Select All
  • ⌊ Enigma ⌉
    211K 56.7K 86

    ‌‌❦→ E N I G M ᗩ ←❦ 🕯Cᴏᴜᴘʟᴇs: Cʜᴀɴʙᴀᴇᴋ/ Hᴜɴʜᴀɴ /Kaisoo 🕯Gᴇɴʀᴇ: Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ | drαм | Myѕтerιoυѕ | Sмυт | angst وقتی به خونه‌ی جدید اثاث‌کشی کردم، صاحب‌خونه می‌گفت خونه‌ای که پنجره‌ی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سال‌هاست که متروک و خالیه اما من نیمه‌های شب می‌شنوم که از خونه‌ی خاک گرفته و متروک، صدای به هم خوردن ظروف و باز...

    Mature
  • 𝐋𝐢𝐤𝐞 𝐍𝐨𝐛𝐨𝐝𝐲
    15.1K 4.4K 23

    •عنوان | مثل هیچکس •کاپل | سکای/کایهون •ژانر | فانتزی [اُمگاورس]، رُمنس، انگست، اسمات •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه توی دنیایی که امگاها ناگزیر به اطاعتن، سرکشی یک نقص محسوب می‌شه! توی دنیایی که آلفا‌ها به تسلطشون مغرورن، همدلی یک ضعف محسوب می‌شه! زمانی که تفاوت یک جرمه و بهاش باید پرداخت بشه، جایی که...

    Mature
  • 𝐑𝐨𝐲𝐚𝐥 𝐃𝐢𝐚𝐦𝐨𝐧𝐝
    70.2K 20.8K 65

    •عنوان | الماس سلطنتی •کاپل‌های اصلی | کایهون، چانبک •کاپل‌های فرعی | کریسهو، [؟؟!!] •ژانر | فانتزی [اُمگاورس، ومپایر]، رُمنس، انگست، اسمات، امپرگ •تایم آپ | •نویسنده | haratahug/هارا •خلاصه: بین فشار جنگ و تاریکی کینه، کودکی متولد شد! جنگی که با پیشگویی تولدش شکل گرفت! عده‌ای معتقد بودن چیزی که از سیاهی زاده شده، د...

    Mature
  • ⌊☠ Cursed Hour☠⌉
    209K 63.7K 64

    ༻خلاصه؛ پیرمرد مرموزی که تو همسایگی زندگی می‌کرد می‌گفت بعد از مرگ اون پیانیست، واحد طبقه‌ی بالا خالی مونده. ولی من هر شب ساعت ۳ نیمه شب با صدای پیانو از خواب میپرم. صدایی که از طبقه‌ی بالا به گوش میرسه. ساعت ۳ نیمه شب... دقیقا همون زمانی که مرگ پیانیست جوان ثبت شد. 🛑 رده‌ی سنی این فیک +18 و اگه روحیه‌ی حساسی دارید ا...

    Completed   Mature
  • Moje More ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ
    18K 4.7K 34

    "دریای من" کیم کای ، یکی از وارثان صنایع کیم ، هفت ماهه ک تغییر کرده. بعد از مرگ همسرش به وضوح بزرگ ترین امیدش به زندگی رو از دست داده و از نظر پسرعموش ، چن ، اگه دختر و پسر شیش و سه ساله اش نبودن ، کای حتی دلیلی برای ثانیه ای بیشتر نفس کشیدن نداشت. اما هفت ماه بعد از مرگ یورا ، بزرگ ترین عضو خاندان کیم تصمیم ب وصلت ع...

    Completed   Mature
  • Messiah River
    46.8K 13.4K 51

    "هرگاه دو انسان به همجنسگرایی روی بیاورند، هر دوی آن‌ها باید به کام مرگ کشیده‌شوند، برای گناه بزرگی که انجام داده‌اند!" [کتاب مقدس - لاویان - ۲۰:۱۳] شهرک متوسط‌نشین و گمنامی در گانگ‌وون، یک شب عادی از تعطیلات زمستانه با پیدا شدن جسدهایی توی رودخانه‌ی حاشیه‌ی جاده از آرامش همیشگی‌اش خارج شد. اجساد کودکان ناشناسِ شش تا...

