Selecionar tudo
  • THE SOUND | Chanlix
    1.7K 427 26

    REST. لی فلیکس قدرت کنترل مردم رو با صدای عمیقش داره. کافیه جمله‌ای دستوری به زبون بیاره تا مردمک‌هاش به رنگ آبی درخشان درییان و جملاتش ذهن و بدن آدم‌ها رو به‌ دست بگیره. اما چی می‌شه اگه صدای عمیقش روی کریستوفر بنگ، دادستان تازه‌کار دادستانی سئول اثر نکنه و ثروتی که به خاطر صداش به دست آورده رو همین‌طوری از دست بده،...

  • of memories and milk thievery [ Translated] {Wolfstar}
    1.8K 336 21

    :" پس تو بطری شیرشو دزدیدی؟" :" قرض گرفتم." :" پس میخوای پسش بدی ؟" ریموس کمی از چایی تو ماگش( که توش شیر بادام بود) نوشید. و با مسخرگی آدمی که تازه به دزدی علاقه پیدا کرده بود جواب داد:" نه خیر یا : ریموس و سیریوس چهارساله که طلاق گرفتند و تدی رو به صورت مشترک بزرگ می‌کنند. ولی دست از آزار و اذیت هم بر نمی‌دارن. ت...

    Concluídas   Maduro
  • Lunatic Blonde
    9.5K 1.6K 82

    به دنبال انتقامی که تنها دلیل زنده موندنش بود و بهش امید میداد. و مزاحمی که مجبور به تحملش بود. شاید یه روزی از شرش خلاص می‌شد...ولی نه به این راحتی! قسمتی از متن : " اینکه یه قاتل انقدر بهم نزدیک شده باشه؟...آره...هیجان انگیزه...یه مجرم با هوشی مثل تو که نمیزاره حوصلم سر بره.‌ " NAME : LUNATIC BLONDE (بلوند دیوانه)...

  • مداد
    1.9K 779 20

    حتی امشب هم آرزوی دیدار تو دارم هزاران گل در باغ است و من نیاز به بوییدن عطر تو دارم #شعر #علیرض

    Concluídas  
  • For The First Time
    25.7K 4K 33

    فرو رفتن در آغوش ترس ها ، زندگی او بود . . . این یک داستان عاشقانه و یا فن فیکشن نیست .. فقط روایتی ساده ست :) . . Cover by : @kimiyamd

    Concluídas  
  • 𝓭𝓮𝓼𝓲𝓻𝓮𝓮|دزیره
    375 27 4

    دزیره اثر انه ماری سلینکو کتابی در مورد دزیره معشوق ناپلون است که به زیبایی به قلم کشیده شده.! شروع:29.8.22|7.5.1 پایان : نامعلوم

  • کاغذ
    1.5K 699 12

    گه‌گاهی فکر رفتن می‌کنم شاید بروم اما چون یادت با من است هرجا که روم فکر برگشت میکنم #شعر #علیرض

    Concluídas  
  • moi de ton rêve
    1.5K 471 12

    {کامل شده} [من از رویای تو] -حالا توی این رویاهات...من رو چه شکلی میبینی؟ +یه پیرمرد احمق. یک بعد از ظهر پاییزی، یک پارک کوچیک، یک تاب چهارنفره، دو نفر، چند جمله.

    Concluídas  
  • MOST BLUE FEELING ¦ ابی ترین احساس
    2.2K 617 24

    کامل شده.. " من از دریا ها تنفر دارم... من از اسمان ها نفرت دارم... لو من بعد تو از ابی ترین حس ها نفرت دارم... لویی تو ابی ترین انسانی.. من عاشق ابی ترین معجزهٌ اسمان شدم.. بعد رفتن تو من از ابی ها نفرت دارم " Kapel = Larry Genre = Angst. Romantic . Drama Music Fiction = Let Me Down

    Concluídas  
  • THE FORGOTTEN DRAGONFLY ¦ سنجاقک گم شده
    1K 286 8

    " معشوق زیبای من ! به تو خواهم رسید آن زمان که اخرین قطرات خون در رگ هایم و ضربان کمرنگِ قلبم در ذهنم به یادگار بماند . "

