Alle auswählen
  • ꜱʜɪᴍᴍᴇʀ
    1.5K 217 10

    ꜱʜɪᴍᴍᴇʀ جئون جونگکوک الفایه خون خالصی که هیچ وقت فکر نمیکرد مجبور به قرار با امگایه گیلاسیی بشه که بعد ها قراره بهش دل ببازه و خب.. ایا تهیونگ اون امگایه گیلاسی... واقعا اون چیزیه که همه میبینن ؟ ________ _ داری چی میخونی پسرک گیلاسیم؟ + فقط یه جناییه.. _ واو چقدر جذاب داستانش چیه تهیونگ به چشمای سیاه جونگ کوک زل ز...

  • lonely hearts
    2.3K 334 8

    + من چیزی از فلسفه نمیدونم استاد، ولی شما میتونید سالها توی این کتابخونه سبز خودتونو دفن کنید ،میتونید خط به خط کتاب بنویسید،اما میتونید لابه لای برگه های کتاباتون خودتونو به یه تکه عشق مهمون کنید؟! پسرتون عشق می خواد! شنیدم پراز گرما و احساس و عشق بودید ! خدا بهتون دادش، دنی وقتی بزرگ شد می خواید چه بهانه ای برای ا...

    Abgeschlossen  
  • Ongoing | پــرتوی اُمّید
    1.8K 371 8

    _ چرا نمی‌فهمی؟! من نمی‌خوام برم زیر سلطه‌ی کسی. من بتا بودم... من بیست و دو سال مثل بتاها زندگی کردم، مستقل، آزاد، بی‌پروا. کی تو بیست و دو سالگی رایحه‌ ترشح میکنه؟ کی جنسیت ثانویه‌ش تو این سن مشخص میشه؟ همه‌ش مزخرفه... مزخرف. از این بوی گند نارنج متنفرم، از اینکه سرم از صدای زوزه‌ی مسخره‌ی گرگ احمق درونم پر شده متنف...

  • 𝑭𝒐𝒓 𝒀𝒐𝒖 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵃᵘ
    39.7K 3.5K 19

    [Completed] خلاصه: تهیونگ، دانشجوی فعال و سرزنده‌ی ترم آخر رشته‌ی نقاشی، مدتی بود که از پسر ساکت و آروم ترم پایینی رشته‌ی موسیقی خوشش اومده بود. چیزی تا پایان سال‌های دانشجوییش باقی نمونده بود، باید شانسش رو امتحان و بهش اعتراف می‌کرد؛ خوش‌شانس بود یا بدشانس؟ آیا این احساس، همون عشقی بود که همیشه به انتظارش نشسته بود؟...

    Abgeschlossen  
  • 𝐏𝐚𝐫𝐚𝐧𝐨𝐢𝐚[𝐊𝐨𝐨𝐤𝐕]
    56.7K 9.1K 66

    «داره بهم سخت می‌گذره، الان بیست ساله که داره سخت می‌گذره. باید چیکار کنم؟ می‌خوای ماشین رو بردارم و با هم، بریم ته دره؟ یا میخوای، یه وزنه من دست بگیرم و یکی هم به تو بدم، بعد، بریم وسط دریا تا غرق بشیم؟ می‌خوای فردا شب، مست کنیم و بعد، از پنجره‌های قدی همین خونه، بپریم؟ اگه تو باشی، از مردن نمی‌ترسم. اگه تو باشی، دی...

    Erwachseneninhalt
  • Paradox100
    78 12 4

    ⑈ #Fic ‣ #paradox100 𝗚𝖾𝗇𝗋𝖾 ⋟Romance,Dram,Sliceoflife,Smut 𝗖𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 ⋟ #kookv 𝗨𝗉 𝗧𝗂𝗆𝖾 ⋟ چهارشنبه ها 𝗪𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 ⋟ #soull_mochi بخشی از فیکشن: اون الان چیکار کرده بود؟ کسیو که ازش متنفر بودو به عنوان همسر انتخاب کرده بود، کسی که قرار بود زندگیشو باهاش بگذرونه الان روبروش نشسته بود و با صورت بی حسش بهش...

  • 𝖡𝖨𝗎𝖾 𝖱𝗈𝗌𝖾
    153 21 2

    𝘛𝘩𝘦 𝘙𝘰𝘴𝘦𝘴; ‌نه تو هنوز نمی‌دونی تهیونگ،خبر نداری وجودمو ماله خودت کردی و من دارم تو آتیش خواستنت میمیرم؛ باید چیکار می‌کردم که کنارم بمونی؟! تو همیشه دنبال بهونه بودی فرشته‌ کوچولوی من. ولی من امیدمو از دست نمیدم.. برت می‌گردونم و کاری می‌کنم وجودت ماله من شه. -𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷 ‌ ‌تو.. دختره تخس، که همیشه باعث لبخند...