    Completed  
  • Cinnamon Tea
    45.4K 12.6K 40

    جولای 2016، نقطه زمانی پر تلاطمی برای بیون بکهیون هجده ساله ای بود که عشق سوزانی رو نسبت به پارک چانیول، راننده شخصیش حس میکرد. عشقی که در پیچ و تاب پاپیتال ها رشد کرد و عطر و بوی شکوفه های تابستونی گرفت! رد و بدل شدن نگاه های شیطنت آمیز از آینه ی جلویی ماشین و گونه های گلگون، بوسه های یواشکی و پنچر شدن های مصلحتی بر...

  • Hate Me Master, Hug Me Master
    11.5K 2.5K 18

    سهون، به تازگی شغل جدیدی به عنوان راننده‌ی شخصی پیدا کرده بود‌. کافی بود هر روز بشینه توی اون آموزشگاه و به رییس آروم و زیباش خیره بشه که چطور بوم‌های سفید رو رنگ میزنه. و بعد هم هرشب برسونتش خونه و محو شدنش پشت درهارو تماشا کنه. آسون، تکراری و آروم به نظر میاد نه؟ اما... رییس جوونش رازهایی داشت. شاید شب‌های اون پسر،...

    Mature
  • V E N G E A N C E [S2]
    123K 32.5K 30

    - پیوست ↓ همه چیز تو یه لحظه اتفاق افتاد. دست‌هام رو دور بدنش پیچیدم و وقتی به بدنم چسبوندمش انگار تکه‌ی گمشده‌ی قلبم رو دوباره بهش پیوند زدن اما من جای نگاه کردن به چشم‌های درشتش، جای دیدن لبخندی که چال لپش رو به نمایش می‌گذاشت و جای نوازش کردن پوست نرم و بی‌نقصش اون رو تو سبد گذاشتم و ترکش کردم‌. بعد از اون دیگه هیچ...

    Mature
  • 𝓛𝓾𝓬𝓲𝓭 𝓓𝓻𝓮𝓪𝓶
    988 377 13

    𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: Ulterior/Romance/SchoolLife/Smut 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮𝓼: HunHan chanBaek 𝓼𝓾𝓶𝓶𝓪𝓻𝔂: کنترل کردن خواب بنظر غیرممکن میاد.اما سهون کسی بود که میتونست رویاهاش رو کنترل کنه. ما بین زندگی رویایی که برای خودش ساخته بود، وارد رویای یکی دیگه شد که تمام معادلات زندگیش رو بهم ریخت. لوهان پسری بود که برای مدتی از کابوسهاش...

  • V E N G E A N C E [S1]
    458K 70.8K 56

    - خلاصه ↓ ورود بکهیون به خونه‌‌ی ویلایی پارک، مساوی میشه با قتل دختر اون خانواده و زندگی شیرین بکهیون، در عرض یک شب، تبدیل میشه به یه کابوس بزرگ و پارک چانیول تبدیل میشه به فرشتهٔ عذابش! ༄•༊Fɪᴄᴛɪᴏɴ : تقاص ༄•༊ Cᴏᴜᴘʟᴇ : Chanbaek ༄•༊ Gᴇɴʀᴇ : Romance , Smut , Mpreg , Angst ༄•༊ Aᴜᴛнᴇʀ: SuperGirl

    Completed  
  • Retro Space Babe
    8K 1.7K 13

    هروئینی که دست و پا درآورده، شیره‌ی درخت افرا و کره روی پنکیک، خدای من، بوی نون زنجبیلی و بلوط برشته. کای مثل تمام این‌ها اعتیادآور بود. پوست تیره‌ش زیر نور کمِ ماه، کمی آبی شده‌بود و دسته موی سرکشش دوباره روی پیشونی‌ش افتاده‌بود. زمزمه کرد "برنامه دارم برای یه مدت قابل پیش‌بینی آزارت بدم، فضایی کوچولو" و دوباره لبخند...

