برادر زاده وحشی من
« این قرص و بخور .. مطمئنا نمیخوای از برادر زاده ات حامله شی .. منم نمیخوام بابای بچه ات بشم » ❗️این رمان درحال بازنویسی و تغییرات است ❗️
« این قرص و بخور .. مطمئنا نمیخوای از برادر زاده ات حامله شی .. منم نمیخوام بابای بچه ات بشم » ❗️این رمان درحال بازنویسی و تغییرات است ❗️
خلاصه : تهیونگ امگایی که برای کارشناسی بورسیه دانشگاه هنر نیویورک رو میگیره و با هوسوک و رزیتا و جونگکوک همخونه میشه ... البته که زندگی در کنار جونگکوک براش بدون دغدغه نخواهد بود چون هردو دچار عشقی میشن که ازش فرارین .... بخشی از داستان : دیگه نمیتونست جلوی احساساتش رو بگیره! انگار تک تک سلولهای وجودش، از بیرحمی...
✣𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾:𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 ✣𝗀𝖾𝗇𝗋𝖾:𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝗌𝗂𝗅𝖼𝖾 𝗈𝖿 𝗅𝗂𝖿𝖾, 𝗌𝗆𝗎𝗍, 𝖺𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝖺𝗇𝗀𝗌𝗍 ✣𝗍𝗋𝖺𝗇𝗌𝗅𝖺𝗍𝗈𝗋: 𝗅𝗂𝗍𝖺𝗇𝖺 خلاصه: جونگکوک، یکی از بهترین بادیگارد های بزرگترین شرکت امنیتی کرهاست که درگیر شغل مرموزی میشه. با این حال اون هیچ وقت تو رویاهاش هم تصور نمیکرد که بادیگارد شخصیِ دو...
[Completed] جونگکوک آلفای مکانیکی که سالها در جنگل به تنهایی زندگی میکرد، برای گرفتن انتقامش وارد بازیای میشه که مدتها انتظارش رو کشیده. با ورود امگایی کمیاب و سرکش به این بازی، هیچچیز طبق خواستهاش پیش نرفت. اون امگا کی بود؟ چه سرنوشتی در انتظار آلفای تودار و رمزآلود که بهعنوان بادیگارد امگا در کنارش قرار می...
هکری که قلبش هک شد... ɢᴇɴʀᴇ : ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ᴅʀᴀᴍᴀ , ᴍʏsᴛᴇʀʏ ᴄᴏᴜᴘʟᴇs : ᴠᴋᴏᴏᴋ , ᴋᴏᴏᴋᴠ [sᴡɪᴛᴄʜ] , ʏᴏᴏɴᴍɪɴ , ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴡʀɪᴛᴇʀ : ᴘʜᴀɴᴛᴏᴍ
[complete] - آخه چرا باید جفت من یه پیرمرد پلاسیده باشه. آلفا پسر کوچکتر رو بین خودش و میز کارش قفل میکنه و با پوزخند میگه: بابات پیره بچه جون! «الهه ماه برای همه جفت خاصی رو تعیین کرده و کیم تهیونگ تمام عمرش رو وقف پیدا کردن جفتش کرد؛ درست زمانی که از پیدا شدنش ناامید شده بود اون پسرک شکلاتی رو در حال قلدربازی تو مد...
- گفتی به خدا اعتقاد نداری! - اشتباه کردم،زودتر از اینا باید لبخندتو میپرستیدم. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ - از مریم مقدس کمک بخواه... زود باش فریاد بکش و دعا کن! دعا کن و ببین من چطور از همشون قدرتمند ترم تهیونگ! main couple: kookv genre : Dram, fantasy, angest , smut Writer: Aphrodite
سناریو های کوتاه از ویکوک با ژانرای مختلف 🏅 short story ___________________________________________ (تمامی سازمان ها، شخصیت ها، نسبت ها و اتفاقات درون فیکشن، ساخته ذهن رایتر می باشد و به دور از واقعیت بوده❗ پس از شما ریدر های عزیز انتظار میرود که وقایع درون داستان رو با زندگی واقعی اشخاص قاطی نکنید و از نسبت دادن ه...
تهیونگ با تمام وجودش از الفا ها متنفره، اون میدونه که هیچوقت قراره نیست به یکی از اونا اجازه بده تا جفتش بشه. از طرفی تهیونگ عاشق بچه هاست و دلش میخواد بچه خودشو داشته باشه. اون از یه اهدا کننده اسپرم استفاده میکنه و بالاخره حامله میشه. ولی فهمیدن اینکه چه کسی پدر بچه اش قراره باشه جزئی از برنامه اش نبود. Couple ~ K...
