بگیره اما در عوض اونو تبدیل به یه برده کرد و خوب چی میشه اگه...
چرا؟ ازم می‌پرسی چرا؟ انتظار داری وقتی میپری وقتی سقوط میکنی وقتی درست از جلوی چشمم رد میشی وقتی میبینم داری دور میشی انتظار داری هیچ کاری نکنم؟وتیسم و نگاه کنم؟ آه پسر ..پس تو هنوز من رو نشناختی .. یا باید بگم .. نمیشناختی این وانشات برگرفته از فن فیک falling نوشته نویسنده GirloftheScouts است این لینک داستان...
"بسه.." "تمومش کن" "زجر دادن من رو تموم کن" "دیگه چقدر میخوای نابودم کنی؟" "چرا از زندگیم بیرون نمیری؟" چویا و دازای که چند ساله عاشق هم هستن اما غرورشون اجازه اعتراف به عشقشون رو نمیده از طرفی چویا با اینکه عاشق دازایه ازش کینه داره حالا قراره سرنوشت عشقشون به کجا برسه؟ پایان خوش؟ یا یه پایان تلخ؟
[متوقف شده] •My Kindness همه چیز از شبی شروع شد که به شرطی که گذاشت تن دادم و باهاش معامله کردم. فکر میکردم بعد از شروطی که براش انجام دادم این قضیه تموم میشه و دیگه هم رو نمی بینیم ولی اینطور نشد و ملاقات هامون بیشتر و بیشتر شد..... ••«فن فیک از انیمه جوجوتسو کایسن در فضای انیمه با دو کاپل اصلی و فرعی به قلم آمی، کاپ...
*درحال ویرایش* توی اوج نا امیدی وقتی دیگه هیچ دوستی نداره هیچ خانواده ای که حمایتش کنه هیچ قدرتی که از خودش در برابر دیگران دفاع کنه یهو اون پیداش میشه همکار قدیمیش و اون نجاتش میده اما اون هم برای کمک بهش ازش چیزی میخواد "باید عروسک من باشی" خوب حالا باید انتخاب کنه ماشین کشتار بقیه باشه یا عروسک دازای:)؟
*درحال ویرایش* داستان عشق چهار نفر کسایی که از هم متنفر بودن اما با گذر زمان عاشق هم میشن دازای که عاشق چویاست اما به خاطر نفرت چویا ازش نمیتونه به عشقش اعتراف کنه و از طرفی غرورش بهش اجازه نمیده و اکوتاگاوا که بر خلاف دازای شجاعت اینو داشت که به عشقش به اتسوشی اعتراف کنه اما تنها چیزی که اذیتش میکرد این بود آیا اتسو...
*درحال ویرایش* چویا مجبور میشه ماموریتی رو قبول کنه که باید توجه دازای همکار قدیمش رو به خودش جلب میکرده و بهش نزدیک می‌شده و دازای مثل اوداساکو دوست قدیمیش بهش وابسته بشه اما چی میشه اگه دازای عاشقش بشه و بعد حقیقت رو بفهمه:)؟
** COMPLETED ** ازت میخوام هیچوقت ترکم نکنی... بهم قول میدی؟ Genre : Smut Romance Short story -Erwin and Levi from attack on titan. Top ranking #1 Levi #2 Levi #2 attack on titan P.s : leave a comment , it makes me happy🙂
وقتی هاوکس دومین قهرمان ملی فهمید امگاس کل زندگیش به کل عوض شد و کسی که باعث و بانی این اتفاق بود کسی جز تویا تودوروکی نبود دقیقا همون لحظه که انتظارشو نداری....... کسی که حتی جسدش پیدا نشد ولی به طور اتفاقی سال ها بعد تجدید دیدار خاطره انگیزش با کیگو تاکامی همه رو توی شوک عمیقی فرو برد..... تجدید دیدار بعد از سالها...
