𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐜𝐚𝐥𝐥 𝐦𝐞 𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 ✥ 𝐣𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠-𝐜𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞
➷couple: jaeyong, johnten ➷genre: romance , slice of life ➷summary: اون همیشه مجبور بود تظاهر کنه چیزی جز هیونگ نیست ولی... به خودش که نمیتونست دروغ بگه هیچوقت جهیون رو به چشم یه دونسنگ ندید!
➷couple: jaeyong, johnten ➷genre: romance , slice of life ➷summary: اون همیشه مجبور بود تظاهر کنه چیزی جز هیونگ نیست ولی... به خودش که نمیتونست دروغ بگه هیچوقت جهیون رو به چشم یه دونسنگ ندید!
"You think they'd be interested in you if you weren't the leader?" Taeyong, leader of NCT does not always have it easy with 21 band members. Especially now that SM Management has decided to take on another new member. Lei went to the same school as Taeyong and knows him longer than anyone else. So he knows Taeyong's b...
Name: Party, feel, love Couple: JaeYong Genre: Romance Summary: بیا زیر رگبار نگاه های نفرت انگیزشون چتر بگیریم. دستت رو به من بده، دنبالم بیا. این داستانیه که پایان نداره، ما پایانی نداریم. بهم لبخند بزن، وقتشه که هنگام غرش آسمون برقصیم.
Taeyong didn't ask for this. He was supposed to be a regular idol, giving out fan service, practicing with his members, but here he was instead, slouched on the couch in their dorm, watching a YouTube video on reasons why Jung Jaehyun is perfect boyfriend material. He never asked for this. He also never asked for the...
[ EDITING ] Taeyong thinks he is gay and because of that he can't get enough sleep. The comeback is getting close and he's tired and stressed out. Jaehyun accidentally finds out about his problem in a rather unexpected way. After the incident nothing will ever be the same again between them. SANGCHUTAE © 2018
COMPLETED Jaehyun purchases a bunch of furniture from IKEA for his new house. As he is struggling to pronounce the names of the furniture, he accidentally summons a demon. Warning! This story contains: - mature content - explicit language - abusive behavior - violence - smut Read at your own risk. You have been warned...
میدونی حتی خورشید هم پرتو های گرمش رو به تو میتابید چون دوست داشت روی صورت تو بدرخشه چون تو در مکانی زاده شدی، نزدیک به سحرگاه جایی بین زمین و هوا،بین نسیم خنک پاییز،پرواز شکوفه های بهاری،سفید پوش شدن خاک و لحظه ی گذشتن ماه و خورشید از کنار یکدیگر! و حالا کنار من رو پتو نازک و چهارخونه ای که رو زمین پهن میکنیم دراز...
"I wish you died instead of mom!" Jaemin screamed. Jaehyun held his breath as he stared at Jaemin with dark eyes. The blonde boy never flinched, he never dared to take his angry eyes and furrowed brows away from his fathers face. This is because he meant it. Warning 🔞: This book is rated mature for a reason. A Spin-O...
couples " JaeYong " characters " Johnny, Yuta " genres " Romance, Daddy Kink, Smut " summary " زندگی تیونگ با ورودش به برند جرادو قطعا یکی از بزرگ ترین اتفاقیه که میتونه برای یکی رخ بده. برندی که با مدیریت شخصی خشک، سخت گیر و و به شدت حساس اداره میشه و تیونگ مجبوره خودش رو با شرایط سخت گیرانه وفق بده، شاید هم جهیون...
where taeyong is seperated from his high school love, where he finds himself wondering whether his other half had forgotten him. but a stranger walks passed him, only for taeyong to fill his nose with a familiar scent... 'if feels as if i was living to see this day all my life.' • SHORT CHAPTERS • lowercases intended...
°• کاپل: جه یونگ . جانتن . یووین °• ژانر: روزمره . رمنس . انگست - به اندازه ی تمام ادم های روی زمین داستان عاشقانه وجود داره. - به اندازه تمام مردن ها، تولدی وجود داره. ماجرایی دنباله دار از سرنوشت دو پسر که نام 'برادر' زندگی هاشونو بهم گره میزنه. زندگی کردن و برای زندگی جنگیدن!
"تو فقط یک روانی هستی که معشوقه دشمنشی، و اون رييس از مازوخیسم و هرچی که متعلق به توئه متنفره" «تمام شده» «طبقه 25 » کاپل: جیونگ ژانر: جنایی،معمایی،اسمات،راز آلود،اکشن نویسنده :یانی خب یه توضیحی بدم که این داستان همونطور که از ژانر مشخصه، کمی خشونت داره اگر دوست ندارید نخونید . ↝ Couple : jaeyong ↝ Genre : Crimin...
Star cook Jaehyun seems to live the perfect life, but it's only a facade, his pose in front of the cameras. One day he gets robbed on the street, soon a boy who is wearing his stolen bracelet enters his life and turns it upside down. Highest ranking 1 jaeyong 1 nctu 1 yuwin 14 kpop
"Dad you came back!" He screamed with tears in his eyes. Jaehyun watched the small little blonde haired boy run to his long leg, wrapping his arms around and sitting on his foot. "Dad?" He whispered to himself. ********** Jaehyun had an ordinary life working at his very own caf...
