Select All
  • Wenca
    18K 1.3K 36

    _میدونی رقص بسمل چیه؟ معروفه به رقص مرگ . روی بدن بی سره طرف روغن داغ میریزن و چون خون هنوز تو بدن در گردشه و بدن داغه فرد شروع به چرخیدن دور خودش میکنه. منم این رقصو همون موقع که دره خونه رو پشتت بستی تجربه کردم. توام باید برقصی. باید مثل من از تموم وجود با مرگ برقصی تهیونگ. ..... ×ولی رقص تو روی بدنم جذاب تر از رقص...

    Completed  
  • 𝑺𝒕𝒐𝒏𝒆 𝑶𝒇 𝒀𝒐𝒖𝒓 𝑷𝒐𝒘𝒆𝒓
    98K 11.1K 32

    «کامل شده» داستان از اینجا شروع میشه که بعد از 1000 سال یک شخص آواتار با تمامی قدرت ها بدنیا میاد ولی هنوز با بدنیا نیومدنش لواتاریا جنگ رو با خوناشام ها و گرگینه ها شروع میکنن. کیــم تهیونگ رییس تمامی خوناشام ها و کیــم نامجون آلفا و رییس پک گرگینه ها با متحد شدن هم دیگه به جنگ با لواتاریا میرن و داستان با دنیا اومدن...

  • THE SOUND OF WAR - sope
    20.7K 4.2K 21

    وضعیت : به پایان رسیده خلاصه : هوسوک پیانیستی که سرباز جنگی ایی که باعث بیخانمان شدنش میشه جانش رو نجات میده و خیلی دیر متوجه حسی به اسم عشق میشه ، حالا باید تصمیم بگیره ! مرگ یا دوباره نواختن؟ کاپل: سپ ، یونسئوک کاپل فرعی: ویکوک ، نامجین ، کوکمین ، ویمین و.... از فن فیکشن حمایت کنید ⁦🕊️⁩

    Completed  
  • | 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ
    337K 37.8K 53

    وضعیت فیک: ﮼اتمام‌ یافتــه ''' - احمق تو پسرعمه‌ی منی! - ولی هیچ پسردایی‌ای زبونشو تو حلق پسرعمه‌ش فرو نمی‌کنه، هیچ پسردایی لعنتی‌ای نمی‌تونه تو همون حرکت اول نقطه‌ی فاکینگ لذت پسرعمه‌شو پیدا کنه!" ''' - جونگ‌کوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در خانواده‌های هم‌خون و جامعه‌ای کاملا پایب...

    Completed  
  • GLASS ROSE - SOPE
    19.3K 3.4K 27

    وضعیت: فصل اول تمام شده 🔴 [ما با چرخش زمین شروع کردیم برای تغییر و دنیا مارو بهم رسوند ، حالا هر روز از خودم میپرسم آیا ما واقعا عاشق بودیم ؟] °کاپل : سپ ، یونسئوک °کاپل فرعی : هوپکوک، تهجین ، ویکوک .... °ژانر : رومنس، معمایی ، اسمات ، فیلم نامه ایی °روزهای اپ : هر هفته سه شنبه ها و پنجشنبه ها °شرط اپ : هر پارت ۱۰ و...

    Completed  
  • خون آبی ✥ نامجین؛ یونمین؛ ویکوک
    338K 59.6K 61

    تو جامعه ای که رنگ خون تعیین کننده ی طبقه ی اجتماعیه نمیشه دنبال عدالت گشت. شعار مدرسه ی ما این بود... درد زیباست. - پارک جیمین

    Completed  
  • Emmanuel | Taekook, Sope | Completed
    140K 25.9K 49

    خلاصه ی آیو: امانوئل(جونگکوک) رقاص و ساقی 24 ساله، اهل مکزیکه که تصمیم میگیره برای دیدن نامزدش یو جی‌ته که رئیس یکی از باندهای قاچاق مواد مخدره، به سئول بیاد. اما با اومدنش به این شهر از طریق هوسوک مشاور شخصی جی‌ته، متوجه میشه که نامزدش قصد جوش دادن معاملاتی رو با کیم تهیونگ، دلال و رابط پر سابقه ای که توی زندگیش برای...

    Completed   Mature
  • Kryptonite | Hopemin | Completed
    5.5K 1.3K 10

    داستان ما از یه خیابون بارونی شروع شد، وقتی یه قهرمان داشت تلاش میکرد وظیفه‌ش رو انجام بده، مثل هر داستان دیگه ای...کسل کننده و پر از امید... ____________ _ مگه با تو نیستم؟ _ به تو چه دیوونه؟ اصلا تو کی هستی؟ پسر با صدای بلندی داد زد و باعث شد تا مرد سر جاش بایسته. _ گوش کن، پ...

