Select All
  • 4:48 [Ziam Mayne Version - Completed]
    3.9K 1K 9

    هی، هیچی نگو. نترس، ساعت '4:48 صبحه، از لحاظ روانشناسی این ساعت، ساعت مرگه. اما تو الان نمی‌میری. مرگت 12 ساعت دیگه است. اسم من زیروعه. اومدم که نذارم بمیری. -Hello I'm Zero. مترجم : Liammalik- & lZaynMalikl-

    Completed  
  • 😈 my teacher,my crush😈[completed]
    162K 28.5K 83

    😈 MY TEACHER,MY CRUSH 😈 👻 Couple:CHANBAEK_KAISOO👻 بیون بکهیون پسره نوجون دبیرستانیه که از همون اول عاشق معلم تازه واردشون میشه اما اون وسط یه سری اتفاقایی رخ میده که هردورو وادار به نزدیک کردن هم میکنه..... کاپل اصلی(چانبک)کاپل فرعی(کایسو) (نامجین) (سپ) (ویکوک) کمدی..مدرسه ای🔞 فیک اسمات داره 🚫 اگه از ژانر اس...

  • .• 𝙃𝙤𝙩𝙚𝙡 𝘾𝙖𝙡𝙞𝙛𝙤𝙧𝙣𝙞𝙖 •.
    204K 40.5K 69

    ⚜﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🔱💫𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜⚜ ⚜فیکشن: هتل کالیفرنیا ⚜ژانر: فلاف، رمنس، درام، اسمات ⚜کاپل: چانبک، کایسو ⚜وضعیت: کامل شده ⚜﹌⃜﹌⃜﹌⃜𖥸🔱💫𖥸﹌⃜﹌⃜﹌⃜⚜ بیون بکهیون، پسر رئیس هتل کالیفرنیا، به همراه کیونگسو، منشی شخصی پدرش، به لس آنجلس میرن تا مدیریت هتل رو به دست بگیرن و اونجا درگیر ماجراهایی با سرآشپز سه ستاره پارک چانیول و آشپز...

    Completed  
  • Always There For You - Ziam Mayne
    28.7K 3.3K 29

    [ COMPLETED ] "بمون" زین ناامیدانه زمزمه کرد و لب هاشو به شقیقه ی لیام فشرد انگار میتونست دردی که داشت توی وجودش بیشتر و بیشتر میشد رو کم کنه. ولی اون نمیتونست و مهم نبود چقدر سخت تلاش میکرد، اون نمیتونست کاری کنه که لیام بمونه... • اخطار: این فنفیک ممکن است قلب زیام شیپر شما را به درد بیاورد :)) Original Larry fanfic...

    Completed   Mature
  • Forever (Larry Stylinson)
    472K 50.6K 85

    زندگی کردن تو دنیا یعنی سختی کشیدن... یعنی واسه به دست آوردن چیزی که بهش علاقه داری باید تموم تلاشت و بکنی... باید واسش بجنگی؛ چون دنیا بهشت نیست!! عشق، یعنی علاقه ی شدید! و من برای به دست آوردن کسی که عاشقشم، در برابر دنیا می ایستم... . . . بالاترین رتبه(فن فیکشن های فارسی) : #1

    Completed  
  • I'm Not Yours {ziam}
    211K 28.6K 44

    Highest ranking : #2 in Fanfiction _تو متعلق به منی +اشتباه میکنی . من متعلق به تو نیستم . من متعلق به هیچکس نیستم !

    Completed  
  • ugly fan and hot fucker
    315K 55.8K 52

    name:ugly fan and hot fucker couple:chanbeak Gener:🍓اسمات🔞،خشن،عاشقانه،فلاف writet: maya^^ وضعیت:کامل شده⁦☑️⁩ قسمتی از فیک 🎄🎇⬇⬇ _تو خیلی زشتی بیون!❎ پارک چانیول تاپ آیدل معروف کره....کسی که بکهیون تا چشمش رو باز کرد عاشقش شد تو صورتش زل زد و با بی تفاوتی تمام این جمله رو تو صورتش کوبوند! بکهیون با بغض دنده رو عوض...