╻he's not a number but you can count on him╹ ❀ jaeyong ❀ chogiwanese ━┅ ✎ this is made out of pure entertainment and a hundred percent FICTION. the characters portrayed in the book DOES NOT depict on what the idols truly are. ━┅ ✎ lower case intended (because i'm one lazy bean uwu) ━┅ ✎ i don't own...
Where Taeyong is really insecure about everything about him. Jaehyun tries his best to make taeyong feel better.
( 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 ) 🤍 𝑪𝒐𝒖𝒑 : "𝐽𝑎𝑒𝑦𝑜𝑛𝑔" , ( 𝑠𝑖𝑑𝑒 : 𝑀𝑎𝑟𝑘ℎ𝑦𝑢𝑐𝑘 , 𝑀𝑎𝑟𝑘𝑤𝑖𝑛 , 𝑌𝑢𝑤𝑖𝑛 , 𝑌𝑢𝑡𝑎𝑒 , 𝑌𝑢𝑀𝑎𝑟𝑘 ) 🤍 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑅𝑒𝑎𝑙, 𝑚𝑦𝑠𝑡𝑒𝑟𝑦 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒, 𝑎𝑛𝑔𝑠𝑡..🥀 ───── ❌ساید ها مربوط به روابطیه که توی فیک دارن و از نظر من کاپل به حساب نمیان اما ممکنه شما را...
روایتی از زندگی، عشق و بار سنگین روی شونه هامون. *تمام شده* Couple: Jaeyong, Nomin Genre: Drama. Psychological
قسمتی از زندگی دو هم گروهی که احساساتی نو و فراتر از دوستی،به رنگ آبی را تجربه میکنند... #completed
⊰ 𝘔𝘢𝘪𝘯 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘑𝘢𝘦𝘺𝘰𝘯𝘨 ⊰ 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵, 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 "برای اون همین کافی بود که صفحات بیشتری از دفترش، شانس ثبت کردن چهرهی مرد رو بر روی خودشون داشته باشن. تا هر اندازه که به طول میانجامید."
Couple(s): JaeYong Character(s): - Genres: Romance, Angst Summary: و زمانی که یک اشرافزاده درگیر عشق به خدمتکار خودش میشه... ⚠️ Contains so much more angst than you think.
"آره تموم میشه، هیچ چیز همیشگی نیست.. زمان چیز تعریف نشدنی و مسخره ایه نه؟ ولی.. ولی من احمق اولین و آخرین همیشگی سه سال و هفت ماه زندگیم رو با تو حس کردم، بعد از تو هم حتی نتونستم یه لحظه ی همیشگی رو به دست بیارم.. چون دقایق یا ازم فرار میکردن یا جوری بی حرکت کنارم تو جایی که ترکم کردی میایستادن که گذشتِ هیچ چیز حس...
Couple(s): JaeYong Character(s): Yuta, Johnny, Mark, Heachan, WinWin, Taeil Genres: Romance, Drama, Smut Summary: ته یونگ با تصور اینکه تو برههی زمانی ده سال، قویتر شده، برای گرفتن حقش از اون زن برگشته... ⚠️ This fiction contains age-restricted content.
دل را به دریا زده و این بار هم کاملا رندوم کتاب را باز کردم، عینکم را به چشم نداشتم و نور هم زیاد از حد کم بود اما نه به گونه ای که نتوانم ببینم. 《این توصیفی بود هوشمندانه، دقیق و به جا، به رغم جنبه ی آشکارا زیاده واکنشی و رنج پذیرانه اش؛ زیرا که متانت در مواجه با سرنوشت، و فریبایی در ورطه ی رنج تنها به معنی تمکین نیس...
_گل مورد علاقت چیه؟ +نیلوفر...نه از این نیلوفرای تو آبا!نمیدونم بهش چی میگن ولی تا حالا زیاد بهم دادی!از این نیلوفر یاسی ها که خیلی گل برگاش کم جونن!مثل شقایق!ولی از شقایق بزرگ تره! با چهره آرومش به توضیحات پسر روبروش گوش داد. _ایپوموِ!ایپوموِآ یا غوره نیلوفر عزیزم!حالا چرا این؟ +بخند _ها؟ +میگم ی لبخند بزن! _چه ربطی...
_میدونی که هر اتفاقی بیوفته من کنارتم دیگه نه؟... میدونی که تو هیچ مشکلی تنها نیستی، هوم؟... و میدونی که هر چقدرم بگذره، حتی اگر جسمم نباشه، عشق من همیشه همراهته؟ لعنتی! لعنتی!لعنتی! نکن!... به خاطر خدا نکن! مگر این نیست که در آشفته بازار این روز های زندگی ات آن که به کسی برای تکیه کردن و شریک شدن درد ها نیاز دارد تو...
معرفی: یک غذاخوری کوچک اما باصفا که به کمک چهار دوست جدید اداره میشود ، چهار جوان فقیر،غریب و تنها ولی مهربان ،دلسوز و فداکار ،چندماهی مهمان این دوستان میشویم واز اسرار زندگیشان باخبر میشویم به همراهشان زندگی کرده خوشحال و ناراحت میشویم و دوستی را درک میکنیم