شاید خانواده‌ای که سوکجین برای خودش تشکیل داده بود عجیب و خلاف عرف به نظر می رسید، ولی سوکجین تک تک اعضای خانواده‌اش رو از صمیم قلب دوست داشت. وقتی دولت سرپرستی موقت یه یچه‌ی دیگه رو بهش سپرد، سوکجین مصمم بود از پسش بر بیاد. نگاه قضاوتگر آلفای گله هم هیچی اهمیتی نداشت. یا، روایتی از داستان کیم سوکجین و سه توله گرگ.
«درباره کدوم ماه صحبت میکنی؟ ماه من درست همینجاس ، کنارم و متعلق به منه! هر دو گوی چشم هاش آینه ای از ماهه ؛ نمیتونی درباره زیبایی ماه صحبت کنی تا وقتی خود ماه هم در برابر الهه‌اش تسلیم شده.» Couple:KookJin|VMin|Sope|Namjoon&girl Genre:Historical|Drama|Romance|Angst Omegaverse|Mperg|Smut Up Time:نامشخص!
TAEJINKOOK ما همه درست وسط ماجرا وارد شدیم. یک داستان کاملاً متفاوت از ازدواج سنتی. Persain translate
زندگی ؟! چیز زیادی راجع بهش نمیدونم ولی ... بعد از دیدن تو تمام روزهام روشن شد ، تو تبدیل به تمام وجود من شدی ...
- هنوزم آزارت میده؟ پسر چشمان تیزش رو به تک تک حالت های دختر دوخته بود. دختر، سرکلیدی سفید رنگش رو بین انگشتانش چرخاند:«ثانیه به ثانیش توی ذهنم تکرار میشه... تجربه ی سواستفاده ی جنسی چیزی نیست که بشه از یاد بردش...» ------------------------------------- دوست دارید راجب زندگی آروم، دختر کوچولوی نامجین بیشتر بدونید؟ ~
Complete خلاصه: چیشد که این بلا سر زندگیش اومد؟ خودشم نمیدونست...انرژی نداشت؛ حتی دیگه نمیتونست داد بزنه و گریه کنه. مینهو هیچوقت اینقدرغمگین و بی روح نبود. هیونا هیچوقت اینقدر ترسیده و نااروم نبود. تهیونگ...هیچوقت اینقدر ناامید نبود. وضعیت:تمام شده¤ My moon Couple:Namtae Genre:Omegaverse..Emperg..sadend
"Mini fic" Couple: NamV, ? Genres: Romance, ? خلاصه: تهیونگ، ایدل در خطر افولی که برای افتتاحیه‌ی گالری هنرمند مورد علاقه‌اش به روسیه اومده بود و تنها دلیلی که بلیط بازگشتش رو کنسل میکرد، ملاقات پیش‌بینی نشده با نیمه‌ی گمشده‌اش بود.
"می‌خوام برای یک شب دیکت رو قرض بگیرم، فرمانده!" 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 . 𝙎𝙢𝙪𝙩 . 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 . 𝘼𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣
🔴 #Full 🔴 داستان ژوان، گریزی به دنیای خلق شده‌ی هامیرا ( #HaMira ) با ژانرهای امگاورس، هایبریدی، امپرگه که عاشقانه‌ای سرکش و قدیمی رو به تصویر می‌کشه. طبق توضیحاتی که در پارت 00 داده شده، آشنایی کلی‌ای با شخصیت‌های داستان هامیرا پیدا می‌کنین اما خوندن داستان اصلی خالی از لطف نیست. ژوان، یکی از برادرهای جوئل(جیمینِ ه...
همه برای حفظ قلمروی خودش جنگ میکنن لیدر یه پک موظفه از دارایی‌هاش محافظت کنه چی میشه اگه یه قلمرو توی جنگ شکست بخوره؟ تمام دارایی‌هاش به غارت قلمروی برنده درمیاد پول، زمین، بتاها و آلفاهایی که زنده موندن و البته امگاها کیم نامجون لیدر قلمروی شادو (سایه) به عنوان یک غارتگرد دوست داره چیزای خاص رو برای خودش برداره و ب...
"مرد دورگه بریتانیایی-کره ای ؛ ۲۷ ساله ؛ صاحب چشم های قهوه ای-ابروهای کمان مانند-طره های قهوه ای تیره. عاشق سبک کلاسیک از جون ادمیزاد تا شیر مرغ ؛ البته غیر از انتخاب معشوقه!!! همیشه که نباید طبق قانون زندگی مون پیش بریم... چطوره وقتی داریم عاشق میشیم کمی متفاوت باشه!؟ البته داستانی که قراره شروع بشه ، راه عاشقی خیلی...
« خوبه! داری خودتو اماده میکنی برای پدر شدن» تهیونگ با دو انگشت اشاره و وسطش بین ابروهاش رو ماساژ داد. زبونش رو یه دور کامل تو دهنش چرخوند تا بالاخره بعد از پک کوتاهی که به سیگارش زد بگه:« نمی‌شه فقط منو همینطوری با همه‌ی این عوضی بازی‌ها و کثافت‌ها و لجنزارهای درونم بپذیری؟» ...
