این فیک ۲ تا پایان داره یکی سد انده و یکی هم هپی اند جونگکوک تهیونگ مقداری جیمین من فقط تو رو دارم .. باید ادامه بدم .. اما اگه نتونستم .. اگه .. نتونستم برگردم .. منو ببخش ..
"میدونستی وقتی روی کارت تمرکز کردی ناخوداگاه لب پایینت رو جلو میدی رز آبیه من؟" couple:Taekook genre:Mini ficfion/romance/-sad end-!
[دیگه خیلی دیره...] مینی‌فیک. ____ تهیونگ بابت همه‌ی کارهایی که با جونگکوک کرده پشیمونه، و حالا فکر می‌کنه که شاید بتونه دوباره همه‌چیز رو درست کنه؟ اما نمیدونه که دیگه دیر شده؛ خیلی دیر... و حالا انگار که جای تهیونگ و جونگکوک عوض شده. ____ کاپل: تهکوک ژانر: درام، رمنس، انگست، روزمره، سد اند شروع: ۱۴۰۲/۱۱/۲۸ پایان: ۱۴...
مرور خاطرات برای یک ذهن فراموشکار اتفاق نمیوفته اما ایا ممکن نیست فرد دیگه ای با خاطرات ذهن دیگری قدم به قدم به مرگ نزدیک بشه؟ . . . یه بچه با اسم تو جونگکوکم (: . . ایستادن قلبت ... ورژن ویمینیش هم اپ شده و میتونید اونو بخونید امگاورس و امپرگ نیست وانشات پایان یافته شاید سد اند ، شایدم هپی اند (:
روزی روزگاری: یک رویا تو خلق شده بودی تا گم بشی و من خلق شده بودم تا تو رو پیدا کنم. ★ویکوک
یه مینی فیک کوچیک از یه عشق تازه جوونه زده. ولی جهان قرار نیست به طرفی که ما میخوایم بچرخه. تمام شده ☆
متاسفم که به اندازه کافی زیبا نبودم متاسفم که به اندازه کافی شیرین نبودم متاسفم که به اندازه کافی مهربون نبودم متاسفم که به اندازه کافی دوست داشتنی نبودم... متاسفم برای خودم بودن ! ولی عزیزم، تو قول دادی که هیچوقت ترکم نکنی -VKOOK- |mpreg |top tae |bottom kookie |no smut tho just angst writer: @unicornwithbraces
با اينكه كوكي فلج بود... يه قلب پاك داشت مثل همه عاشق ميشد، غصه ميخورد؛ آخه اونم آدم بود...! يه معشوق داشت اسمش تهيونگ بود... عين خودش بود، زندگي تجملاتي نداشت. پس هر روز براش يه شاخه گل ميخريد گلاي زيبا ولي ارزون گلاي سوپرماركتي...!
→Oneshot ″ما همجنسباز نیستیم... ما فقط توی دنیای اشتباهی هستیم″ جونگکوک قرار بود فقط یه سربازه ساده توی ارتش باشه تا وقتی که «اون» رو دید؛ کیم تهیونگ. ᘛname: [Bullet] Genre: [Romancs, Drama, Sadend]← Writing By 𝐋𝐢𝐲𝐚 🎖️# 7,8,9 sadend
تو همانی که در سینه‌ام میتپی! . . . روایتی کوتاه از دلدادگی! . . . لطفا پارت 0 رو بخونید. . . .
[Completed] تو دلیل زنده بودن منی (این فیک با اجازه‌ی نویسنده ترجمه شده است.) Translator @soha_mayne writer @zvxcblist
جایی که تهیونگ چشمای جونگکوک میشه و هر چیزی که اون بخواد رو بهش نشون میده. Couple: vkook, kookv Genre: dram, angest Writer: hanill 2022 [تمام شده]
عنوان: سوءتفاهم Title: MISUNDERSTAND کاپل: ویکوک/کوکوی Couple: Vkook\Kookv ژانر: رمنس، انگست، تاریخی، تراژدی Genre: Romance, Angst, Historical, Tragedy ─────────────── «ت-تهیونگم...» «جونگکوک... این... این تقصیر تو نیست، هممم؟ من خودم... خودم خواستم که این‌کار رو کنم...» «جونگکوکم...» «جئون جونگکوک... عاشقتم!» 2020/10...
