RED WOLF 2 (Daddy)
از من به تو نصیحت هیچ وقت عاشق پدر خوانده ات نشو! مخصوصا اگه یکی شبیه کیم تهیونگ باشه... -فصل ٢ ردوولف📔 "پدر"
از من به تو نصیحت هیچ وقت عاشق پدر خوانده ات نشو! مخصوصا اگه یکی شبیه کیم تهیونگ باشه... -فصل ٢ ردوولف📔 "پدر"
به ردوولف خوش اومدی! ردوولفی که بعد از هاگوارتز جادویی ترین کالج و بعد از آلکاتراز ترسناک ترین زندان برای هر فردی است. متاسفم؛ اما... فقط کافیه واردش بشی؛ تا دیگه راه فراری برات باقی نمونه! -فصل ١ ردوولف📔 "غرور یک خون آشام"
جونگ کوکی که تو مدرسه با یه دانش آموز مغرور بحثش شده و برگشته خونه. ولی وقتی وارد کوچشون میشه میفهمه همون خونه خالی همسایه برای همین دانش آموز مغروره. یعنی کیم تهیونگ! چی میشه اگه این حس نفرت کم کم عوض بشه و به دید زدن پسر همسایه از پنجره تبدیل شه؟ کاپل: کوکوی ژانر: کمدی، مدرسه ای، بخشی از زندگی، درام ،اسمات (علامت خو...
جونگ کوک یه لیتله و هیچکس جز افراد نزدیک زندگیش راجب این موضوع خبر نداره.. چی میشه اگه تهیونگ، هم اتاقی جدیدِ جونگ کوک از این موضوع باخبر بشه؟ کاپل: ویکوک~سپ~ناممین💕 ژانر: فلاف-رومنس-اسمات
جونگ کوک بخاطر اتفاق هایی که براش تو بچگی افتاده تو لیتل اسپیس میره وشغلش مددکار اجتماعیه با اینکار میتونه افکارشو از خودش باز کنه و جین تنها خانوادشه ژانر:bdsm
اون فقط میخواست بهش کمک کنه مثل همه که اینکارو میکنن ولی هیچوقت فکرش رو نمیکرد اون پسر کیوت بشه تمام دنیاش! Couple: Taekook,namjin,yoonmin Genre: Little space, daddykink ,romance Start:2022/05/05 🥇ویکوک 🥇کوکوی 🥇لیتل 🥇daddy
مدرسه کوچولو ها🍸 زوج : کوکوی سپ ژانر: روزمره لیتل فلاف اسمات یه مدرسه شیرین و بامزه که توش لیتل ها درس میخونن جئون جونگ کوک معلم خوب و حرفه ای برای یه سری مسائل پاش به این مدرسه باز میشه کامل شده
سلام بچه ها این نمیشه گفت اولین فیکمه چون قبلاً خیلی نوشتم ولی با بقیه به اشتراک نذاشتم و تنها کسی که نوشته هام رو خونده خودمم چون به نظرم اصلا خوب نمینویسم اما به اسرار دوستم اومدم این داستان رو با شما به اشتراک بزارم 〜(꒪꒳꒪)〜 اگه بد شده یا جایی رو خوب ننوشتم غلط املایی داشتم و خلاصه چیزی نفهمیدید و یا ایده ای داشتی...
نام:little baby(لیتل بیبی) کاپل اصلی:تهکوک کاپل فرعی:یونمین ژانر:رومنس؛اسمات،ددی کینک،لیتل اسپیس زمان آپ:یک شنبه و سه شنبه
این عشقه؟ رمنس،درام،مدرسه ای،اسمات، هپی اند Vkook,Namjin,hunhan #1Persian #1Sehun #1Vkook #1Rm #12jin
جونگ کوک و تهیونگ یه سال و نیمه که بخاطر شرکت باهم ازدواج کردن و حالا خانواده هاشون میخوان مطمئن شن که اونا عاشق همن... ژانر : روزمره ، اسمات ، لیتل کمدی ، رمنس کاپل : کوکوی ، ویکوک ( ورس ) Best ranking : #1 gay #1 kimtaehyung #1 jeonjungkook #1 fiction
[ TREY ] پایان یافته ژانر : فان / ورزشی / رمنس / اسمات کاپل : اصلی ؛ تهکوک - فرعی ؛ یونمین - شاید از من خوشت بیاد ولی تا وقتی که مجبور باشم دختر های مختلف رو از روت بلند کنم ، هیچ تغییری توی رابطهمون بهوجود نمیاد کاپیتان بسکتبالیست ! 《توجه داشته باشین داستان دو ورژنهست پس اگه این ورژن که تهیونگ تاپ و جونگکوک باتم...
صورت جونگکوک رو بین دست های لرزونش گرفت. -بگو دوسم داری -دوست دارم - قول بده جونگکوک... بهم بگو تا تهش مال منی -تا تهش مال توام کیم تهیونگ. هیچکس و هیچ چیز نمیتونه بین مون جدایی بندازه. نفس داغ تهیونگ حواس جونگکوکو پرت میکرد. -حتی اگه یه پسر جوون و جذاب تر از من ببینی؟ -چرا نمیفهمی ددی؟ چشم های من جز تو کسیو نمیب...
-تهلون؟ تهیونگ هومی گفت و برگه های تو دستش رو ورق زد. -تدی.. نیدا تن با کلمه های عجیب کوکی سر تهیونگ برگشت. -کوکی؟؟؟ صدای شوکه شده تهیونگ کوکی رو ترسوند. کار بدی کرده بود؟ بغض کرد و لب پایینیش لرزید. به ثانیه نکشیده صدای گریه اش بلند شد و تهیونگو ترسوند. -گریه نکن.. گریه نکن.. اشکال نداره کوکی. بیبی چیزی نشده که. معذر...
تهیونگ مردی مطلقهست و یک دختر به اسم 'مِی' داره ولی با همه اینها هنوز در حال سر و کله زدن با گرایششـه. جونگکوک، پسر دانشجویی که کار خاصی برای انجام دادن نداره و برای سرگرمی به مردم عکس پاهاش رو میفروشه! ولی چی میشه اگه بین شمارههای رندمی که میزنه، یکیشون شماره کیم تهیونگ باشه؟ 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 TR & Edit: S...
اگه الان بخوام ببوسمت، کی میتونه جلومو بگیره؟ [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᵃⁿᵍˢᵗ, ˢᶜʰᵒᵒˡ ˡⁱᶠᵉ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ˢᵐᵘᵗ, ʳᵒᵐᵃⁿᶜᵉ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴺᵃᵐʲⁱⁿ, ʲᵉⁿˢᵒᵒ, ʸᵒᵒⁿᵐⁱⁿ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...