Select All
  • 𝖠𝖱𝖮𝖬𝖠 | 𝖪𝗈𝗈𝗄𝖵
    7.5K 1.3K 25

    〄 خلاصه: روایت عاشقانه عطرساز جوانی که کاپیتان کشتی رو مغلوب و شیفته خودش میکنه...کاپیتانی که از فرط خستگی و سنگینی غم از دست دادن همسرش، به اون کشتی و آدم‌هاش پناه میاره! آوای پرنده های ساحلِ اسکله و گرمای ساختمان های در آغوشِ هم! بوی شوریِ آب و عطرِ قهوه در فنجان‌ سرامیکی! نواخته شدن کرنای حرکتِ کشتی و برخورد امواج...

    Mature
  • 𝗧𝗜𝗠𝗘 𝗧𝗥𝗔𝗩𝗘𝗟 •𝟭𝟵𝟲𝟬•
    3.4K 736 15

    خلاصه " سفر در زمان ۱۹۶۰ " : هنگامی که دانشمندان و مخترعان در تلاش‌اند که وسیله‌ای را ابداع کنند تا با آن به گذشته یا آینده سفر کنند،نوزادی با موهبت سفر در زمان متولد می‌شود. ═════════ ‌‌ ‌ ‌═════════ بخشی از فیک: +لعنت بهت جئون _تهیونگ،ما هردمون مردیم.از چی میترسی؟ +از چیزی نمیترسم، منم مثل خود...

  • Bretta | Kookv
    4.4K 278 5

    در حال آپ خلاصه: جئون جونگکوک یکی از مخوف‌ترین رئسای یاکوزا، بعد از سالها برای بازی نامعلومی به صحنه برگشته و کیم تهیونگ، مردی با قلب شکسته از عشق از دست رفته‌اش، قراره اولین مهره‌ی انتخابی برای بازی توی صفحه‌ی شطرنجش باشه. کیم تهیونگی که وانمود می‌کنه فقط یه افسر پلیس معمولیه و عطش انتقام درست مثل آتیش زیر خاکستر، سا...

  • Fifty Shades Of Kim™
    1.7M 70K 132

    "Mr. Kim will see you now." Warning - Mature content ahead! Read at your own risk. Read the tags before continuing.

    Mature
  • 𝘈𝘳𝘤𝘢𝘥𝘪𝘢 ❘ 𝘝𝘒
    100K 17K 53

    نام↲ آرکادیا خلاصه↲ شرکت «کایدرا» که در قاره آسیا به عنوان برترین صنعت داروسازی شناخته شده، سال‌ها درحال توسعه پروژه ای بود که در اون انتظار می‌رفت انسان بتواند با بیماری‌های کشنده ای مانند اچ‌آی وی و سرطان مقابل کنه و ضد ویروس شود. اما روزی درحال تست آزمایش بر روی یک انسان بیمار خطایی رخ داد و پس از اون یک اپیدمی در...

  • Nicolay (Kookv)
    142K 21.3K 26

    ➳ Nicolay تمام‌شده. ✔️ تهیونگی که عاشق سفرکردنه، بالأخره شرایط سفر به کشور مورد علاقه‌اش رو پیدا کرده و قراره چند روز دیگه پرواز کنه؛ درحالی که فرمانده‌ی ارتش روسیه همون موقع داره خودش رو برای حمله به اوکراین آماده می‌کنه... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ

    Completed   Mature
  • ⚔•° Iustitia °• ~ KookTae~⚔
    53.2K 9K 21

    داستان زندگی تهیونگ که در دفاع از خودش مرتکب قتل شده و جانکوک کسی که چیزی برای از دست دادن نداره، چطور با هم در یک راستا قرار میگیره °•°•°•°•°•°•°•°•°•° چاقو از دستهای لرزانش به زمین افتاد . نمیتونست نگاهش رو از چشمهای بازِ کسی که تا چند دقیقه ی قبل زنده بود، بگیره . کار تموم شده بود . تلاش کرده بود زخم رو با دستش مسد...

  • 𝕌𝕟𝕕𝕖𝕣 𝕋𝕙𝕖 𝕃𝕒𝕜𝕖 || 𝚔𝚘𝚘𝚔𝚟
    7.4K 1.3K 10

    [ 𝚄𝚗𝚍𝚎𝚛 𝚃𝚑𝚎 𝙻𝚊𝚔𝚎 || زیر دریاچه ] - دریاچه؟ + آره پسر جون... طبق افسانه ها،زیر دریاچه یه دروازه وجود داره! - به کجا میره؟ + یه دنیای دیگه! دنیای موجودات افسانه ای و جادوی سیاه... - پدربزرگ! این چیزا رو باور نکن.. پیرمرد پوزخندی به پسر زد و از جاش بلند شد: + باشه پسر جوان...فقط مواظب باش گیر لیِرگانیس نیوفتی...

