наше безумие(nashe bezumiye) جنون ما
_میدونی غریبه تو برای حس نوستالژی رو میدی که وقتی کتابی قدیمی رو ورق میزنی درحالی بوی خاک و نم بارون توی کتابخونه نیمه تاریک پیچیده بهت دست میده. تو خود آرامشی غریبه. نگاهم..قلبم..قلمم. و به خدایان قسم نفسم به نفس هات گره خورده است. ما تا ابد با هم خواهیم ماند و قدم هایمان را در توازن با یکدیگر بر خیابان میکشیم. با یک...