«40 Rules of love»
{چهل قانون صوفی گری به روایت شمس تبریزی برای زندگی بهتر و قدم در مسیر عشق.}
Completed
-
-
Words[L.S]
باید از همان اول میفهمیدم که داستان ما عشق نبود.. داستان ما روحی بود که درون زندگی‌مان جریان یافت.. و دست ترسناک مرگ آن روح شیرین را با خود برد.. باید میدانستم که من و تو..عاشق نیستیم.. من و تو زندگی هستیم که درون هم میجوشیم..! ایده:98/1/4 Words have power💚💙
-
Angel [L.S]
[Completed] *Under edit* هری به خاطر دوست صمیمیش و تصمیم‌های غلط اون وارد ماجرایی میشه که باید از تنها دارایی به جا مونده ازش مراقبت کنه. اما ورق‌ها تک‌تک برمی‌گردن و می‌فهمه واقعیت هیچوقت اون چیزی نبود که فکرش رو می‌کرده. وقتی تنها چیزی که حس میشه درده، چه میشه که یک نفر مرهم باشه؟ پی‌نوشت: در این کتاب تمرکزی رو...
Completed Mature -
•Fading• [L.S]
[Complete] لویی زیبایی رو، ترکیب رنگ‌ها و جنس‌های مختلفی که حس ظرافت رو درون آدم‌ها به‌وجود میارن، میشناسه. اون درحالی که داره توی دانشگاه فشن میخونه، هر روز این ترکیب رو میبینه. برش لباس‌ها، رنگ پارچه‌ها، پیچیدگی طرح‌ها، همهٔ این‌ها کنار هم قرار میگیرن تا یه‌چیز زیبا رو بسازن. ولی وقتی که یه دانشجوی علوم با پاهای...
Completed -
Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
[Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...
Completed Mature -
Permanent midnight [L.S]
[persian translation] •ترجمه برای مدتی متوقف شده• از نظر مردان قانون، اون روحی بود که هرگز دستشون بهش نمی‌رسید. اون برای CIA «آدمی که کارها رو گره‌گشایی میکنه» بود. اگه از بیرون نگاه کنید، اون فقط یه میلیاردر بود که کلاب‌های شبانه داشت. اون یه روح بود که با وارد کردن یه کوکائین پونزده میلیارد دلاری به کشور، آغاز ب...
-
Take Me To Church [L.S](Persian Translation)
[Completed] شيطان واقعيه و اون يه مرد كوچك قرمز با شاخ و دم نيست. Larry Stylinson Short Story. Written by: @Louish Translated by: @Vampire_sh17
Completed Mature -
Your Old Scarf
یک سال و نیم بعد از سقوط رایخنباخ،جان واتسون هنوز هم شب‌ها شالگردن شرلوک هلمز را می‌پوشد...اما شالگردن کمکی به کابوس های جان نمی‌کند؛جان رازی دارد که حتی تراپیستش هم از آن با خبر نیست....
-
Alone On The Water
Sorrow's my body on the waves Sorrow's a girl inside my cave I live in a city sorrow built It's in my honey, it's in my milk Don't leave my half a heart alone on the water Cover me in rag and bone sympathy Cause I don't want to get over you. I give all the writing credit to the fabulous Mad_Lori
Completed -
Art of Legs
اسمم جينه؛ ١٦ سالمه و دوست دارم از پاها عكس بگيرم همچنين به تازگي متوجه شدم كه « يه ذره حمايت و قبول كردن مي تونه به گياهي كه خشك شده دوباره جون بده. » Harry Styles Fan fiction. Copyright © 2016 greencoats
Completed -
Anxiolytic [L.S]
[Complete] "خب ببین اینجا چی داریم .. لویی تاملینسون مغرور که ادعا میکنه بهترین دانشجوی داروسازی دانشکدست در حالی که نمیتونه یه قرص ساده برای خودش تجویز کنه" "سرد درد های من دیگه با قرص خوب نمیشن هری!" "پس با چی خوب میشن؟" "با تـو"
Completed Mature -
Calendar! |L.S|
جایی که لویی به طور یواشکی، عاشق یکی از هم کلاسی هاشه. و از روزی که اون رو برای اولین بار دیده، روز های سپری شده ی روی روزشمارش رو با خودکار سبز رنگ خط می‌زنه. ______ -دوستت دارم لو. آوای خارج شدن این سه تا کلمه از بین بوسیدنی ترین عضو صورتت، باعث میشه احساس کنم ضربان قلبم زیر سرِ تو در حال اوج گرفتنه. حتی اگه در ای...
Completed -
lovelorn |L.S|
جایی که لویی یه شاعر شناخته نشده‌ست و هری مجذوب شعر های اون میشه. __________ "خیلی دوستت دارم هری. انقدر دوستت دارم که هنوزم فکر می‌کنم انبساط هوا فقط به درد پخش کردن بوی عطرت می‌خوره." 《برشی از متن داستان》 معنیِ اسم: غم‌زده‌ی عشق؛ دل‌خسته‌ی عشق. .Larry Stylinson.
Completed -
Hamlet
Set in the Kingdom of Denmark, "Hamlet" dramatizes the revenge Prince Hamlet exacts on his uncle Claudius for murdering King Hamlet, Claudius's brother and Prince Hamlet's father, and then succeeding to the throne and taking as his wife Gertrude, the old king's widow and Prince Hamlet's mother. Cover by @vkbloodgood
Completed -
EMPTY NOTE
غریبه‌ام با هویتی که از آن منه و نیست. راهی برای نجات پیدا نمیکنم. هیچ چیز رو بخاطر نمیارم. چیزی برای فکر کردن ندارم. حتی به یاد نمیارم این درد از کجا نشات میگیره. هیچ چیز رو به یاد نمیارم.
-
چند شعر قدیمی
عنوان گویاست. چند نوشته قدیمی رو جمع آوری کردم... و هر چی تو دفترم یافت بشه می‌زنم به ادامش :')
Completed -
Sin | Drarry
" تو كى هستى؟ " " هرى پاتر." جايى كه دراكو بايد با گرايشش كنار بياد، و جاى ترسيدن به كسى كه هست افتخار كنه. written by: @NoticeMePotter persian translation.
Completed
