Select All
  • cousins
    13.3K 2.1K 24

    Couple: Vkook Genre: Chat, romance, smut ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تهبونگ و جونگ کوک یه ساله که باهم چت می کنن و همه چی عالیه تا وقتی که جونگ کوک می فهمه پسرخاله ای که پنج سال پیش ترکش کرده داره دوباره به کره برمی گرده!...

    Completed  
  • 𝑻𝒓𝒐𝒖𝒃𝒍𝒆𝒔𝒐𝒎𝒆 𝒇𝒂𝒎𝒊𝒍𝒚
    476 78 11

    یه خانواده ی عجیب با دردسرای عجیب تر..! فرض کن اگه یه پسر خشک و درسخون وارد همچین خانواده ای بشه چه اتفاقی میفته؟! البته با وجود یه دختر عصبی که از تموم پسرای کره ی زمین متنفره..! :)

  • 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒐𝒓 𝒉𝒂𝒕𝒆
    4.2K 1.2K 16

    ⛓️بوی عطر تلخ... ⛓️دود های سیگار... ⛓️خاطرات خاک گرفته... ⛓️قلب های منجمد... ... -روزی که دلت برام تنگ شد، روبه‌روی آیینه بایست، و ایستاده برای غرورت کف بزن...! 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐯𝐤𝐨𝐨𝐤 𝒈𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝒓𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆. 𝒂𝒏𝒈𝒔𝒕. 𝑺𝒎𝒖𝒕. 𝒂𝒄�...

    Mature
  • IKIGAY
    1.4K 420 14

    آدمی عاشق فرشته ای شد؛همه عالم میدانستند آن فرشته ی بی گناه برای آدم سیب سرخ گناه بود آدم هم میدانست...و سیب را خورد! آنگاه فرشته خندید و آدم جان داد فرشته ناز کرد و آدم شیدا شد فرشته آواز خواند و آدم غرق شد فرشته خواست آدم را به آغوش کشد،اما دیگر معشوقی نبود تا برایش عاشقی کند. عشق ادم را به مرز دیوانگی کشاند... ژانر...

  • simgoun | سیم گون
    1K 381 26

    -یوآن مان.. با تعجب به چشم های او می نگرد. در حالی که تصویر ماه درآنها به وضوع دیده می شود، می درخشند. -امشب، این بهترین کلمه در وصف شماست. یوآن مان عبارتی به معنای کامل و تکمیل است. متشکل از بخش های اول دو کلمه یوآن یو (ماه کامل) و مان یو (ماه گرد) می باشد.🌗 • نام رمان: سیم گون (به معنای نقره ای رنگ-به رنگ نقره) • ش...

  • 𝐃𝐄𝐉𝐀 𝐕𝐔
    657 67 17

    یه زندگی جدید،یه مکان جدید و آدمای جدید.. این یه خلاصه از زندگی بود که رز میخواست شروعش کنه.. اون ناچار به زندگی کردن بود در حالی از اعماق دلش میخواست بمیره :)

  • SERIAL KILLER
    10.3K 1.9K 28

    کوک و جیمین بهترین دوست های هم هستن و یک روز باهم به گالری جین، برادر جیمین میرن و توی نمایشگاه می‌چرخن. جیمین داره با برادرش حرف میزنه و حواسش پیش کوک نیست. موقع خداحافظی از برادرش و خارج شدن از نمایشگاه متوجه میشه کوک پشت سرش نمیاد برمیگرده میبینه به یک تابلو خیره شده. میره پیشش با خودش به بیرون میکشه اون رو ولی لحظ...

    Mature
  • Alice And Mad Hatter
    753 262 33

    خلاصه فیک : تهیونگ یک مرد تنها و دیوونه است که توی شهرک [ فراموش شده] زندگی میکنه . جونگکوک که تازه وارد این شهرک شده ، همسایه تهیونگه و با رایحه دارچین متوجه حضورش میشه . همه چیز از جایی شروع میشه که تهیونگ مدت زیادی به نقاشی توی موزه خیره است و این موضوع ، توجه کوک رو جلب میکنه. چی میشه اگه مردی رو ببینی که توی...