  • 𝗍𝗁𝖾 𝖪𝖨𝖦𝖣𝖮𝖬𝖤 | 𝖩𝖾𝗇𝗅i𝗌𝖺
    1.7K 311 8

    ★ پادشاهی ★ یک نبر بزرگ بین دو امپراطوری قدرتمند اما چی‌میشه اگر یک امپراطوری پادشاهش رو از دست بده و ملکه تصمیم احساسی بگیره؟ این تصمیم چه‌گونه تمام میشه؟ هیچکس جواب این سوال رو نمیدونه آیا شکل گرفته عشقی از تنفر پایان خوش‌است، یا مرگ هزاران انسان بی‌گناه جنگ بر علیه کشور و مردم خود یعنی اون زن ارزش اینهمه خون و خونر...

  • آزادی ابدی | Endless Freedom
    8.6K 2.2K 41

    برای کمتر کردن حبسِ ابدم فقط باید با دشمنی رو به رو بشم که هر وقت می بینمش میخوام چاقو رو تا ته توی گلوش فرو کنم ، آسونه نه؟ رندی واتسون، پسری که به خاطر بی احتیاطیش، واسه کشتنِ یه کله گندۀ آمریکایی به حبس ابد محکوم میشه. متاسفانه وقتی وارد زندان میشه میفهمه فقط یه راه برای کمتر کردن حبسش هست و اونم اغوا کردنِ زاکر...

    Mature
  • 𝑺𝒊𝒍𝒆𝒏𝒕 𝑪𝒊𝒕𝒚 (𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌)
    3K 510 22

    کاپل: ویکوک، یونمین. ژانر: کلاسیک، رمنس، انگست، اسمات. خلاصه: "تهیـونگ هیچوقـت علاقه‌ای به ادامـه دادن راه پـدرش نداشت. برای اون داشتـن آسایـش نسبـی کافـی بود اما همیشـه همه چیز اونجـوری که ما میخوایـم پیش نمیـره. سرنوشـت تهیـونگ از قبل مشخـص شده بود؛ اون باید راه پـدرش رو ادامه میـداد و وارد آکادمـی نظامـی‌ای میشد که...

  • 𝖢𝖮𝖫𝖣 𝖣𝖠𝖸𝖲'𝖪𝖵
    6.2K 440 20

    احساس می‌کرد زمان براش مفهمومی نداره و هرلحظه ممکنه از حرکت بايسته. اونقدر سبک شده بود که میتونست از کالبدش خارج بشه و روی بلور های یخی‌ای که از آسمون به سمتش میومدن پا بذاره و ازشون بالا بره. +قول میدی توی زندگی بعدی هم عاشقم باشی؟ -این زندگی برای دوست داشتن تو خیلی کوتاهه ، قول میدم توی زندگی بعدی هم عاشقت بشم ____...

  • Dᴇʙт
    59.9K 10.9K 40

    📝 Couᴘʟᴇ: Kooκv, Yooɴмιɴ 🏷 Gᴇɴʀᴇ: Oмᴇԍᴀvᴇʀs, Roмᴀɴcᴇ, Sмuт تو محکومی که تمام و کمال "بدهیت" رو به من پرداخت کنی. حتی اگر لازم باشه با زندگیت! Writen by: Min_Melonia 📃season one: complete✒ 🏹season two: coming soon

    Completed   Mature
  • 𝕄,𝕣 𝔽𝕠𝕩
    10K 1.8K 45

    𝑇𝑖𝑠 𝑖𝑠 𝑡ℎ𝑒 𝑙𝑖𝑓𝑒 𝑜𝑓 𝑡𝑒ℎ 𝑓𝑜𝑥... پیوندی از جنس تار های پوسیده، میونِ خانواده ای که در مرز متلاشی شدن ست. روباهی کوه صفت و قلب هایی ترمیم شده از امید های فردا و امروز که تپیدن آموختن! زره های آهنین به تنِ قلب هاتون کنید و بندِ پوتین توانتون رو ببندید؛ این داستان در پسِ جملات گلوله دارد. ○○○○○○○○ _حتما با...

    Completed  
  • Paradox
    1.2K 209 9

    همون طور كه خيره نگاهش ميكرد گفت : _ كاش من نقـاش بودم تـوما نيشخندي زد و به سمت مرد بزرگ تر چرخيد . و نگاهش رو به دست ها و انگشت هاي كشيدش داد و لب زد : + با دست هايي كه هميشه اسلحه بينشون چرخ خورده ، نميتوني قلم نقاشي بگيري ،كيم ويكتور . بهش نزديك تر شد و دستش رو براي لمس صورت زيباش جلو برد ولي با عقب كشيدن افسونگر...