  • Life ends | Kookv
    36 10 2

    زندگی به پایان می‌رسد، داستان پسری که در آخرین روزها، ساعت‌ها، دقیقه‌های زندگی‌اش عاشق می‌شود و این بار می‌خواهد زنده بماند تا شاید معنی عشق واقعی خود را بفهمد اما آیا این بار زندگی فرصتی به او برای عاشقی می‌دهد؟ _________________________________________________ Name: زندگی به پایان می‌رسد Main Couple: کوکوی Beginning...

  • 𝐑𝐄𝐒𝐓𝐈𝐕𝐄|•𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟•|
    332 32 2

    ::𝑻𝒉𝒆 𝒇𝒂𝒕𝒆 𝒐𝒇 𝒎𝒚 𝒓𝒆𝒔𝒕𝒊𝒗𝒆 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕:: +چیکااار کردییی تهیونگ؟!! -من..نمیخواستم ببوسمش...من فقط...فقط... oــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ گاهی سرنوشت باهات بازی میکنه،مثل روزی که دیدمت و فهمیدم خواستن تو نامعقول ترین انتخابیه که خواهم داشت. مثل وقتی که برای اولین بار لب های گناهکارتو بوسیدم. نگاهم کن...

  • DECEPTION | KOOKV
    89 29 4

    همه چیز از کلیک کردن روی اون لینک شروع شد. لینکی که برای هدفی خاص ساخته شده بود و تهیونگ اشتباهاً، توی اون گیر افتاده بود. حالا توی مکانی که بوی باروت دماغش رو می‌سوزوند و صدای شلیک، ترس رو به دلش راه می‌داد، چطوری باید زنده می‌موند؟ سوال این بود، می‌کشت یا کشته می‌شد؟ ~ Name: DECEPTION Genre: Romance, Criminal, Fanta...

  • Ecstasy (kookv)
    382 110 6

    [با هدف کمک به انسان‌ها، از بهترین دانشگاه آمریکا فارغ‌ التحصیل شد اما اون پسر برای کمک خواستن زیادی تخس و لجباز بنظر میرسید، باید کمکش میکرد یا مشتش رو میکوبید توی صورتش؟] "رومنس، اسمات، هپی‌اند." کاپل: کوکوی.

    Erwachseneninhalt
  • Thank you for keeping my life
    14.9K 2K 35

    کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی: نامجین-یونمین- هوپوی ژانر : انگست - درام - رومنس- اسمات جونگ کوک گفت: فکر نمی‌کردم سیگار بکشی آخه هنوز سنت قانونی نشده ... برگشت و دید همون کسیه که با نگاه اول قلبش مال اون شد... جواب دادم : سن فقط یه عدده میتونم ادمایی نشونت بدم که با نیم قرن عمر یا بیشتر هنوز نمیدونن زندگی باید زندگی کر...

  • 𝕋𝕙𝕖 𝕨𝕙𝕚𝕡
    881 118 13

    𝙏𝙝𝙚 𝙬𝙝𝙞𝙥 ⇢ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴇᴀᴍ, ᴀɴɢꜱᴛ, ʀᴏᴍᴀɴᴛɪᴄ, ʙᴅꜱᴍ ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴋᴏᴏᴋᴠ, ꜱᴇᴘ ⇢ᴡʀɪᴛᴇʀ: ɴᴇᴍɪꜱᴏ « تهیونگ پسری که از بچگی روی دوست برادرش "کیم سو‌هیون" کراش داشته و حالا یک سالی از رابطه شون میگذره. رفتارهای عجیب و اذیت کننده دوست پسرش بعد از رفتن برادرش نامجون به نیویورک بعدتر از روز های گذشته میشه... چه اتفاقی میفته اگه دوس...

  • ~•°Dejavu°•~
    94 12 6

    سال ۱۹۶۰ میلادی ، توی سرمای زمستونِ خانمان سوز ، بوی کنده های چوبی در حال سوختن داخل شومینه ی اتاق ، حس آرامش شش ساله ای که بلاخره به آغوشِ صاحبش پناه میاره و چای داغ بابونه و گل های سرخی که داخل حیاط با همدیگه چیده شدن ، بوی مست کننده ی روحِ هر آدمی‌ست ، اما میدونی که این حس موقت تنها مرحم درد هاست ~•°•~ _ ولی من دی...

  • Bretta | Kookv
    3K 607 21

    خلاصه: ایتالیا، شراب های قرمز بارولو و بار‌بارسکو.. سر تا سر شهر پر از روزنامه‌ های قدیمی و زمزمه‌‌ی هایی در مورد مافیای کوزانوسترا.. پایان بی‌رحم ترین مافیای سیسیل؟ یا شیوع مخفیانه و رشد صعودی اون برای اولینِ دنیای جنایت بودن؟ اون هم بین مردمی که توی این شهرها عاشق میشن.. توی ونیز، ملکه‌ی دریای آدریاتیک! آدم های بد م...