  • 𝑴𝒊𝒏𝒆 𝒐𝒇 𝒘𝒆𝒂𝒍𝒕𝒉
    14.2K 3.7K 48

    ((شلیک قاچاقیِ تحت تعقیب به طراح معروف کره جنوبی به قصد غارت گنج مدفون شده، برای همیشه قلب ِدهکده ی جئون جو را دچار طوفان کرد.)) این تیتر خبری بود که تمام ساکنین کره ی جنوبی را برای چند ثانیه متاثر کرد: -طفلکی! بیون بکهیون برای اینکه اینطوری بهش شلیک بشه خیلی جوون بود. ⟝ Writer : 🌨 Tara ↳💷Genres໑ معمایی ، ماج...

  • من عاشق پسر شوگر ددیمم!
    169K 36.4K 50

    خلاصه : زندگی لوهان نسبتا خوب پیش میرفت، اون شوگر ددی ای داشت که به لطفش میتونست خرج تحصیلش رو بده و امکانات لازم برای خانواده.ی پر جمعیتش رو فراهم کنه؛ اما با وارد شدن پسر جذاب آقای اوه به زندگیش همه چیز یهو عوض شد! بیبی بوی بودن برای پدر اوه سهون دیگه اون قدرها هم کار آسونی به نظر نمیرسید! 🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸...

    Completed   Mature
  • ⌊Tᴇᴀ Dᴀᴛᴇ Wʜɪᴛᴏᴜᴛ Yᴏᴜ⌉
    4.6K 1.3K 3

    روز بعد مردم مجنونی رو دیدند که با پاهای برهنه، درحالی که یک شاخه بابونه‌ی خشک شده در دست داشت کوچه‌ها رو می‌گشت و زیر لب از هر رهگذری که میدید می‌پرسید: «هیونی من سر قرار نیومده، هیونی من رو ندیدین؟» 🧣𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦s: Chanbaek 🧣𝘎𝘦𝘯𝘦𝘳: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 ~ Angst ══════════════❈ ||✍🏼𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: @Therealunique🍃 ||�...

    Completed  
  • 「𝐀𝐛𝐛𝐫𝐚𝐜𝐜𝐢𝐚𝐦𝐢 」
    114 36 4

    couple: zsww genre: omegaverse, angst, romance, smut -mini fiction- summary: عشق چیز عجیبی بود. وانگ ییبو عشقش رو به خاطر نمی‌آورد، اما قلبش، چرا. اون توی یه تصادف حافظه‌اش رو از دست داده بود و حالا همسرش چطور می‌تونست یادش بندازه که ییبو چقدر عاشق جان و بچه‌شونه؟

  • The Mad Hatter
    18.5K 4.7K 30

    گربه دست راستش را تکان داد و گفت: در این سمت یک کلاهدوز زندگی می‌کند، و در آن سمت یک خرگوش. هرکدام را که ببینی دیوانه‌اند. آلیس گفت: ولی من دلم نمی‌خواهد به سراغ افراد دیوانه بروم. گربه گفت: اوه! شما چاره‌ای ندارید. اینجا همه‌ی ما دیوانه‌ایم. "این فن‌فیکشن ادامه داده نخواهد شد." [CHANBAEK × KAIHUN] [Surreal × Psycholo...

  • ⌊Alive Stone⌉
    14K 5K 12

    دست‌های بیون بکهیون معجزه می‌کرد؛ زمانی که از سنگ و گچ بی‌جون مجسمه‌های چشم‌نواز و زنده می‌ساخت، حرکت دست‌هاش به ظرافت رقصیدن روی بال شاپرک به نظر می‌رسید و دست‌هاش مثل مسیح به سنگ، زندگی می‌بخشید. همه چیز توی زندگی مجسمه‌ساز معروف ایده‌آل پیش می‌رفت تا اینکه بعد از تراشیدن صورت مجسمه‌ی اون مرد، کابوس‌ شبانه به سراغش...

    Completed  
  • ⌊Dear Forgotten⌉
    1.4K 386 2

    -بوی زندگی میدی. بوی جنگل تو یه روز بارونی. مثل بوی خاک بارون خورده و تنه‌ی مرطوب درخت‌ها. شبیه ریشه‌ی خشک شده‌ای که بعد مدت‌ها سیراب میشه و میوه‌ی کاجی که تو برکه فرو میره و انقدر اون تو میمونه که رایحه‌اش اون محدوده رو پر می‌کنه. لبخندی که روی لب پسر نقش بست به قدری تلخ بود که ناخوداگاه اخم کرد. پسر شورشی گفت: -اشتب...