  • 𝗗𝗮𝗵𝗹𝗶𝗮 ᵏᵒᵒᵏᵛ ᵛᵉʳ
    100K 16.6K 55

    𝙁𝙖𝙣𝙩𝙖𝙨𝙮 - 𝙎𝙘𝙝𝙤𝙤𝙡 𝙇𝙞𝙛𝙚 - 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 𝗞𝗢𝗢𝗞𝗩 زیباترین مخلوق خدا درخواست انسان شدن کرد و برای تبدیل شدن به یک انسان باید نود و نه روز هویت اصلیش رو مخفی نگه می‌داشت. نباید بیشتر از سه نفر از ماهیتش با خبر می‌شدن اما درست در روز اولی که بین انسان بود، یک نفر رازش رو فهمید و مجبور شد باهاش یک پیوند ببن...

    Completed   Mature
  • Natsukashii | TAEKOOK
    4.2K 1.2K 25

    [懐かしい، ناتسوکاشی] ┊Summary جونگ‌کوک کابوس ها و رویاهایی میبینه که بیش از اندازه واقعی به نظر میرسن. غریبه‌هایی رو که توی خواب می‌بینه بیش از اندازه آشنان. چی میشه اگر در گذشته و زندگی‌هایی که به یاد نمیاره، مرتکب گناهی نابخشودنی شده باشه و به خاطرش بارها تقاص پس بده؟ تسلیم شدن در برابر تقدیر، عاجزانه ترین تصمیم بشره...

    Mature
  • Delibal - Vkook
    432 87 4

    Name:Delibal¹:Dance in the mirrors/ دلیبال:رقص در آینه ها Genre:classical,smut,angst,sad,reallife,happy end Couple:Vkook Start:1401/5/28 Writer:Terry ۶ ژوئن ۱۹۵۱؛اولین کابوس، رقص او در آینه. قهوه ها تلخ تر به نظر می‌رسیدند. بیشتر از ۴ سال قلبش عزادار و دلتنگ معشوقش بود؛اما...؟ -"تو..تو زنده ای؟.." +"شما؟!"

  • 𝐒𝐢𝐧𝐜𝐞 1894
    21.9K 3.5K 22

    [ ترجمه شده ] "وقتی جنگ تمام شود، ازدواج خواهیم کرد و من گل‌هایی به زیبایی تو پرورش خواهم داد و داستان ما از زیباترین داستان‌های عاشقانه در جهان خواهد بود." - نامه پیدا شده در جیب یک سرباز مرده، کاپیتان جئون جونگکوک، ۱۸۹۵. روزهای آپ: فعلا نامنظم [ از نویسنده اجازه گرفته شده ] writer on twt: @: ARTSEOULVK writer on ao3...

  • 𝐇𝐄𝐀𝐑𝐓 𝐇𝐀𝐂𝐊𝐄𝐑
    74.9K 10.3K 29

    هکری که قلبش هک شد... ɢᴇɴʀᴇ : ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ , ᴅʀᴀᴍᴀ , ᴍʏsᴛᴇʀʏ ᴄᴏᴜᴘʟᴇs : ᴠᴋᴏᴏᴋ , ᴋᴏᴏᴋᴠ [sᴡɪᴛᴄʜ] , ʏᴏᴏɴᴍɪɴ , ɴᴀᴍᴊɪɴ ᴡʀɪᴛᴇʀ : ᴘʜᴀɴᴛᴏᴍ

  • 𝐷𝐼𝑁𝐼𝑇𝑅𝐼 [𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘]
    1.8K 456 13

    /دینیتری/ " رد خونمو دنبال کرد و به اشتباه به قلبم رسید" دینیتری : داستان زندگی افرادی که سر بازی عشق و قدرت کیش و مات شدن! " یکی زیر دود سیگار اسیر میشه و دیگری درون سایه ی مرگ.. هر دو اسیرن... اهمیتی نداره زندانبانشون کیه... مهم اینه که انسان قبل درک کردن زندگی مرگ رو تجربه میکنه... تجربه ای محاکمه شده توسط اشتباها...

  • ✿∴BLOOM∴✿
    205K 32.4K 25

    #HANAHAKI 🌸 هاناهاکی : بیماری ای که اگه یه نفر یه عشق یه طرفه داشته باشه ، گلی توی ریه هاش ریشه میده و گلبرگاش بعد از مدتی کل ریه شو پر میکنن و اون فرد به طور متوالی سرفه میکنه و گلبرگارو بیرون میده. هیچ راه درمانی نداره به جز اینکه اون طرف مقابل هم عاشقش بشه یا کل گیاه از ریه ش خارج بشه که این باعث فراموشی اون کسی...