امگای سرکش ( فن فیکشن هاشیمادا )
شیپ : هاشیمادا ( هاشیراما و مادارا ) دینامیک ها : آلفا هاشیراما ، امگا مادارا وضعیت فیک : کامل شده
شیپ : هاشیمادا ( هاشیراما و مادارا ) دینامیک ها : آلفا هاشیراما ، امگا مادارا وضعیت فیک : کامل شده
son fotos de SasuNaru ;-; Con un par de doujinshi's espero que les guste :v
یه اوتاکوی سختگیر نق نقو چه انیمه هایی رو میپسنده؟! این کتاب یه تجدید خاطره واسه اوتاکو های کارکشته و یه منبع خیلی مفید و قوی برای کسایی هست که میخوان تازه وارد دنیای انیمه بشن... حتی میتونم شرط ببندم اونایی که انیمه دوست ندارن بعد از خوندن دو سه تا از خلاصه هایی که نوشتم خود به خود کنجکاو میشن و میرن دنبالش. ᯽᯽᯽ خلاص...
_چرا انقد منو نادیده میگیری؟! منو دست کم نگیر! _بیخیال شو، تو مال این حرفا نیستی. رقابتی که ناگهانی و سخت شکل میگیره، ولی به مرور زمان به چیز دیگه ای تبدیل میشه و همه چیز رو کاملا تغییر میده..
ساسکه بعد از جنگ توی حبس خونگی قرار میگیره و ناروتو از هر فرصتی برای دیدنش استفاده میکنه. توی این مدت، ساسکه متوجه میشه که احساساتش برای ناروتو، ممکنه چیزی بیشتر از دوستی باشه. یعنی واسه اعتراف دیره؟
از هر انیمهی زیبایی وانشات خواهیم داشت🖤 ᴀᴏᴛ💉, ʙʟᴀᴄᴋ ʙᴜᴛʟᴇʀ⚰, ᴠᴀᴍᴘɪʀᴇ ᴋɴɪɢʜᴛ🧬, ʏᴜʀɪ ᴏɴ ɪᴄᴇ⛸, ʙᴀɴᴀɴᴀ ꜰɪꜱʜ🎃, ᴏʙᴇʏ ᴍᴇ🐏, ᴅɪᴀʙᴏʟɪᴋ ʟᴏᴠᴇʀꜱ🍼, ʙɴʜᴀ🥦, ʜᴏᴡʟ'ꜱ ᴍᴏᴠɪɴɢ ᴄᴀꜱᴛʟᴇ🌟, ...
📯🔞شروع رمان جنجالی وهیجانی مرا احساس کن🔞!📯 👑👑 خلاصه: شایان وامیر دوتادوست صمیمی که درهمه حال باهمن وهمخونه هستن.شایدبایدبگیم اینقد باهم صمیمی هستن که بعضی اوقات پارنترمشترک دارن تااینکه....... 😻😻 رمان اززبان خود کارکترای داستان گفته میشه واگه نویسنده بخواد یه توضیحی بده حتما قید میکنه امیدوارم از خوندن این رما...
اخ سرم! اوففف درد میکنه:( ها؟! وایسا ببینم من کدوم جهنم دره ایم؟! اینجا دیگع کجاست؟! یا عباس بوعذار اینا چرا لخت پتی ان؟! آخرالزمان شده؟! شایدم شاه برگشته ایران؟! یا نکنه تحریما اثر خودشو گذاشت ملت رد دادن؟! وات د فاک ملت چرا این ریختی شدن؟! از کی تاحالا ایرانیا چش بادومی شدن! یعنی از نوع تکامل یافتن؟!🤔 ماشینا چ باکل...
-خدای من این یک فن فیک لعنتی نیست این زندگی واقعی منه! به دنیای ذهن شیاعو ژان خوش آمدید جایی که اون ماجراهای زندگیشو به متفاوت ترین شکل ممکن بیان میکنه ! یه فن فیک فوق طنز از کاپل ییژان ^^ امیدوارم خوشتون بیاد.