قدمهاشو سریعتر برداشت و با لحن محکمی گفت:"بهت دستور میدم همین الان بایست!" پسر متوقف شد اما برنگشت، فقط با حرص لبشو گاز گرفت. "جی... باید باهم حرف بزنیم." جواب داد:"نمیخوام ببینمت." "بهم یه فرصت بده." جونگکوک برگشت تا نفرتشو سرش فریاد بزنه که دستهایی دور بدنش حلقه شد و تو آغوش تهیونگ فرو رفت. سر خم کرد و پیشونیش...
[تمام شده] جیمین به جونگکوک تاکید میکنه که روی برادر کوچیکترش حرکتی نزنه ولی آیا جئون جونگکوک قراره از اون بتای خوشگل بگذره؟ اسم داستان: My Exception [ استثنای من ] کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Sope ژانر: طنز | فیکچت | عاشقانه | امگاورس [ کار توی چنل TaeKook_Eternity هم آپ شده ]
ژانر:رومنس ، اسمات ،سوپرنچرال،فانتزی کیم تهیونگ از خاندان بزرگ کیم خون آشام چشم سبزیه که بر خلاف تصور بقیه ازش کاملا بی آزاره و ترجیح میده بدور از مسائل و مشکلات بین خودشون و خاندان های دیگه زندگی کنه. تقریبا موفقم هست تا وقتی که اتفاقی جون بچه ای که توی دهکده ی سوخته ای پیدا میکنه و از اون به بعد...دردسر های کیم ته...
روستای هیبرید🍸 کاپل ها:کوکوی،یونمین ، نامجین ژانر: تخیلی هیبرید فلاف اسمات امپرگ کوکی رو به بقیه:من ته رو میخوام ولی اون خیلی معصومه اما من میخوام بوسش کنم لمسش مال خودم بکنمش دیگه نمیتونم صبر کنم نامجون:ما بهت کمک میکنیم وضعیت: پایان یافته
Cut out all the ropes Writer: aeterisks Translator: Shiva Main Couple: Kookv/Vkook Genre: Romance. Smut این کار فقط ترجمه شدست و تمام حق و حقوق نویسنده محفوظه 🌸
اگه الان بخوام ببوسمت، کی میتونه جلومو بگیره؟ [𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱] ɢᴇɴʀᴇ: ᵃⁿᵍˢᵗ, ˢᶜʰᵒᵒˡ ˡⁱᶠᵉ, ᶠˡᵘᶠᶠ, ˢᵐᵘᵗ, ʳᵒᵐᵃⁿᶜᵉ ꜱᴜʙ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴺᵃᵐʲⁱⁿ, ʲᵉⁿˢᵒᵒ, ʸᵒᵒⁿᵐⁱⁿ 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: _𝒓𝒊𝒕𝒕𝒐𝒘_ (قبل از خوندن، اولین پیام مسیج بردم رو چک کنین..)
[Completed]کامل شده Translated ♡♡یه دست جرات حقیقت میتونه همه چیزو بین دوتا دشمن تغییر بده؟؟؟♡♡ شاید فقط یه بازی به نظر بیاد ولی پشت پرده راز های بیشتری هست ......که زندگی کوک و ته رو عوض میکنه. کاپل:کوکوی/ویکوک ژانر:مدرسه ای،اسکول لایف،یه کم اسمات،فلاف وضعیت:کامل شده این فیک ترجمه ای از فیکی با همین اسم از @junseopar...
این کتاب جلد دوم از مجموعه ی راز شورای دانش آموزی است. در این کتاب به احساسات جونگکوک نسبت به تهیونگ در طول رابطشون میپردازه و قراره شاهد تغییرات روحیاتشون نسبت به هم و بهتر شدن رابطشون باشیم. نام اثر: پشت درهای بسته کاپل: کوکوی، یونمین، نامجین ژانر: فول اسمات، انگست، درتی تاک مترجم: NiYaZ تایم آپ: سه شنبه عصر ❎⭕️✅...
نام فیکشن: راز شورای دانش آموزی کاپل: کوکوی، سُپ، نامجین ژانر: فول اسمات، انگست، درتی تاک مترجم: NiYaZ تایم آپ: سه شنبه عصر ❎⭕️✅💢توجه💢✅⭕️❎ این فیک با اجازه ی نویسنده ی اصلی داستان ترجمه شده و همینطور ورژن اولیه ی با کاپل چانبک نوشته شده که در صفحه ی دیگه ای آپ میشه 🔞هشدار🔞 ⛔️دارای صحنههای باز سکسی، تجاوز و کمی...
