• خـلاصـه: کیم تهیونگ مجبور میشه مدتی به جای مادرش توی محل کارش حاضر بشه؛ اما فکرش رو هم نمیکنه رئیسِ مادرش همون کسیه که قراره برای اولین بار عشق رو باهاش تجربه کنه. • بـرشی از داسـتان: - مثل اینکه یادت رفته چرا اینجایی. + مگه میشه بدبختی‌ای که برام به وجود آوردی رو از یاد ببرم؟ زبونِ اون پسر همیشه همین‌قدر دراز بو...
ִ ࣪𖤐 Genre: Omegavers, Smut, Romance, Dram ִ ࣪𖤐 Couple: Kookv ִ ࣪𖤐 Up: چهارشنبه‌ها ─── ⋆⋅☆⋅⋆ ── هنکو⭒ من از همه‌ی خط قرمز‌هام بخاطرت گذشتم و همه چیزم رو گذاشتم وسط تا بتونم تو رو خوشحال کنم؛ اما از این مطمئن نیستم... که میتونم روت حساب کنم؟ حاضری بخاطر من چارچوب‌هات رو دور بزنی؟ ن...
«هر کسی که با هیولاها می‌جنگه، باید مراقب باشه که خودش هم تبدیل به یکی از اون‌ها نشه.» 「Gangstas」 •Couples: Yoonkook (kook top), HopeV, Nammin. •Genre: Omegaverse, Underworld, Drama, Dystopia, Romance, Violence, Smut. •Author: Liya •Translator: Echo ★زمان آپ: پنجشنبه‌ها★
کیم تهیونگ توی دنیای سیاه و سفیدی زندگی میکنه که فقط افرادی که نیمه‌ی گمشده‌شون رو پیدا کردن، قادر به دیدن رنگ‌ها هستن! دو نیمه فقط با لمس همدیگه و جریان الکتریسیته‌ی خوشایندی که بهشون موهبت رنگی دیدن می‌بخشه، از وجود هم خبردار میشن و جمعیت به قدری زیاده که پیدا کردن نیمه‌ی گمشده مدت‌ها طول می‌کشه. تهیونگ بعد از سا...
[امگاورس♥︎] کیم تهیونگ امگای زیبایی که وقتی حامله بوده از پک قبلیش فرار میکنه، بخاطر رفتار بد گرگینه ها برای اینکه یه امگای نره که باعث میشه مشکل اعتماد پیدا کنه. جئون جونگکوک یه الفای خون حقیقی که صاحب یکی از بزرگترین پک های جهان، پک چوب دارک. برای تهیونگ زندگی یه مبارزه‌ست، که توی این مبارزه باید به فکر پسر الفاش ه...
نام رمان : A SPECIAL LOVE نویسنده : QUEEN ژانر :Romance, adventure کاپل : kookv اسمات / کاپل فرعی یونمین / وضیعت اپ : پنجشنبه امگاورس نیست ولی بچه دار میشن ! ========================= قسمتهایی از رمان _جونگکوک هق ..من...من اون کارو نکردم ...من هق بهت خیان..نت نکردم هق م..ن جونگوککک ..هق خواهشم میکنم نرو...خواهش م...
"جیمین اون دقیقا دیشب منو بوسید.." "تهیونگ دو دقیقه دهنتو ببند و کمتر عر بزن..داره هی اینورو نگاه میکنه" "کی؟" "کراش عنترت و همینطور جفت احمقت،جئون جونگکوک" *********** جئون جونگکوک جذابترین سلبریتی جهان که دنبال جفتشه..حالا چی میشه صاحب قلبشو تو همون ساختمونی که زندگی میکنه پیدا کنه و بفهمن تو گذشته یه ربطی بهم دارن؟...
(کامل شده) "-یه آشپز اوتیسم؟!!!..... شوخیت گرفته؟؟.... نه نه نه به هیچ وجه اجازه نمیدم تو تیمم باشه!!" داستان تهیونگ آشپز با اختلال اوتیسم و جونگکوک سرآشپزِ سختگیر. شیپ‌ها:کوکوی،یونمین (این فف شامل شیپ‌های استریت اعضای بنگتن با عضو عزیز توایس،داهیون "جین و داهیون" و عضو عزیز بلک‌پینک،جیسو "نامجون و جیسو" هستش. کسایی ک...
「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه...
- فکر کردم اگه رهاش کنم، تو دریا خوشحال تره، فراموش کردم اون یه ماهی کوچولوعه که خیلی نیاز به مراقبت داره... از دستش دادم... دریا ازم گرفتش... کاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: ؟؟؟ ژانر: درام، عاشقانه، دارک، رازآلود، اسمات نویسنده: نیاز ریبوچکا به زبون روسی میشه ماهی کوچولو...