ژانر = ییبو تاپ تفاوت سنی ۹ سال ییگا و سوان بیست سال پیش عاشق هم بودن اما عشقشون ممنوعه بود ولی الان جان و ییبو پسراشون دوباره تو راه عاشقی هستن...جان بیست ساله و ییبوی يازده ساله با هم همخونه میشن و کی می تونه ثابت کنه ییبو از جان به اندازه صد سال کینه نداره؟.یکی عاشق و دیگری پر از کینه
تایپ: جان تاپ ژانر: شیزون شاگردی ، انگست، اسمات تفاوت سنی : ۱۲ سال خلاصه : ییبو پسر یکی از افراد نسبتا پولداره که با پارتی و بدون داشتن هیچ سطح علمی وارد دانشگاه پزشکی میشه...جان اما استاد همون دانشگاه س ولی با سطح اقتصادی متوسط و حتی رو به پايين و متنفر از مرفه های بی درد
ورس تفاوت سنی ۸ سال الان چهار سال از بهم خوردن نامزدی دو پسر خاله می گذره ...یکیشون که جان باشه زندگی عاشقانه ایی رو از سر گرفته و اون یکی که ییبو باشه به اتهام خیانت روز و شب به فکر خلاص شدن از زندگیه
─نام فیکشن: ࿐࿔⛓MY DANGREUS HASBAND⛓࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: رمنس، اسمات، امپرگ ─نویسنده: FatumaHabuya ─مترجم: Sebastian 🐾🍓 ─وضعیت: Full ─شیائو ژان یه مدرس 22 ساله اس و همینطور به عنوان سخنران انگیزشی تو خیلی از دانشگاه ها ، کالج ها ، دبیرستان های مختلف چین کار می کنه. بخاطر ظرافتـش شناخته شده است و همه دوسش دارن...
✍ ییبو امگایی که زمانی رویای رقص داشته ولی توی یه تصادف مجروح میشه و رویاش برای همیشه از دست میده. و حالا داره با هزینه های بیمارستان و زندگی دست و پنجه نرم می کنه. شیائو ژان آلفایی ثروتمند که باید به خواسته مادربزرگش سریع بچه دار بشه تا بتونه رئیس کمپانی بشه. چه اتفاقی می افته اگه ییبو برای پول قبول کنه رحمش رو اجاره...
داستان یه امگا که به خاطر اشتباه و اجبار خانواده ی آلفای مورد علاقش همه فکر می کنن که کشته شده! امگا خودشو از خانوادش و آلفاش دور می کنه که بعد از چند سال برگرده و ازش انتقام بگیره... چون آلفا بهش گفته بود من نمی تونم تو رو جفت خودم بدونم چون تو نمی تونی بچه دار بشی! اما امگا با این حجم از غم یه شاه شد...شاه امگا ها! ...
𝚂𝚎𝚡𝚜𝚢 𝚕𝚒𝚝𝚝𝚕𝚎 𝚋𝚞𝚗𝚢☃︎ 𝚠𝚛𝚒𝚝𝚎𝚛 : 𝙷𝚘𝚗𝚊𝚛𝚖𝚊𝚗𝚍 𝚌𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎 : 𝚢𝚒𝚣𝚑𝚊𝚗 𝚝𝚘𝚙: 𝚢𝚒𝚋𝚘 𝚝𝚘𝚙 𝚐𝚎𝚗𝚛𝚎 : 𝚜𝚖𝚞𝚝 , 𝙵𝚕𝚞𝚏𝚏, 𝚛𝚘𝚖𝚊𝚗𝚌𝚎☯︎Ꙭ𓆉︎
─نام فیکشن: ࿐࿔⚡️Oh!My Agent⚡️࿐࿔ ─کاپل: ییـــژان ─ژانر: انگست، کمدی، رومنس ─نویسنده: Taes_gal ─مترجم: Avy 🌿🍓 ─وضعیت: FULL ─ژان پرسید "واقعا عاشقمی؟ شده واسه یک بار هم قلبت رو لرزونده باشم؟حتی چند ثانیه؟" و قطره اشکی روی گونهی برجسته اس به پایین غلتید. ییبو با لحن سرد و محکمـی جواب داد"نه!" "تظاهر به عشـقت فقط جز...
دستنوشتههای کوتاه از داستان مودائوزوشی زمان آپ خاصی نداره، داستانها هم به هم مربوط نیستن. فقط چیزایی درباره این رمانه که دوست دارم به عنوان دست نوشته یه جا جمعشون کنم. صحنههایی که به نظرم نویسنده اون طور که باید توصیفشون نکرد، یا اکستراهایی که یهو به ذهنم میرسه و مینویسم. امیدوارم دوستشون داشته باشین. 3>
name: my so niya (one shot) couple: Wangxian genre: Angest, smut , supernatural writer: xiaoBy🦊 همیشه نور امید هست نباید فکر کنیم فقط ما هستیم که توی زندگی مشکل داریم اگه زندگیت سایه تاریک و جنبه منفی داره فقط به این فکر کن درخشان ترین چیز ها همیشه بیشترین سایه رو ایجاد میکنن مثل خورشید پس اگه حس میکنی سایه زندگیت...