    Concluídas  
  • اِغما | eqma |
    15 1 1

    در نهایت با محکم ترین لحن دنیا زمزمه کرد "من خورشیدم! خورشیدِ تو. خورشیدی که هیچ‌وقت غروب نمیکنه. خورشیدی که تا ابد و یک روز خونه ی قلبت رو روشن میکنه. خورشیدی که توی ظلمت و سیاهی، سرمای قلبت رو میدزده و پشت پلک هات رو میبوسه. من‌ خورشیدم. خورشیدِ تو." . . . . Hope you like it All the love -moji♡

  • 𝘾𝙤𝙡𝙤𝙧 𝙈𝙚 𝘽𝙡𝙪𝙚
    2.3K 471 12

    - ببین میدونم که داری ازم فرار میکنی که منو نجات بدی و بهم آسیب نزنی؟ تو آبی ترین روح دنیایی. آبی‌ای که غمگینه، آبی‌ای که شکسته، آبی‌ای که ترسیده. باور کن میدونم نمیخوای بهم آسیب بزنی ولی چه اشکالی داره اگه روح منم آبی رنگ کنی؟ ناناحت نشید همه چی درست میشه😔🌷

    Concluídas  
  • زَرتُشت
    122 13 1

    در میان رستاخیز برگ های دل‌مرده در میان تلاطم امواج تنهایی در میان پژواک خاموش این لانه ی احساسات تنها صوت صدای توست که مرهم میشود بر این زخم کاری وین سر شوریده وین حال زار وین دل غم‌دیده لامذهب ها لا امان نعره میکشند که بیایی تو تو تو ای هستی بخشِ این تنِ خشکیده moji . . . hope you like it♡

  • 𝐍𝐮𝐦𝐛
    2.7K 778 9

    {کامل شده} داستانی کوتاه از رابطه ی دو پسر. یکی از اونها متحمل درد و رنج جسمی و روحی بسیاریه، و دیگری متحملِ عشق به اونه. برشی از کتاب: "شاید توی زندگی بعدی تونستم نجاتت بدم. شایدم توی همین یکی، ولی با یه زندگی دیگه!" *𝐖𝐞𝐥𝐥, 𝐟𝐮𝐧𝐧𝐲 𝐲𝐨𝐮'𝐫𝐞 𝐭𝐡𝐞 𝐛𝐫𝐨𝐤𝐞𝐧 𝐨𝐧𝐞 𝐁𝐮𝐭 𝐈'𝐦 𝐭𝐡𝐞 𝐨𝐧𝐥𝐲 𝐨𝐧𝐞 𝐰...

    Concluídas  
  • spider-man: home truth
    9K 1.7K 25

    (کتاب اول-تمام شده) چی می‌شد اگه به جای زن عمو می و عمو بن، تونی استارک بود که سرپرستی پیتر پارکر رو به عهده می‌گرفت؟ زمانی که مری و ریچارد مجبور می‌شن به دلایل نامشخصی پیتر رو برای مدت کوتاهی پیش میلیونر خودشیفته، معروف به آیرون من بذارن، تونی استارک حتی نمی‌تونست تصور کنه زندگیش قراره برای همیشه عوض بشه! خیلی ممنون...

    Concluídas  
  • Dialogue
    2.5K 444 13

    دیالوگایی که تو سرم چرخ می زنن.

  • Apollo (اپولون)
    899 286 8

    (آپولون) ژانر داستان :کلاسیک (دارک آکادمیا)،رومنس،درام ''اتفاقات در سال ۱۹۷۰ توی لندن'' روند داستان میاد دستتون و خلاصه ش: زین پسر دست فروشی که جلوی کافه ی اپولون بوم های کوچیک بزرگشو میفروشه..! داستان درد های خاصه خودشو داره و به موقعش پستی و بلندی داره و حوصله سر بر نیست با ما همراه باشید⏳

    Concluídas   Maduro
  • Ruined King | Chanlix
    599 114 3

    لی فلیکس از اون دسته افرادی بود که مثل خیلی‌های دیگه، دوران خوبی رو توی دبیرستان نگذرونده بود و ازش به عنوان گذشته سیاهش یاد می‌کرد. فکر می‌کرد با تغییر دادن محل زندگیش و نقل مکان به محله‌ای جدید به نام «سایلنت هیلز»، قراره همه چیز عوض بشه و روزهای بهتری رو بسازه؛ اما هرگز تصورش رو نمی‌کرد که روی بالاترین تپه مه گرفته...