Lemon +تنها کسی که من بهش نیاز دارم تویی؛ که توام الان داری پسم میزنی..! Couple: Jintae. Kookmin Ganer: Romnece. Omegavers. Fantasy Writer: 𝐒𝐤𝐲
[Completed] "مقدمه" این فیک بازگردانی از یک رمان هست،البته تا حدودی قراره تغییراتی توش انجام بشه تا مناسب ورژن تهجین باشه. ژانر:romance،action،criminal،angst
مرگ برای نگریستن هرکس چشمی دارد مرگ خواهد آمد و چشمان تو را خواهد داشت "چزاره پاوزه" ⚠️وضعیت :تمام شده کاپل:جین ته 🛑دو ورژن "کایهون" و "جین ته".🛑 چند جمله حرف حساب ۱_در فیک "قرمز" ما شخصیت شناسی انجام نمیدیم و صرفا شخصیت پردازی میکنیم . ۲_این فیک دارای صحنه های حساس از خشونت و همچنین روابط جنسی هست .🔞 ۳_اوایل فیک...
Denial: انکار یه نوع مکانیزم دفاعی. «وقتی نمیخوام خود واقعیم رو بپذیرم تو رو زیر سوال میبرم، چون تو همیشه با من مهربون بودی.»
مینویسم از تو از لبخندت از روزگار عاشقیمان از صدای خنده ات از پاکت نامه هایمان ،از پاییزی که بی خداحافظی رفت ، از درد و حسرت شبهای زمستانم از دل هایی که در سرمای جانسوز زمستان اتش گرفت از غم بهاری که بی تو آمد و بی تو رفت . از درخت عریان قلبم از سکوت کره کننده خاکسترت 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑻𝒂𝒆𝒋𝒊𝒏 . 𝑲𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏
این داستان کوتاه یک همکاری برای چنل آی آر سون بود با تلمای عزیزم! داستان در واقع راجع به یک هنرجوی نوپا توی زمینه تئاتره. و نامجون که تلاش می‌کنه با جونگ کوک تئاتر هملت رو تمرین کنه.
(کامل شده) جونگکوک بعد از دیسبند شدن بی‌تی‌اس، فعالیت سولوی خودش رو ادامه میده. حالا اون درگیر یه سری شایعات شده و باید برای دوباره روی زبون انداختن، خودش یه ریلیتی شو با آدم‌های قدیمی زندگیش ضبط کنه. اوه آره، آقای کیم، ممبر مورد علاقه‌ی سابقش که الان یه وزیر موفقه هم جز همون آدم‌هاست!
پسرک با چشمانی غرق در اشک رو صحنه ایستاده بود ارشه ویولن به این طرف و ان طرف میرفت و " rain in your black eyes"به زیبایی نواخته میشد گوشها غرق لذت بودند معجزه دستان کیم جوان هرکسی را به وجد میاورد
○ پایان یافته 🌙 1 in #Seokjin 🌙 1 in #Science " به مناسبت بازگشت ماه و سالگرد طلوع 𝑩𝑻𝑺 " " تمثیلی متفاوت از هیونگ بنگتن و برادرانش " • خلاصه : در حین تحقیقات تیم ویژه سازمان هوا و فضای کره جنوبی، اونها متوجه اجسامی شبیه به سیارک و شهاب‌سنگهایی شدند که به طرز عجیبی به سمت یکی از مهمترین عوامل حیات بر روی زمین در...
«تهجین» وانشات.... چرا بعد این همه سال؟ بعد اینهمه سال ک از هم دور بودیم و حالا جفتمون پخته تر شده بودیم، هنوزم دلم با دیدنش میلرزید؟! #تهجین #جین #تهیونگ #رمنس
"خنجر طلایی" شکارچی، طلسم شده و محو اون زمرد های درخشان که میتونست روحشو به آنها بفروشه بود. _الان نمیتونم به درستی بگم که من شکارچی ام یا شکار رام شده ی تو... _تو شکارچی قلب منی..جین couple: jintae "@prince_agustD" چنل تگرام
_ از بین همه آلفاهایی که خواستگارت هستن، به من نفرت می‌ورزی و بقیه رو نادیده می‌گیری؛ من به این نوع از اهمیت دادنت هم قانعم، سینره. 𝖢𝖮𝖴𝖯𝖫𝖤: 𝗝𝗶𝗻𝗸𝗼𝗼𝗸, 𝗦𝗼𝗽𝗲. @Spidervictory "چنل تلگرام"
ازدواج تهیونگ و جونگکوک دو آلفای قدرتمند خانواده کیم و جئون یک شکست تمام عیاره. چی میشه برای نجات این ازدواج پای اومگای شیرین ولی سرکش خانواده مین، سوکجینِ زیبا و خواستنی وسط بیاد؟؟ . . . #تهکوکجین #سوکجین #جونگکوک #تهیونگ #کوکجین #تهجین #kookjin #teajin #teakookjin
𝒎𝒊𝒅𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 | نیمه شب همه چیز با مرگ پدر و برادرم تغییر کرد، حالا من مونده بودم با دشمنانی که با ظاهری دوستانه قصد شکست دادنم را داشتن... فکر میکردم بین تمام آدم های اطرافم، حداقل تو یکی واقعیِ اما تو هم به من ثابت کردی که هم چیز در این دنیا، جز دروغ نیست، تمام اون حرف ها و احساساتی که باهم لمس کردیم همش دروغ بو...
+"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکا...