وقتی که رهبر قبیله یونمنگ جیانگ از استاد بزرگ قوم گوسو لان ، لان چیرن ، میخواد که دوباره به پسراش آموزش بده ، وی ووشیان چجوری میتونه امگا بودنش رو پنهان کنه ؟ موفق میشه که بتونه امگا بودنش رو در قبیله ی گوسولان ، قبیله ای که معتقد به آزاد گذاشتن فورمون های طبیعی هر دسته هستن ، مخفی نگه داره؟ برشی از داستان : _ فرد...
نام فیک: برای دوست داشتن هیچ وقت دیر نیست «It is never too late to love» ژانر: امگاورس، اسمات ، هیستوری ،دراما نویسنده : هنرمند کاپل : لان وانگجی و ویینگ ، وانگشیان نسخه امگاورس آنتمید #Untamed نویسنده فیکشن ییژان «#𝒔𝒆𝒙𝒚_𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆_𝒃𝒖𝒏𝒏𝒚» «کامل شده» ««+ غذا خوردی؟ - خوردم واقعیتش این بود که وانگجی نمیدانس...
خلاصه : وقتی نگاهشان باهم تلاقی کرد، جان لبخندی زد و گفت:بالاخره میفهمم کی هستی و مجبورت میکنم با میل خودت پا توی تختم بزاری وانگ ییبو، و ییبو با قفل نگاهشان در هم با خود گفت:تو سمی جان، و من اجازه نمیدم مسمومم کنی! کاپل: ییژان جان تاپ ✨ ژانر:رومنس،اسمات،خب بقیش بستگی به روند داستان داره 🙊💛 پایان.
وانگ ییبو پسر مردی خودرای... پسری ک خیلی شبیه پدرشه... پسر ی خلافکار ک پلیسه... ترس عظیمی ک پنهون کرده... چی میشه اگ کابوس های زندگیش بشه بازیچه ی فرد دیگه؟ ژانر:معمایی/جنایی/عاشقانه/انگست/درام ییبو تاپ💚 و دارای سه فصل فصل اول کامل شده فصل دوم در حال آپ فصل سه در انتظار
ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹ ظهور خردمند مقدس › ⌑ کاپل ‹ وانگشیان␋لانجانتاپ › ⌑ ژانر ‹ ماجراجویی، رمانتیک، کمدی، تخیلی › ⌑ روز آپ ‹ پنجشنبهها › ⌑ نویسنده ‹ Blacksalt › ⌑ مترجم و ویراستار ‹ MaHSaa ›
《وقتی بمیرم لبخند میزنم:)💖》 -دوستت دارم..؟! -عشق ما سخته پس اگر ذره ای تردید داشته باشی از هم خواهد پاشید..! -من دوستت دارم.. -خیلی آرومه و عشق ما خیلی پر قدرت!..می تونی دووم بیاری؟! -دوستت دارم شیائوجان!! 💫عاشقانه انگست روانشناختی💫 ❤𝒀𝒊𝒛𝒉𝒂𝒏❤
✦ فیک "من فقط لیتل ام" 🍼 ✦ ژانر : لیتلاسپیس - فلاف - همخونهای اسمات - تصویرسازی با عکس و گیف ✦ کاپل اصلی : دوجه (2jae) ✦ کاپل فرعی : یوگبم - جه بوم×هانا ••• در اتاقو کامل باز کرد تا وارد بشه..جهبوم تازه تونست لباس های یونگجه رو ببینه و برای چندمین بار امشب دوباره تعجب کرد..یه پیرهن خواب گشاد با یه شورت کوتاه...
دختری که علاقه به بیبی بودن داره.. اون مردی رو پیدا میکنه که بتونه ددیش باشع؟ مردی که بتونه تفاوت های اونو درک کنه و با اون همونجور که دوست داره رفتار کنه.............. ژانر :BDSM / اسمات / ددی کینگ /DDLG/ لیتل اسپیس وضعیت : تمام شده
وانگ ییبو... خون آشام چندصد ساله ای که هیچکس از وجودش خبری نداشت و سالها در جنگلی ممنوعه زندانی بود و هیچوقت نمیدونست چطور این نفرین رو بشکنه، با ورود ژان به جنگل نه تنها نفرین جنگل شکسته شد، قفل قلب ییبو هم شکسته شد... ولی هیچوقت همه چیز خوب پیش نمیره... و حالا که ییبو با دست خودش دلیل زندگیش رو کشته، چطور باید ادامه...
جان... اسمی که به فراموشی سپرده شده... زنده ای که زنده نیست... و حالا شنگ... رئیس باند کرول... یه مافیای بدجنس با گذشته ای تاریک و ترسناک... طعم درد..لذت مرگ... چی میشه بعد از گذشت سالها دوباره اون شخص رو ملاقات کنه؟؟... اینبار اون شخص کنارش میمونه..؟ وانگ ییبو... اسمی که شنیدنش ضربان قلب این مافیای بدجنس رو شدت مید...