دزد اسپرم
تهیونگ بعد از فهمیدن اینکه یه قسمت اضافی توی بدنش داره می خواست قبل از در اوردنش ازش استفاده بکند. : مردتیکهی بی حیای اسپرم دزد! دست هایش را روی شکمش می گذارد، اخم هایش را برای مرد در هم می کشد. : داد نزن بچهم میترسه. : من این مردتیکه رو میندازم زندان. تهیونگ حق به جانب: بد کاری کردم نزاشتم اسپرم هات برن تو ف...