    Completed   Mature
  • Red Lights | Vkook | Completed
    371K 42.2K 61

    _ اگه یه بار دیگه وقتی می‌خوام دهنتو به فاک بدم، خودتو عقب بکشی، بهت رحم نمی‌کنم. فهمیدی توله سگ؟ پسر کوچیک‌تر با لب‌هایی که از ترس می‌لرزیدن دست‌هاش رو روی زمین مشت کرد و جواب داد: _چشم... _ چشم، چی؟ _ چشم ارباب. -------- جئون جونگکوک پسر بیست و سه ساله ای که برای تغییر زندگی روزمره و کسل کننده‌ش، پا به رابطه ای عجی...

    Completed   Mature
  • MY ONESHOTS
    20.7K 1.7K 6

    این بوک برای وانشات هایی هست که تا الان نوشتم و در آینده خواهم نوشت... _سیلوی_

    Mature
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    297K 46.6K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • Moscow S2 | Hopemin، Vkook Completed
    78.4K 13.4K 27

    فصل دوم: Moonrise طلوع ماه... توی شهری مثل مسکو چه معنایی میتونست داشته باشه؟ خون آشام ها فرزندان ماه بودن...اما چی میشد اگه ماه پای فرزندان ارشدش رو با ماجرا باز میکرد؟ تهیونگ سوبایانین شهردار فعلی مسکو، باید به همراه برادرش به جنگ با آشوب های آینده ی مسکو میرفت... اما عشق... طلوع دوباره ی ماه، طلوع دوباره اون پسر...

    Completed   Mature
  • Darien | Vhope,Hopev Completed
    27.3K 7.1K 41

    خلاصه آیو: سالها توی تنهایی خودم هر روز و روزم رو به قضاوت آدمهای مختلف گذروندم. پرونده های مختلفی رو بستم، انسان های زیادی رو محکوم کردم، اما بعد از سی و نه سال، مردی رو دیدم که انگار تمام نیازم رو توی چشمهای کشیده‌ش جا داده بود، مردی که مثل خودم درد داشت، تنها و سرگردون بود و اون هم انتظار من رو میکشید. من، جانگ هوس...

    Completed   Mature
  • 𝖮𝗋𝖼𝖺 {اُرکا} 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷
    43.1K 3.2K 16

    اولش به همین خشونت خالصی که نشونش میدادی علاقه مند شدم. تو برای عاشق موندن زیادی خشن بودی نهنگِ قاتل من؛ اما حتی اگه در آخر تیکه های پاره ای از گوشت و پوستم باقی بمونه، اون ها هم متعلق به توعه! ( مناسب برای ذهن‌های سادیسمی) ⊹₊ 𝖳𝗀 𝖼𝗁𝖺𝗇𝗇𝖾𝗅: @𝖲𝗂𝗅𝗏𝖾𝗋𝗍𝗎𝖾𝗌𝖽𝖺𝗒𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: Kookv . Sope . Teajin 𝖦𝖺�...

  • Paranoia
    128K 13.8K 25

    حالا دیگه دنبال تو نمی‌گردم. شاید اگر دستم رو دراز کنم بتونم خیالِ بودن با تو تا ابد رو بردارم و بذارمش همون جایی که می‌خوام، زیر اون تک درخت. ولی الان تقریبا دو سال میگذره...تو رفتی و رقصیدن با تو، توی اون دشت پر از گل های زرد، خام ترین خیال من باقی میمونه. واسه همیشه.✨ . . . . . Couples : vkook , jikook , yoonmin

    Completed  
  • The Demon's Love✓
    179K 6.8K 74

    The demon - he only liked one thing shedding blood of people, enjoying to make them suffer. Enjoying to see them dead but until he meet this girl. So love can even change a demon? Impossible right? _____________________________ "do you ever wonder what happens behind the doors of big mansion owned by Devians?" My best...

    Completed  
  • GLASS ROSE | S2 - SOPE
    7.8K 1.6K 26

    وضعیت : به پایان رسیده 🔴 نقاشی که با تابلو هاش خاطرات زندگیش رو به دیگران میفروشه نویسنده ای که به گناهاش توی کتاب هاش اعتراف میکنه پسری که خودش رو فراموش کرده ولی قلبش رو نه و سایه ای که هیچ وقت قرار نیست اونهارو ترک کنه مین یونگی یک نقاش مشهور یا تبهکار فراموش شده؟ + فصل دوم 🔺 + کاپل : سپ ، تهکوک + ژانر : معما...

    Completed   Mature
  • Atonement / تاوان
    15K 2K 40

    _ میگن عشق اول مهمه، ولی بیشتر که آدم فکر میکنه می‌بینه از اون مهم‌تر عشق دومه... عشق دوم وقتی میاد که برای اولین بار قلب آدم شکسته، نفس آدم گرفته شده، امید آدم از بین رفته و آدم فهمیده همه‌ی عشق‌ها تا ابد نمیمونن... حالا فاصله کمی بیشتر نگه داشته میشه... همیشه آدم کمی مواظب‌تره... حالا باورها کمی بیشتر زمان میبرن...