  • □𝘾𝙃𝙏𝙐𝙍𝘼𝙉𝙂𝘼□
    405 72 6

    This is a story of peace and love... درگذرِ زمانی که جهانِ "عنصر افزار‌ها" با فجایعِ جنگ، بی‌عنصری و نبودِ آواتار به جلو می‌رفت؛ انسان‌هایی برای نجاتِ آینده‌ای که رو به نابودی و فروپاشی حرکت می‌کرد، با وجودِ تضادها و تناقص‌ها یکی شده و راهیِ مسیری سخت شدند!... شاهزاده‌ی سومِ سرزمینِ آتش در بِحبوحه‌ی گرفتاری و رنجِ مر...

  • ONESHOT ✟
    4.1K 281 3

    ◑ Kookv ◓ Yoonmin ◐ Kookvmin -3way-

  • Ninety-nine
    2.1K 441 26

    📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بی...

  • Evil Prevails [KookV]
    38.4K 4.6K 39

    •کامل شده• پاینده‌ باد آینده‌ی زیبای‌ ما‌؛ بال‌هاتون‌ رو باز کنید و اوج بگیرید‌. به نام آینده، به نام میرای. •OTP↝ Kookv, Sope, Namjin •Author↝ Mark Mrakovich •Translators↝ kik, Echo •Genre↝ War, Omegaverse, Gore, Angst, Romance, Smut.

    Abgeschlossen   Erwachseneninhalt
  • BUTTERFLY🦋 | KV
    58.7K 7.5K 30

    🦋اسم: پروانه (کامل شده). 🦋ژانر: تاریخی/درام/انگست/اسمات🔞 🦋کاپل اصلی: کوکوی 🦋کاپل فرعی: نامجین/مخفی 🦋نویسنده: mj_stories ⚠️خلاصه: کیم تهیونگ پرنس کوچک ۲۱ ساله که هیچ علاقه ای به قانون های سخت و طاقت فرسای دوران گوریو ندارد، بازیگوشی هایش منجر به استخدام بزرگترین محافظ دوره توسط امپراطور یا همان پدرش میشود تا بتو...

    Abgeschlossen   Erwachseneninhalt
  • ⛓Revenge⛓
    224 16 2

    𝙲𝚘𝚞𝚙𝚕𝚎: 𝙺𝚘𝚘𝚔𝚅⋅ 𝚈𝚘𝚘𝚗𝙼𝚒𝚗⋅ 𝙶𝚎𝚗𝚛𝚎: 𝙾𝚖𝚎𝚐𝚊𝚟𝚎𝚛𝚜𝚎⋅ 𝚂𝚖𝚞𝚝⋅ 𝙼𝚙𝚛𝚎𝚐⋅ 𝙵𝚊𝚗𝚝𝚊𝚜𝚢⋅ ʷʳⁱᵗᵉʳ ִֶָ ᴀᴊᴜᴍᴍᴀ ᴡɪɴᰔᩚ "انتقام طعم تلخی داره که تا وقتی زیر زبونت نره، هیچوقت متوجه‌‌ی تلخیش نمی‌شی. - من یه آیینه‌م کیم؛ داری انعکاس خودت رو می‌بینی. دقیقاً همون چیزی که من دیدم." ______ "چشم‌ها آیینه‌ی...

    Erwachseneninhalt
  • SENATOR┼
    15.9K 1.9K 30

    - منو بازی نده تهیونگ. چی می‌خوای؟ پس هیونجین از طفره رفتن بدش می‌اومد. کمی خم شد و یکی از نوشیدنی‌هایی که روی میز بود رو برداشت. سر بطری رو گوشه‌ی لبش گذاشت و کمی از نوشیدنی رو مزه کرد. اگه فرد مقابلش دوست داشت مستقیم بره سر اصل مطلب پس تهیونگ هم حاشیه نمی‌رفت: - بهم بگو واقعا کی هستی؟ از جاش بلند شد و روی دسته‌ی مب...

    Abgeschlossen   Erwachseneninhalt
  • 𝐓𝐡𝐞 𝐣𝐨𝐲 𝐎𝐟 𝐋𝐢𝐟𝐞 ~Kookv
    733 138 11

    × تو فکر میکنی همه خنجر به دست منتظرن تا نابودت کنن..اما من اینجام تا خلافشو بهت ثابت کنم تهیونگ. نام : لذت زندگی وضعیت: درحال آپ کاپل: کوکوی ژانر: انگست، رمنس، مافیایی، درام، اکشن. اسمات

  • the colored world
    284 43 4

    ا ز کی شروع شد که...دیگه از آتش بازی لذت نبردم؟...آتش بازی که با مادرم میدیدم...قرمز، آبی، زرد، سبز، نارنجی...همشون خیلی قشنگ بودن...من بزرگتر شدم...آدمای عزیزی که اطرافم بودن، رفتن جاهای دور، وقبل از اینکه متوجه بشم، دنیا...رنگ خودش رو از دست داد...من کیم تهیونگ...یه پسر 16 سالهِ جادوگر که به خواسته مادربزرگم به 60 س...