"تقصیر توئه" از این جمله متنفر بود! اگه می‌مرد ،از مقصر دونستن اون دست برمی‌داشتند؟ اگه می‌مرد، دیگه ناراحتش نمی‌کردند؟ اگه می‌مرد، دیگه اونو نمی‌شکستند؟ اگه می‌مرد، همه چی درست می‌شد؟ -×کاپل: ویکوک -×ژانر: درام - سد اند - انگست -× "وانشات"
چهار روز بود که با کوک اشنا شده بود و حسی که از همون روزه اول تو دلش به وجود اومده بود قوی تر شده بود ، وقتایی که کوک لمسش میکرد و ، میخندید ، باهاش حرف میزد اون حس رو احساس میکرد ، تقریبا دو روز دیگه باید به سئول بر میگشت و دیگه نمیتونست کوک رو ببینه ، دلش میخواست به احساسش اعتراف کنه ، ولی میترسید ، میترسید از دستش...
completed قبل از اینکه جونگمین شلیک کنه به تهیونگ نگاه کرد. *این رو یادت باشه که چه اتفاقی میوفته اگه کسی پول منو برنگرودنه چی میشه. و بعد صدای شلیک گلوله کل فضا پخش شد.و بعد رفت و حالا تهیونگ با دست هایی و دهنی بسته به جونگکوک غرق در خون نگاه میکرد و گریه میکرد _معذرت میخوام عشقم.دوست دارم کوکی. کاپل : ویکوک. ژانر...
انتظار کشنده تر از هرچیزیه...مخصوصا اگه برای برگشتن زندگیت باشه....🍂 #vkook #taekook #oneshot
+بالا بیار _هیچ میدونی چیو دارم بالا میارم +فقط بالا بیار _دارم عشقتو بالا میارم ---- ژانر:اسمات🔞 هاناهاکی امپرگ عاشقانه
- اسم بابابزرگت چیه؟ + کیم تهیونگ... آقای کیم الان دیگه پدربزرگ شده. پسرش انگار فراموشش کرده و نوه‌ش بعد از سال‌ها قراره یه هفته پیشش بمونه و چی بهتر از این که توی این مدت براش داستان عشق اولش و اون پسرِ خرگوشی رو تعریف کنه؟ این فیک حول محور خاطرات گذشته و اتفاقاتی در حال که به همون خاطرات مربوط میشن می‌چرخه و داستا...
+دوستم داری!؟ -هیچوقت حسی بهت نداشتم... +23... ژانر : عاشقانه، درام ، جنایی ، رمانتیک ، خشن ، پزشکی و.... وضعیت:پایان یافته💞✨
-میخوای با شراب رو‌بدنت طرح عشق بزنم اقای کیم؟ تهیونگ نگاهشو به جامی که در دستان جونگکوک بود داد و پوزخند زد: -میخوای که برام چی بکشی جئون؟ جونگکوک خندید و دستی به تتو قدیمیش که روی گردنش جا خوش کرده بود کشید: -اول طرح بوسه هامو روی تنت رنگ میکنم و بعدش...! مقداری شراب روی تن مرد ریخت و ادامه داد: -بعدش دیگه دردی احسا...
+بغلم نمیکنه :) من همیشه بغلم براش باز بوده ولی اون بغلم نمیکنه وقتی گریه میکنم بغلم نمیکنه وقتی میترسم بغلم نمیکنه اگه نباشم حتی نمیفهمه اون بغلم نمیکنه ، نمیبینه جلو چشماش جون بدم هم نمیبینه ببینه هم مهم نیست ستاره بی رحمه کوک _اره هست #teakook🥇 #hope 🥇
خلاصه: دستو پام قفل شده بود این ممکن نیست اون اینکارو نمیکنه... 🚫این داستان ممکنه روی روحیه شما تاثیر بدی داشته باشه کسایی که روحیه ضعیفی دارن لطفا این داستانو نخونن چون محتوی خیلی غمگینی داره 🚫
میگن بیمارهای روانی حد و مرز چیزیو تشخیص نمیدن و مرز بین عشق‌وتنفر فقط یه خط باریکه! ------------------------------- + دوستم نداری؟ از اولشم نداشتی نه؟ پس چرا باهام ازدواج کردی؟ داری انتقام چیو ازم میگیری؟ ------------------------------- توجه! بخش هایی از داستان حاوی سلف هارم میباشد. کاپل: ویکوک، یونمین ژانر: انگست، ر...
