[ C o m p l e t e ] چه اتفاقی ميوفته،وقتي لويی تاملينسون مغرور توي نوجووني زخم عميقی روی قلب يه پسر بچه ی عاشق ايجاد ميكنه و ده سال بعد با همـون پسر روبرو ميشه؟ ⚠️ Mpreg ⚠️ 📌تمامی نوشته ها تراوشات خیالی ذهن نویسنده میباشد و هیچگونه شباهتی با اشخاص در واقعیت ندارد❗️
Harry is innocent. Louis is not. Louis is a dom and a part of the BDSM community. Harry is not. When Harry meets Louis and finds out about his lifestyle, he wants him to teach him everything. Louis is hesitant at first, but what happens when he eventually agrees and they start a special kind of BDSM relationship with...
[Complete] لویی با وجود استرس و ترسی که داشت،وارد دانشگاهی مخصوصِ نخبگان میشه؛جایی که اسمِ زین مالیک می درخشه و قدرتمنده، نایل هوران بی وقفه صحبت میکنه، همه جا پر از پیانوئه و هری استایلز، تنها فرزندِ ستاره‌ی سابقِ راکِ معتاد به مواد مخدر و روان پریش که از نظر پزشکی ثابت شده بود، کسیه که لبخندی بی نقص و چشم هایی خالی...
I was the real stereotype of the ideal life. Yeah, damn stereotypes. And then I met him. With his green eyes, with his weirdness... And with his illness. "What would you do if you only had 100 days to live?" - Anonymous "I don't know. Probably would have lived. I would try to live. " - Louis. You've been something...
همیشه، چیزی توی چشم های بی نقصش اشتباه بود. سبزیِ چشم ها و گرمیِ لبخندش درست مثلِ هزاران آثاریه که به تحریر در نیومدن. اون یه فرشته بود؛ به خصوص، وقت هایی که لبخند میزد. و من تلخ ترین پارادوکس رو توی زندگیم دیدم. دیدم که، چطور یک فرشته، تمام زندگیت رو به جهنم تبدیل میکنه.
خب خب سلام من تی هستم اینجا بوک اسمات چنل ما یعنی چنل |This is us| @tomfools1d خوشحال میشیم اگه چنل رو فالو کنید. هر چند وقت یک بار اسمات های خود ادمین ها و ممبر های چنل رو قرار میدیم اگه اسماتی نوشتید می تونید از طریق چنل با ما درمیون بزارید. به هر حال امیدوارم از این بوک لذت ببرین😂
mirror, mirror, in the sun / if rain can walk, then thunder runs / if soulmates live, then he's the one / please, just let me be someone (or: harry and louis are both alphas, but even alphas come in all different shapes and sizes.) [April 2022-TBD] word count: TBD trigger warnings: domestic conflict, mild violence, sm...
[completed] اگر میدونستم یخ چشم هات اینچنین من رو گرفتار میکنه.. هیچوقت نگاهت نمیکردم عزیزم.. یا جایی که هری پسر نوجوونیه که توی کتابخونه کار میکنه لویی مردی منزوی.
"Louis. You're my guardian angel. You saved my life." I say shakily. My voice is unstable and I can't even recognize it anymore. I squeeze his soft warm hand. His eyes scan every inch of my face before gently pushing my curls back. He shakes his head blankly. Unable to pull his stare away from my lips. "No Harry." He...
من آسیب دیده ام این زخم از بین نمیره و بزرگتر و دردناکتر از قبل میشه زنجیر اختیارم دست خودم نیست حمله کردن و اسیب زدن به اطرافیانم قسمتی از وجودم شده من انسانی ام از جنس تاریکی گرگها به کسي رحم نميکنن ميکنن؟ حتی وقتی مقابل چیزی قرار بگیرن ازش کم نمیارن اما چرا من تو اقیانوس چشماش سقوط کردم ؟ * این داستان توسط...
[social media au] basically louis is a fuck boy and harry thinks he's trash. until he doesn't. bottom!harry as always ❦ ꒰ ⑅ discontinued ꒱ ˖♡
Harry is an unemployed man looking for a way to get money and living in a rundown house his best friend Niall is renting out for him. While Louis has lots of it. He is a famous businessman known by all. Owning two mansions and lots of successful companies, you would think the guy was happy. He wasn't. Louis just wan...
maybe all isn't fair in love and war, especially for a werewolf-witch hybrid like harry. his overwhelming feelings for louis might just show him that fate always finds a way. (or: harry is an omega and half-witch, and louis is destined to be his overly-protective alpha) [December 2020-January 2021] word count: 88,000...