  • 🦇𝐓𝐇𝐄 𝐁𝐋𝐀𝐂𝐊 𝐁𝐀𝐓🦇
    138 29 4

    •{خفاش سیاه}• خلاصه:black BAT اسم گروه مافیایی که باعث ترس و وحشت هرگونه مردمی میشه از مردان ساده گرفته تا.....گروه های مافیایی دیگه...فقط جرعت میخواد تا بشه اونها رو دید یا حتی در ارتباط بود ولی خب همه که قرار نیست فقط ترسناک باشند درسته؟!مگه اشکالی داره که دیوونه ام باشی؟درسته...یه دیوانه و یه ترسناک ترکیب دیوونه ک...

  • Bloody Chocolate
    2.1K 192 12

    چشمات رو از من میگیری آهو؟ چشمات کیهان منه ، به این کیهان سفر کردم و بعد ..... قلب و روحم رو محکوم به پرستش نگاهت کردم اگر بخوای نگاهت رو از من بگیری ، اون موقع جایی بین میلیارد ها کهکشان ، روی یکی از نامحدود ستاره‌های درخشان چشمات روحم رو تا یک روز بعد از ابد زندانی میکنم و جسم بی ارزشم رو با تمام وجود به کام مرگ م...

  • 𝗥𝗲𝗱𝗿𝘂𝗺 | 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩
    62.7K 7.7K 37

    ( کامل شده ) تئودور فرانکو گنگستر برزیلی که به دستور پدرخوانده مارکو ریاستِ منطقه‌ی خاندان فرانکو رو به عهده داره، اما چه اتفاقی قراره بی‌افته اگه دشمن خونی فرانکوها یعنی خاندان وارلا با استفاده کردن از پسری عیاش و بی‌بندوبار، یعنی جئون جونگ‌کوک سعی بر نفوذ کردن در منطقه فرانکوها رو داشته باشن؟ - از من چی می‌خوای جِی؟...

    Abgeschlossen  
  • Endless pain| درد بی پایان
    1.1K 154 23

    + از نظر موقعیتی، تو جرم بی‌نقصی انجام دادی، جئون! آشفته فریاد زد: - من...تمام این مدت چشمامو رو حقیقت می‌بستم، وانمود میکردم ازش ترسی ندارم. ولی...اون لحظه پیش رومونه، میخوای دوباره من‌رو از لمس لب‌هات محروم کنی..کیم؟! سکوت تنها جواب برای قلب دگرگون تهیونگ و حال سردرگم جونگکوک بود: + نمیتونم با آرزوی مرگت کنار بیام...

  • ༄「The Vampire Secret」「KookV」🍷
    453 94 7

    〔راز خون‌آشام〕🌫️ -متوقف شده- ║⛓️𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : ‹𝖪𝗈𝗈𝗄𝖵-𝖸𝗈𝗈𝗇𝖬𝗂𝗇-𝖭𝖺𝗆𝖩𝗂𝗇-𝖢𝗁𝖺𝗇𝖡𝖺𝖾𝗄›║ ║🌪️𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : ‹𝖲𝗎𝗉𝖾𝗋 𝖭𝖺𝗍𝗎𝗋𝖺𝗅-𝖬𝗒𝗌𝗍𝖾𝗋𝗒-𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍-𝖥𝖺𝗇𝗍𝖺𝗌𝗒-𝖲𝗆𝗎𝗍›║ ║🗞️𝖯𝖺𝗋𝗍 𝖮𝖿 𝖲𝗍𝗈𝗋𝗒 : ‹"این بزرگترین راز خوناشام هاست...و کسی جز خوناشام ها نباید این راز رو بدونه." "پس چر...

    Erwachseneninhalt
  • Vesta | taekook |
    30.4K 4.9K 48

    تهیونگ تو خودش بیشتر جمع شد و با تعجب پرسید: منو میبری به قبیلتون؟ قبیله اژدهاها؟ جونگ کوک همونطور که سعی میکرد آتیش رو کمی بزرگ تر کنه جواب داد: آره، نکنه میترسی؟ تهیونگ تقریبا جیغ کشید: نههه! وقتی نگاه متعجب جونگ کوک رو دید خجالت زده سرش رو پایین انداخت و با مظلومیت گفت: فقط فکر نمیکردم حالا حالاها بهم اعتماد کنی. ...

    Abgeschlossen   Erwachseneninhalt