    Mature
  • WAR FOR LOVE(1)
    4.7K 827 28

    بیبی فقط یه گاز مونده که مال من بشی..... نه تهیونگ تو این نبودی میدونی ماریا عشق آدم رو وحشی میکنه ...... تو هم منو وحشی کردی خونت داره دیوونم میکنههه ماریا جیمین ....... جونگ کوک ....... تهیونگ ....... ناپدید شدن باید پیداشون کنیم شاید دشمنی بین خون آشام ها و گرگینه ها سر عشق باشه

    Completed   Mature
  • 𝙏𝙝𝙚 𝙜𝙧𝙚𝙖𝙩 𝙖𝙫𝙖𝙣𝙜𝙚𝙧𝟐
    653 152 11

    «دیدم.. دیدم دستاتو گرفته بود.. منه احمقو باش فکر میکردم فرشته بود..! میگفتی کنار من حتی جهنمم خوبه..! چی شد؟!،سر درآوردی از بهشت اون..؟! :)» -انتقام جوی بزرگ2

  • PAYMENT [H.S]
    2.2K 424 45

    :"من بهت نيازی ندارم که نجاتم بدی یا درمانم کنی، من به پادزهرت نیازی ندارم وقتی که زهرِ تويِ وجودم خودمم، من نميخوام تعقيبم كنی و دائم بهم بگي كه ازم متنفری!.. اره، همینقدر نفرت انگیز و سیاهم! پس توی وجود من دنبال نور نگرد وقتی خودمم برای خلاص شدن هیچ تلاشی نمیکنم."

    Mature
  • Nightmare
    518 135 7

    نوشته های نصفه شبی ی آدم افسرده :) خوشحال میشم بخونید و نظر بدید

  • ✧ 𝐀𝐦𝐚𝐝𝐞𝐮𝐬 ✧
    2.5K 452 6

    " آمادِئوس" دو پسر متفاوت یکی وارث و دیگری رئیس.. یه ازدواج از پیش تعیین شده..ولی چی میشه اگه پسر کوچیک تر دل ببنده اما درست قبل مراسم ازدواج همه چی ازهم بپاشه؟! به نظرتون امکان داره که بتونن بازم باهم باشن..؟ _________________________________ جیمین احمق نبود..نمی خواست از چاله در بیاد بیفته تو چاه...نمی خواست کاری ک...

  • اونطوری ننویس،اینطوری بنویس⁦⁦⁦;-)⁩
    13.4K 3K 17

    این کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️

    Completed  
  • ✧ 𝐓𝐡𝐞 𝐚𝐫𝐨𝐦𝐚 𝐨𝐟 𝐜𝐥𝐨𝐯𝐞 ✧
    7.6K 1.4K 9

    "عطرِ میخک" +چی از جونم میخای؟! _اووممم..شاید اگه یه شب زیرم باشی کمکت کنم فارغ التحصیل بشی..هوم؟! کیم تهیونگ توی پرونده ای که از طرف دانشگاه بهش سپرده بودن شکست میخوره و باید پول زیادی برای شکستش به دانشگاه پرداخت کنه ولی چون وضع مالیش خوب نیست موقعیت فارغ التحصیلیش تو خطر میفته و نمیتونه مدرکشو بگیره... خانوادش از...

  • در یک قدمی تو ♡ One step away from you
    1.5K 647 20

    داستانی عاشقانه و تاریخی با کلی حس و حال خوب💙💫 "اعتراف می کنم به گناهانی که زبانم از گفتن شان قاصر است و ذهنم از نگفتن شان بیزار اولین گناه با حضور در آسمان بی کرانش شروع شد ، من تاریکی ام را با او شریک شدم و او روشنم ساخت طوری که چشم گشودم و فهمیدم ماهِ آسمان گشته ام دومی زمانی شکل گرفت که قدم از جاده ی دلش برداش...

  • 𝘽𝙚𝙡𝙡𝙖 𝙘𝙝𝙤𝙬
    1.3K 273 20

    .. از من فرار نکن دختر کوچولو..! -بلاچاو🦋

  • Short scenarios
    3.7K 396 17

    ♡سناریوهای کاپلی و استریت از همه‌ی گروه‌های کیپاپ♡ این کتاب شامل سناریوهایی هستش که از عکس‌ها ایده میگیرم و اونها رو به صورت کاپلی و استریت مینویسم. توی این کتاب میتونید سناریو از گروه‌های استری‌کیدز،بی‌تی‌اس،انسیتی،انهایپن و ....از هر کدوم از آیدول‌های مورد علاقه‌ات پیدا کنی... ◆ژانر:عاشقانه،فانتزی،کیوت،کاپلی،استریت...

  • 𝐍𝐈𝐊𝐎𝐓𝐈𝐍 | 𝐇𝐨𝐩𝐞𝐦𝐢𝐧 +18
    554 156 7

    Summary: همه چیز از جایی شروع شد که یک فراری از بخش روانی فرار کرد بیماری که تبدیل به قهرمان و ناجی پسری میشه که درون اعتیاد و زیر بار تجاوز له شده Teaser: _ کی رو باید باور کنم؟! مردی که جلوم ایستاده یا قاتل شخصیت واقعیت رو؟ چشماش سرد بود اما قطره اشک جمع شده گوشه ی پلکش التماس می‌کرد. +منی که توی ذهنت داری رو باور ک...