{Completed; 09.02.2022} Louis is a cat-hybrid living in a world full of werewolves. Now, hybrids aren't rare, there are a lot and they live mostly peacefully amongs werewolves, but there are still more wolves than hybrids. So it comes as no surprise as Louis has to move and has to go to a school where hybrids are very...
I love him But this is a sin.. ~Rojii_tommo & doniimr 1 in larrystylinson🖇 1 in shortstory🖇
Against his wishes, Omega Prince Harry Styles is arranged to mate with someone he doesn't love, much less knows. Though he pleaded to his parents incessantly, they not only refuse to comply but force him to depart on a ship days later. Harry prays for fate to step in, to change what's to come, however, the answer he i...
They say when the sun sets, sunflowers face each other. But what if there was no other sunflower to turn to? What if each sunflower had been plucked out, leaving one to its misery, lone and terrified, with no kind of its own, a cruel world in its waiting, the sun never shining again? It dies. A part of Harry died the...
هری ، پسری که نقاشی براش مثل یه رویا میمونه و زیر فشار اعضای خانوادش برای ادامه شغل خانوادگیشون دست به اقدامی میزنه که قمار سر چیزی فراتر از مادیاته ؛ کالبدش نکته:(دوستانی که میرید ته فیک رو چک میکنید تا از هپی یا سد بودنش مطمئن بشید باید بهتون یاداور بشم که ممکنه با خوندن ته فیک دچار اشتباه بشید و فکر کنید فیک سد اند...
oneshots of unseen moments from my fic state of grace !
Harry and Louis fight. They're constantly at each other's throats, arguing until sometimes even their five year old daughter can't get them to stop. They're close to a divorce, but a surprise pregnancy could be the thing that saves their marriage. cover by @-melodichl
(Completed) ''You've got a big mouth on you, princess. Why don't you put it to good use? Tomorrow night at my place?'' Harry gaped at Louis and clenched his fists. ''I'd rather not have you fuck me and then dump me like a cheap whore, thank you very much.'' He spat before walking away again. ''Princess?'' Louis call...
+Larry & Ziam Futuristic Novel× من خلقت کردم, بهت جون دادم, تا واسه من باشی و به خواست من زندگی کنی... طوری که وقتی اراده کنم بمیری و وقتی بخوام زنده بشی! من خداتم هروبات, با من روی آتش دریا برقص, خون بریز و روش پایکوبی کن... واسه من زندگی کن! :فنفیک دارای محتواییست که شاید برای همه مناسب نباشد! +×+×+×+×+×+×+×+×+×+×++...
(Completed) His breathing was ragged, eyes wide with fear, pupils delated and his heart was beating faster than ever before as he heard the angry alpha howl behind him. His left, hindleg was killing him but his wil lpower to get to safety was stronger than his fear. The angry howls behind him stopped just as he fell...
هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟
زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...
زین عاشق یه پسر ساده به اسم لیامه و یه دوست صمیمی به اسم لویی داره، اما ماجرا از جایی شروع میشه که زین باید بره خدمت سربازی و چی میشه که ته رفاقت به خون ختم شه؟ فقط چهار پارت!!! 𝐓𝐡𝐢𝐬 𝐢𝐬 𝐚 𝐟𝐚𝐧 𝐟𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐟𝐨𝐫 𝐚𝐥𝐥 "𝐋𝐢𝐥𝐨, 𝐙𝐨𝐮𝐢𝐬, 𝐙𝐢𝐚𝐦 𝐚𝐧𝐝 𝐋𝐚𝐫𝐫𝐲 𝐒𝐡𝐢𝐩𝐞𝐫𝐬" اخطار ⚠️چاقو قمه خون⚠️...
جایی که لویی یه کارگر با حقوق پایینه، اما نمی‌ذاره که درآمد ماهیانه ی کمش جلوی اون رو برای خریدن کاپ کیک های گرون قیمت مورد علاقه ی هری بگیره. ________ -پس یادم تو را فراموش. .Larry Stylinson.