  • Love Takes Courage
    17.6K 2.5K 18

    ×یونگی اونا ما رو اوردن زندان تا اعداممون کنن چون فقط عاشق همیم؟ +عشق زجره..مخصوصا اگه بی گناه گرفتارش بشی! داستان کوتاه~ کاپل : sope

    Completed  
  • I'M GUILTY || SOPE
    61.6K 9.2K 24

    بیاید سفر کنیم به خاطرات جانگ هوسوک ، پسر ۱۷ ساله‌ای که گناهکار بود!

    Completed   Mature
  • KimSevil's Diary FM.
    1.7K 331 3

    "کیورِنسیا" :خونه ای که قابل اعتماد ترین خودت رو به نمایش میذاری... این استوری قراره یک دفترخاطرات مسخره و حوصله سر بر بشه... قراره دیالوگ آدمای پر حرف تو مغزم توش نوشته بشه... شاید بتونم بعدش بخوابم! احتمالا سخته ولی میخوام با صحیح ترین، واقعی ترین و قابل اعتماد ترین خودم رو به رو شم...و خوندنش رو پیشنهاد نمیکنم! م...

  • He was my Mona Lisa || TaeKook ~ Completed
    38.8K 8.2K 42

    دستیار رافائل سانتسیوی کبیر بودن، جونگوک جوان رو چند قدم به آرتیست شدن نزدیک‌تر کرده، اون با پسر لئوناردو داوینچی معاشرت می‌کنه، و نقاشی تو خونشه، به نظر میاد همه چیز آرومه تا اینکه سر و کله‌ی یه تاجر شرقی به زندگیش باز میشه، وینسنت کیم، که مخفیانه یک قاتل هم هست، و بیش‌ از حد به جونگوک توجه نشون میده، راز واقعی لبخند...

    Completed  
  • The Inception Of Nikita | Vkook
    79K 13.9K 71

    ┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو...

    Mature
  • Moscow | Hopemin Completed
    98.4K 15.8K 23

    _میدونی دوست نداشتنت مثل چیه؟ _مثل این میمونه که دریارو از ساحل بگیرن چون از ساحل بدون دریا فقط یه کویر میمونه...🌊 خلاصه: مسکو داستانی عجیب از زندگی خون آشام هاییه که سرنوشت خودشون رو انتخاب کردن... طبق قوانین جدیدی جهان به دو بخش تقسیم میشد...شمال برای خون آشام ها و جنوب برای انسان ها... اما چی میشد اگه سرنوشت برده...

    Completed   Mature
  • God is Dead? | Vkook Completed
    39K 4.9K 6

    _ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقد...

    Completed   Mature
  • Deja Vu Theory | Namjin، Sope Completed
    20.1K 4K 13

    دژاوو چیه؟ میتونه یه حس باشه؟ میتونه یه الهام باشه؟ یا شاید یه خاطره؟ دژاوو داستان زندگی منه... تئوری عشقی که به عجیب ترین شکل ممکن به وجود اومد. تصادفی که من و به کما برد، اما وقتی برگشتم دیگه اون ادم سابق نبودم! خاطراتی داشتم که متعلق به همزادم از جهان دیگه ای بود... و مرکز تمام اون خاطرات تو بودی...کیم نامجون... ن...

    Completed   Mature
  • ᴘᴀʀᴀᴅɪsᴇ || sᴏᴘᴇ
    13.6K 4K 28

    [Completed] ~بوی ‌قهوه، کاغذ های نو، کلمات و جانگ هوسوکی که بهشتش‌ رو لابه لای اونها پیدا میکنه.‌‌

    Completed  
  • Trafalgar || Yoonmin ~ Completed
    96.9K 19.4K 55

    'یک روز تو هم با نگاهت بهم التماس می‌کنی که باورت کنم...' 《کامل شده》 کاپل: یونمین، تهکوک، نامجین ژانر: تاریخ معاصر، عاشقانه +اسمات By: Augustida

    Completed  
  • BARCODE [VKOOK/YOONMIN]
    211K 30.9K 53

    ‌๛ ғᴀɴ ғɪᴄ 「 Bᴀʀᴄᴏᴅᴇ 」 • بارکد ~ Complete • کاپلی° ویکوک - یونمین • ژانر : عاشقانه | روزمره | نقد اجتماعی | انگست ❥•↿#Sevil 💜 #بارکد -•ᴛᴇᴀѕᴇʀ~ یک نفر پشت میله های زندان/ پدری که مرده بود. یک نفر زیر دود و سیگار / خواهری که رفته بود. مرگ هم به سراغشان نمی آمد~ راهش را کج می کرد... پشت چشمی می آمد و می رفت. بارکد تیره...

    Completed   Mature
  • NOIR [BARCODE 2]
    67.8K 10.4K 30

    نُوا یعنی چی؟... زندگی اون چند نفر وسط شهر تاریک و بد بو میشه نوا! وقتی که مجبوری عشقت رو با لبای خونیش ببوسی و مزه اشکش رو از روی پوستش بچشی. وقتی که تک تک لحظات تفنگ رو با ترس لمس میکنی و نا امنی تموم بدنت رو به لرز انداخته. نُوا لمس دستای یخ زده همونیه که وسط این جهنم میتونه بهشت رو برات به ارمغان بیاره... . ...

    Completed