تـهـیـونـگ بـا چـشـمـایـی ڪه بـا عـصـبـانـیـت پـر شـده بـود بـه طـرف جـفـتـش چـرخـیـد چـشـمـای جـونـگ ڪوڪ پـر از نـگـرانـی و نـاراحـتـی و هـمـیـنـطـور گـیـجـی بـود _ ڪه چـون مـن جـفـتـتـم... هــا... تـهـیـونـگ زمـزمـه ڪرد نـفـس عـمـیـقـی ڪـشـیـد و از جـاش بـلـنـد شـد _ جـونـگ ڪوڪ... مـنـو رد ڪن... یـا مـن ردت مــیـڪنـ...
🩵 Fic : Death In The Deep 🌊 🩵 Main Couple ➸ Kookv 🩵 Sub Couple ➸ Yoonmin 🩵Genre ➸ Romance, Fantasy, Historical, Smut, Angst 🩵 Age Category ➸ NC +18 🩵 Writer ➸ Silvia 🩵 UP⏱ ➸ Friday(9:00 pm) 🩵Story Description : زندگی تهیونگِ جهانگرد که اینبار به اقیانوس اطلس سفر کرده بود، با گره خوردن به مثلث شیطان تغییر...
🌊هیپوکسی : کمبود اکسیژن در بافت های بدن بر اثر خفگی. وضعیت: اتمام یافته کاپل: کوکوی ژانر: روزمره، رمنس، اسمات #HYPOXIA
[Complete] *چند شاتی* خلاصه: یه پیانیست خسته که رسما دنیا رو به کلاویه هاشم حساب نمیکنه. چی میشه اگه یه روز یه پسر مو صورتی بیاد ازش بخواد براش اهنگ بزنه؟ نکته ی فاکینگ مهم: این فیک از یجایی به بعد دوتا مود داره، که شما هر کدومو دوس داشتید بخونید. پس به عنوان هر پارت دقت کنید. کاپل: یونمین سخن اخر: اهمممم با ووت و نظر...
"Where is our baby Tae~" jimin giggle and try find his and Jungkook's baby. They can hear Taehyung's adorable baby giggle behind sofa. Jungkook pick up Taehyung and give small kisses to his neck. "Peek a boo!" Jimin smile and Tae scream cutely.
Accursed Genre: Historical..angst..smut..omegavers..mpreg Couple: kookv Sub Couple: kookmin..yoonmin Up Day: Monday خلاصه: تهیونگ به طور خیلییی اتفاقی اولین امگای تاریخه ک با وجود فقر و نداشتن پدر از مادر مریضش نگه داری میکنه. چی میشه اگر توی روز هیتش ولیعهد چین به رم بیاد و چی میشه اگر ولیعهد جفت تهیونگ باشه ...
𝗰𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱 یه جونگکوک بیمار (یه ذهن شلوغ و خسته و مریض) یه تهیونگ عاشق (یه قلب منتظر و مهربون و با وفا) یه زندگی در ظاهر پر زرق و برق ولی در باطن ... •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••• _ آهه...ااییی ته..تهیونگ ب..بچمون...ییواشششترررر •••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••...
_ فکر کنم یه اشتباهی شده آخه یعنی چی"تبریک میگم شما حامله ای"؟ +شما آروم باشین یه لحظه _تازه اونم از کی؟؟ این احمق؟؟ +تست تعیین هویت ثابت کردن که بچه تو شکم شما از اقای جئون هستش _مطمئنم یه اشتباهی شده عقل آدم سالمم میفهمه همچین چیزی ممکن نیست شما دیوونه‌این همتون دیوونه‌این در واقع اونی که دیوونه شده منم کیم تهیونگ...
#Fantasy #Omegaverse #Romance #mperg #smut خاندان جئون تشنه قدرت بودند اونقدر که می‌توانستند پسر الفاشون رو قربانی بکنن.... ~ _تهیونگ تو نمیتونی یک بار هم که شده آدم باشی و دردسر برای خودت درست نکنی؟ تهیونگ اینا رو بیخیال بیا کنارم بشین یک اتفاقی افتاده. پوفی کشید. _خوب چی شده؟ _یادته بچه رئیس جئون... (میشه از بچم حما...
O tüm kalbiyle alfalardan nefret ederken karnında bir alfanın çocuğunu taşıyordu. Dahası çocuğun babası hayatında yer edinebilmek için elinden geleni yapıyordu, onun çocuğunu taşıdığını bilmemesine rağmen. Peki o, hayatında tanıdığı en kibar ve düşünceli alfaya daha ne kadar karşı koyabilecekti?
1. Draco ve Harry 2. Büyük aşklar nefretle başlar. 3. Düşman ailelerin birbirini seven çocukları... Hikaye bu üçü üzerine kuruludur.
