《فـاحـشـه‌ها گـریـه نمیکنن》 _چرا منو نمـیکشـی...؟ +صدای جیغ و فریادهات برام خیلی جذابتر از طـعـم گوشت بدنته. _برای چی..داری این کارو باهام میکنی...؟ +چون دیدن درد کشیدنت..وقتی که ساعت‌ها بعد از بازی و شکنجه همچنان ناله میکنی، دیوونم میکنه. اشـک داغی از چشمای به خون نشسته‌ی چانیـول روی گونه‌ی رنگ پریده‌ش چکید: _ای کاش...
📘 ژانر : درام⚡رمنس⚡ روانشناسی ⚡ انگست 📕کاپل : سهسو⚡ کایهون ⚡ کریسبک ⚡ چانبک ⚡ سولی ⚡ شیوچن من کیونگسوام. اوه کیونگسو. 🔺 همسر‌قانونی‌و‌رسمی‌اوه‌سهون کسی که تمام عمر عاشقش بودم اما جرات اعتراف بهش رو نداشتم. چون اون به طرز عجیبی غرق پسری بود که به تازگی فهمیدم، ریشه های عمیقی توی گذشته اش هم داشته. اون بیاد نمیاره چ...
این نمیتونه عشق باشه، نه؟ حسی که باهات همچین کاری رو کنه، نمیتونه همونی باشه که قراره دنیا رو برات قابل تحمل کنه، پس نبوده. مامان من خیلی درد دارم؛ اونقدر که با چسب زخم‌های کیوت و بوسه‌های شفادهنده‌ت هم آروم نمیگیره. نفرت توی قلب همه‌تون داشت نفس میکشید و آخرش، رگه‌هایی از هر کدومش به من رسید و نابودم کرد. میشه دیگه...
سهون ساده لوحانه قبول میکنه امگای یه پک آلفای پنج نفره باشه... امگایی با پنج آلفا که در تلاشه آلفاهاش رو راضی نگه داره. 🅒ᴏᴜᴘʟᴇ 🐺ᴇxᴏK verse 🅖ᴇɴʀᴇ 🐺 ᴄᴏᴍᴇᴅʏ, ғʟᴜғғ, ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ, sᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀsᴇ 🅐ᴜᴛʜᴏʀ 🐺2ᴘᴍ2ᴘᴍ2ᴘᴍ 🅣ʀᴀɴsʟᴀᴛᴏr 🐺 𝗦𝗶𝗹𝘃𝗮𝗻𝗮 𝗦𝗮𝗴𝗲 رو...
-تو بهم گفتی که یه حیوون نیستم، پس چرا منو آوردی دامپزشکی ددی؟ +تو یه حیوون نیستی چانیول.. اما گاهی وقتا نمیشه مردم رو توجیه کنی که چه چیزی درسته. -مثل وقتی که نمیتونم بفهمم هیچ چیز ترسناکی توی تاریکی قایم نشده...؟ +آره چانیول؛ درست مثل تاریکی... 🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭🍭 -خواهش میکنم تنبیهش نکن.. بذار بره... +بس کن چانیول...