    Completed  
  • 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘦𝘺𝘦𝘴, 𝘉𝘦𝘢𝘶𝘵𝘪𝘧𝘶𝘭 𝘭𝘪𝘦𝘴
    15.3K 2.6K 29

    "هیچ شنیدی که می‌گن چشم ها نمی‌تونن دروغ بگن؟ حقیقت نداره! تنها قاعده‌ای که اینجا صدق می‌کنه اینه که هر چی چشم ها زیباتر باشن، دروغ های زیباتری هم می‌تونن بگن!"

    Completed  
  • Strawberry Milk (Persian Translation)
    113K 12.7K 24

    توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.

  • Blowing Mind (Persian Translation)
    40.3K 4.7K 14

    ❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.

    Completed  
  • '}{'WiNgeRsun'}{°{~
    98.9K 24.3K 51

    {Ziam & Larry Paranormal Novel} و خداوند برخی فرشتگان را از زیبایی به زشتی می کشد... بالهایشان را سیاه می کند و صورتهایشان را قبیح... گناهشان چه می تواند باشد؟ بغیر از گول خوردن توسط شیطان؟ زمانی که شیطان توانست اولین فرشته را از راه حقیقی منحرف کند, فرشته از بهشت تبعید شد و دیگر میان فرشته ها جایی نداشت, انسان ها آنه...

    Completed   Mature
  • Insomnia [Z.M]
    38.6K 7.7K 29

    لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik

    Completed  
  • Neglected [L.S|M.Preg](Persian Translation)
    23.2K 4.8K 10

    [Completed] "انقدر همه رو احمق فرض نکن. اون مال من نیست!" جایی که لویی، کسی که توی ارتش مشغول به کاره، به مدت یکسال و نیم مجبور میشه برای خدمت به کشور دیگه بره. و وقتی برمیگرده با یه سورپرایز بزرگ از طرف دوست پسر سابقش هری مواجه میشه. چیزی که به هیچ وجه نمیتونه قبولش کنه... Written by: @realtrishawrites Translated by...

    Completed   Mature
  • diary of a psycho [zarry]
    7.3K 816 15

    تنها چیزی که یادم میاد.کوچه ی نیمه تاریک و یه گودال قرمز از خونه... "این تقصیر تو نبوده زین...تقصیر تو نبود.اینو یادت نره.." حرفای اخرش این بود...اخرین حرفاش بهم این بود...که تقصیر من نبوده...ولی اگه اون روز من نمیرفتم تو اون کوچه....... اون روز کی بهم زنگ زده بود؟کی باعث شد برم تو اون کوچه؟کارش چقدر مهم بود؟به اندازه...

    Completed  
  • My Alpha
    185K 29.8K 38

    هرچقدر هم كه باهوش باشي... هرچقدر هم كه قدرتمند باشي... هر طور كه باشي ..... آنچه كه قرار است رخ دهد ، رخ خواهد داد ! -------------------------------------------------- راه افتادم به سمت خونه. برف شروع کرده بود به باریدن .ذهنم خالی شده.. حتی نمیدونم به چی فکر کنم . چیکار کنم . هری جفت منه ...و قاتل من ؟

    Completed  
  • SYNDROME [ZiamFanfiction]
    111K 19K 52

    COMPLETED Ranking #1 in Fanfiction -حداقلش من همینی ام که هستم، تو کی هستی پشت نقاب هات ؟! +من همون لعنتیم که قرار بود عذابت بدم، ولی نمیدونستم با عذاب دادنت خودمم نابود میشم !

    Completed   Mature
  • °Little Problem° [Z.M] _ By Sara (Completed)
    316K 55.1K 62

    +آقای پین، یا بچه‌ی بوگندوتو از جلوی در خونه‌ی من دور میکنی یا زنگ میزنم پلیس!! Highest ranks: #1 in fanfiction and #1 in onedirection 💛❤ با احترام به لیام پین و تمام خاطرات قشنگی که بهمون هدیه داد.