جادوی عشق🍸 کاپل:کوکوی یونمین کاپل مخفی ژانر روزمره درام رومنس اسمات دانشگاهی هپی اند تاپ جونگ کوک باتم تهیونگ خلاصه داستان:کیم تهیونگ کراش کل دانشگاهه به رابطه معتقد نیست حالا چی میشه اگه این آدم خودش رو کسی کراش بزنه اونم نه هرکسی بلکه جئون جونگ کوک استاد سرد و خشکی که به هیچ کس رو نمی‌ده مخصوصا تهیونگ و از قضا بچه...
خلاصه: کوک همراه برادر بزرگ ترش جئون هوسوک زندگی میکرد همه چی خوب بود تا اینکه وقت دیدار کوک و پادشاه سرزمین یعنی جفت الهیش رسید Couple:vkook Genre: romance,mpreg,smut,drama متوقف شده !
⚡تمام شده⚡ ☁️𝑵𝒆𝒑𝒉𝒐𝒑𝒉𝒊𝒍𝒆(کسی که عاشق ابرهاست)☁️ گول اول فیک و نخورید، خطر حمله قبلی بر اثر انگستی زیاد❌اگه خودآزاری دارید و مثل من میخواید قلبتون بیاد تو دهنتون از درد بخونیدش‼️ ☁️خلاصه: چند وقتی میشه برای آموزش آلفای ولیعهد《تهیونگ》، فرمانده‌ی جوان 《جئون جانگکوک》مسئولش شده. اما خب تهیونگ زیادی از سرد و خشک بو...
کوکی یه لیتله و امگاست که خانوادش از بوسان به سئول میرن چی میشه تو مدرسه جفتشو پیدا کنه ولی خودشو مخفی کنه چون اون پسر یکی از وحشی ترین آلفا های مدرسست کاپل : ویکوک ژانر : لیتل اسپیس _ فلاف _ اسمات _ امگاورس - هپی اند شاید امپرگ
𝙧𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝙛𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 یک عاشقانه‌ی سیاه، میان جادوگر و جادوگرکُش... ━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━ رز سیاه برای تو، رقص لب هام به روی لب‌هات بود. رز سیاه برای تو، نبض دلپذیر نفس‌هام زیر گونه‌هات بود. رز سیاه برای تو، عشق بود، خاطره بود، زندگی بود، اما، رز سیاه برای من، فقط یه گل سیاه، از جنس تاریکی بود..!
تهیونگ با دقت به جون دادن گرگی نگاه کرد که همراه با ضربان قلبش ، نفس هاش هم قطع شدن. سرش رو بالا گرفت و برای لحظه ای به ماه بالای سرش نگاه کرد . اون هم نوع خودش رو کشته بود ، اما خودش رو گناهکار نمیدونست ! اون گرگ عاری از هر معصومیتی، سزاوار مرگ بود . انگشتش رو به آرومی روی لبه ی تیز خنجرنقره ای که دستش بود کشید و...
فصل اول [ کامل شده ] بخشی از کتاب : جونگکوک با ترسناک ترین حالتش و نفس هایی از سر عصبانیت رو به فرمانده ها عربده کشید : گ͟ف͟ت͟م͟ ͟ا͟و͟ن͟ ͟ح͟ر͟و͟م͟ز͟ا͟د͟ه͟ ͟ر͟و͟ ͟پ͟ی͟د͟ا͟ ͟ک͟ن͟ی͟د͟ ͟.͟ ͟ت͟و͟ ͟ه͟ر͟ ͟ق͟ب͟ر͟س͟ت͟و͟ن͟ی͟ ͟ب͟ا͟ش͟ه͟ ͟پ͟ی͟د͟ا͟ش͟ ͟م͟ی͟ک͟ن͟ی͟د͟ ͟.͟ ͟ح͟ق͟ ͟ن͟د͟ا͟ر͟ه͟ ͟ب͟ا͟ ͟ب͟چ͟ه͟ ͟م͟ن͟ ͟ت͟و͟ ͟ش͟ک͟م͟ش͟ ͟خ͟ا͟ر͟ج͟...
جزر و مد🌊 🌀کاپل:کوکوی🌊 (کاپل فرعی:سکای_نامجین) ژانر:امگاورس-امپرگ-غمگین-عاشقانه شروع:۱۴۰۰/۱۲/۱۴ پایان:؟/؟/؟(پایان خوش) خلاصه: عمه مون‌بی همیشه میگفت:(وقتی اونی و پیدا کردی که فقط با لبخندش تونستی قلبت و از دنیای خاکستری نجات بدی و به در و دیوار وجودت بی اندازه نارنجی هدیه بدی ، باهاش خودت و بساز اونو زندگی کن ، آهن...