~ تهیونگ و جونگکوک تنها سکس پارتنر همن اما جونگکوک اهمیت زیادی برای این رابطه قائل نیست چی میشه اگه یه رازی این بین وجود داشته باشه؟! کاپل اصلی : کوکوی کاپل فرعی : سپ نامجین ژانر : انگست ، رومنس ، فیک چت ، اندکی اسمات
در زمانی که الفاهای خون خالص به تعداد انگشت شماری رسیده بودن و در دنیایی که دو الفا فقط در افسانه ها باهم جفت مقدر شده بودن الفایی که منتظر جفت خودش بود متوجه الفای خون خالصی که جفت اونه میشه و این به گفته خودش بدترین شوک زندگیش به حساب میاد +جرئت داری مارکم کن تا ببین... _برای مارک کردن جفتم به اجازه نیاز ندارم، فهم...
اگر عاشق امگاورس هستی این فیک واسیه تو عه پایان یافته📍 ژانر : آمپرگ - امگاورس - اسمات - هپی اند خلاصه جونگ کوک 37 ساله بعد از مرگ جفتش به این فکر کرد که بچه نداره پس بهتره که زودتر واسه خودش یه جفت پیدا کنه تهیونگ امگای زیبا و دلربا بایه مشکل بزرگ سیع داره که از خودش و پدر فلج و مادر پیرش مراقبت کنه
[آرامش زندگی من] روزی فرا می رسد که تو را در میان هیاهوی خشمناک روزمرگی ام، در آغوش خواهم کشید. _ آن روز تو را در حبس ابد بازوانم به زندان در خواهم آویخت. دستم را بگیر. گرمایت را برایم ارزانی دار. حضورت را به رخ کش و نوای دل انگیز دم هایت را به گوش رسان. چرا که از آن روز تا ابد و یک شب، تنها و تنها تو را خواهم پرستید...
[ خداحافظ زیبا! ] ژانر : رمنس/ مافیایی / اکشن / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ... روز آپ : یکشنبهها - برای من برقص زیبای وحشی. اون غریبهی عجیب با چشم های کشیده و اژدها مانندش همراه بادیگارد هاش عادت داشت هر هفته ساعت هفت به آمفی تئاتر لا فنیچه در ونیز بره و نگاهش رو به بالرین روی صحنه بده. رفتا...
چقدر ساده بود... فکر میکرد دوسش داره ولی...همش الکی بود یعنی توی این چهار سال همش بازیچه دست اون دوتا شده بود؟ اینقدر بی ارزش بود؟ کاپل: ویمینکوک ژانر: امگاورس_عاشقانه_تریسام_غمگین_هپیاند_آمپرگ؟ روز آپ: پنجشنبه امیدوارم خوشتون بیاد💜 به بقیه ی بوک هاهم سر بزنید❤️
[Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. ...
دنبال کاپلش نگرد چون تا آخر داستان پیداش نمیکنی! 𝙃𝙮𝙗𝙧𝙞𝙙 - 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - اون هایبرید ببر که یکی از قویترین گونههای سرزمینش بود تنها بخاطر یه هم خوابی یک شبه کسی رو مارک کرده بود که به یاد نداشت کیه! چی میشه اگر بین چند افراد مختلف و جذاب گیر کنه و ندونه که کی رو به عنوان میتش...
قسمتی از داستان: _"گفتم گمشو، میفهمی؟ گم شو...." بغض بار دیگر گلوم رو فشرد و گامی به عقب برداشتم. دوباره لب زد: _"برو بذار تنها باشم، خواهش میکنم برو و بذار روزها مثل گذشته برام شب باشه، بذار دوباره غروب از راه برسه و من روی این تکه سنگ تنهای تنها به غروب دلگیر خیره بشم. ای کاش تو زودتر از اینجا میرفتی و میذاشتی...
احساس میکرد زمان براش مفهمومی نداره و هرلحظه ممکنه از حرکت بايسته. اونقدر سبک شده بود که میتونست از کالبدش خارج بشه و روی بلور های یخیای که از آسمون به سمتش میومدن پا بذاره و ازشون بالا بره. +قول میدی توی زندگی بعدی هم عاشقم باشی؟ -این زندگی برای دوست داشتن تو خیلی کوتاهه ، قول میدم توی زندگی بعدی هم عاشقت بشم ____...
"Full" بعد از گذشت ده سال نفرت تنها چیزی بود که تهیونگ نسبت به عشق قدیمیش احساس می کرد. میخواست باهاش بازی کنه؛ به گریه بندازتش و زمانی که بیچاره و ناتوان شد اون رو به حال خودش رها کنه. اما حتی روحش هم خبر نداشت جونگکوک چقدر میتونه خطرناک باشه.