    Completed  
  • FOG1 {ziam} -COMPLETED-
    156K 22.4K 64

    -بپرسم؟ اولین جمله و اولین سوالی که اون ازم پرسید... اون یعنی زین مالیک... کسی که منو سرحد مرگ میترسوند... وکسی که تاسرحد مرگ منو روز به روز دیوونه ی خودش میکرد... و کسی که به عجیب ترین شکل ممکن مهربون بود... کسی که من درواقع همین 24 سال سنی هم که دارم با نگاه کردن به صورت طلاییش جوان میشم... اون درست مثل یک آب بهشتیه...

    Completed  
  • Wings (l.s Mpreg) [persian translation]
    78.7K 11.4K 22

    [Completed] هری روی پله های یه مدرسه ی شناخته شده در دنیا رها شده بود و توسط مدیرش بزرگ شد. اون همه چیز و همه کس رو تا وقتی که پدرش نباشه انکار میکنه؛ تا وقتی که لویی تاملینسون از راه میرسه و هری هیچ وقت همچین چیزی رو حس نکرده بود....

    Completed  
  • Free Fall /Ziam~ By Atusa20
    246K 33.8K 77

    +چند وقته تو آموزشی ای؟؟ -سه ماه! یه پک به رول ویدش زد +از اینکه منتقل شدی ناراحتی؟ -نه ولی دوست دخترم میگه خیلی از ما دوری! +ما؟ -آره دیگه دوست دخترم حامله است!! #1 in fanfiction --------- Start : 28 jan 2018 Compelet: 19 july 2018

    Completed  
  • Angel [L.S]
    86.3K 17.7K 64

    [Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی می‌شه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس می‌شه درده، چه می‌شه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی رو...

    Completed   Mature
  • ALEKTO [ziam]
    672K 88K 83

    ❌ Warning For Violence And Sexual Abuse ❌ مُعتــاد بـه بـویِ نِفــرَتـِت نـیـازمَـند بـه آتـشِ چِشـمـات 👁 Addicted To Your Hate In Need For Your Fire 🔥 . . . . . . . . [ Under This Body U Can Wish U Were Dead Instead Of Touching And U Can Wish To Be Alive One More Second To Breath His Hate ❗️]

    Completed  
  • Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
    134K 29.7K 52

    [Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...

    Completed   Mature
  • Feel Me
    169K 15.5K 55

    @SAaraah__1995

    Completed   Mature
  • Bus [L.S]
    28.7K 5.9K 26

    لویی تاملینسون، رئیس یه شرکت بزرگه که توی زمینه مد و پوشاک فعالیت میکنه. اون تا به حال توی زندگیش از وسایل نقلیه عمومی استفاده نکرده! اما... چه اتفاقی می‌افته که لویی مجبور میشه برای اولین بار از یکی از اونا استفاده کنه؟ اون هم یک اتوبوس!؟

    Completed   Mature
  • I've waited so long...
    513K 61.3K 67

    زیباترین آدم هایی که تا کنون شناخته ام، آنهایی بودند که شکست خورده بودند، رنج میکشیدند، دچار فقدان شده بودند و با این حال راه خود را از اعماق درد و رنج گشودند و بیرون آمدند این افراد، یک حسی از قدردانی، حساسیت و فهم زندگی داشتند که آنها را پر از شفقت، ملایمت و توجه عمیق و عاشقانه میکرد زیبایی این افراد، اتفاقی و بی س...

    Completed  
  • ،،Darken/Ziam,,
    71.9K 12.5K 40

    اگر قرار به نماندن است؛ بی خداحافظی برو! بگذار انتظار، همان تکه نخی باشد که بعد از تو مرا وصل می‌کند به زندگی ...

  • Cancer [L.S] (Completed)
    49.6K 7.8K 17

    میدونم که قول دادم اجازه ندم چیزی بینمون فاصله بندازه ولی میدونی که... رقیب من سرسخت تر از این حرفا بود... . ( Larry Stylinson AU ) Written by: Fatemeh [Fatemeh, stylinson_ff, 2016]

    Completed  
  • For your eyes only [L.S]
    38.9K 7.6K 37

    [completed] عروسک باربی رفت. و همچنین پسری با موهای مشکی و مژگان بلند. همه میرفتند. what do you do when a chapter ends? Do you close the book and never read it again?

    Completed  
  • Sin (persian translation)
    364K 51.6K 58

    گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*

    Completed