انکار یه غنیمته! ممکنه بوسیدن بهترین دوستت فقط چند دقیقه زمان ببره اما فکر نکنم که فراموش کردنش به کمتر از چند سال قانع باشه، چه برسه به اینکه یسری احساسات باقی مونده باشه. یائویی!(همونطور که از اسم ژانر معلومه اکثر چپترها صحنه داره، پس اگه نمی‌تونید تحمل کنید یا هرچیز دیگه‌ای، لطفاً نخونید.)
_چرا انقد منو نادیده میگیری؟! منو دست کم نگیر! _بیخیال شو، تو مال این حرفا نیستی. رقابتی که ناگهانی و سخت شکل میگیره، ولی به مرور زمان به چیز دیگه ای تبدیل میشه و همه چیز رو کاملا تغییر میده..
Shoto Todoroki is the prince of the Endeavour kingdom. His Royal family is very wealthy, and Todoroki usually gets most everything thing he wants. When his father buys him a cute green haired servant, Todoroki is determined to get to know the boy. Will the young prince get what he wants?
Izuku is over it bering bullied ready to end it all, but that day something changes. He changes, could those two really help him and save him from all the horrors he is faces with at home? ~Suicide triggers ~Abuse Ill worn you when these come up a d will try not to go into to much s detail
In this world of dominance or submissive, Alpha's,Beta's, and omega's have a role in society.Of all these three roles only one is hated and looked down upon.The omega's.Because of there submissive nature and there vulnerabilitythey have been thought of as weak and vulnerable wolves.But after decades of being hated, so...
Sequel of my other tododeku fanfic Hated!! 5 years since Izuku Midoriya, an omega found his place in this world.And his mate and partner Shoto Todoroki, both have found jobs, Midoriya a police officer, and Todoroki, a businessman to his father's company.As they go through life in peace, they find people start hating t...
After 12 years of leaving his home town, a blonde Uzumaki reappears with 3 kids? How will his previous lover feel about having something so close yet so far? (Summery sucks but oh well) (Oh and Naruto is male btw) ------ I woke up one day and thought "Imma write a fanfic" and so yea that's how this story was born. And...
When Deku is taken hostage by his soulmate, Dabi, everyone fears that he is in danger. However, the story takes an unexpected turn when the two begin to form a close, loving bond with one another. Going against the destinies planned for them by their mentors, their love changes the direction of the fast-approaching ba...
╰┈➤ KNY x Gojo reader 千卂乂 ─ ❝𝐓𝐇𝐑𝐎𝐔𝐆𝐇 𝐎𝐔𝐓 𝐇𝐄𝐀𝐕𝐄𝐍 𝐀𝐍𝐃 𝐄𝐀𝐑𝐓𝐇..𝐈 𝐀𝐋𝐎𝐍𝐄 𝐈'𝐀𝐌 𝐓𝐇𝐄 𝐇𝐎𝐍𝐎𝐑𝐄𝐃 𝐎𝐍𝐄....❞ ✧ ▬▭▬ ▬▭▬ ✦✧✦ ▬▭▬ ▬▭▬ ✧ 𝚜𝚝𝚛𝚘𝚗𝚐𝚠𝚘𝚖𝚊𝚗 |a woman who competes in strength athletics. Traditionally, strongwomen have had a special appeal, as women involved in demonstrated...
ناروساسو/اسمات/یائویی🏳️🌈🏳️🌈🏳️🌈🔞🔞🔞خلاصه داستان: ساسکه و ناروتو چندسالی میشه که پس از ازدواجشون با هم پنهانی رابطه دارند تا اینکه یک روز هیناتا به راز پنهانی این دو پی میبره و رابطه اونها رو با چالشهای جدیدی مواجه میکنه.. ****نظر یادتون نره
This will be a Wriolette (Wriothesley x Neuvillette) fanfiction based on a rp I've done. (Ofc thank you to the person who did the rp with me! ^^ Credits to them too!) ---------------------------------------------------------- Warning!! This contains LOTS of Smut! If that is not your forté and you don't want to read lo...
Demons and Humans have come together, now, humans no longer live in fear, and being a demon is normalised. Kimetsu high is an educational building that brings both demons and humans together! Some, closer than others.. I might add smut, mainly because I said I would but I cba making a new book so I'm finishing off my...
Wriothesley takes it upon himself to investigate the sudden disappearances of melusines when Sigewinne doesn't return from her sudden day off. This leads him straight to the Chief Justice himself, only to find that Neuvillette too seems to have taken a few days off. Warning! This story, while just like my other stori...
_ I'm Safe at your side Jon, I'm Safe with you- Damian told to Superboy. Damian felt like he could be himself at Jon' s side . With Jon he felt like there' s no evilness on the world , he was safe with Jon. Jon has never seen someone like Damian , his best friend was cold , smart , handsome and soo strong . Damian...
Jonathan Kent hated the simple life he wanted to be out living in the big city but couldn't cause his parent said he wasn't ready due to his superpowers..but on his 18 birthday, he had enough and left for Gotham to have a new life with his cousin Kara and her girlfriend Barbara he then started college at Gotham Univer...
They are both 16 in this story. i might do more as they get older, but this isn't just a freaking lemon it will lead up to that ;) Damian Wayne is helplessly crushing on his best friend Jonathan Kent. He slowly starts to realize that the feelings he has might be more than a simple crush. He can't help but smile any t...
This is a post-canon story of Banana Fish. This is my first published story so please be nice :) *TRIGGER WARNING* - Mature themes and language - Mention of ED and suicide Please enjoy!
این کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️
↢نام بوک:شیطان نفرین شده کوچولو ↢داستان اورجینال از انیمه های : جوجوتسو کایسن - شیطان کش ↢ژانر:ماجراجویی - ترسناک - عاشقانه - بوی لاو - اسمات - بی دی اس ام ↢وضعیت:تمام نشده ↢خلاصه: نمی‌دونم... از کی شروع شد؟ از وقتی هاشیرا شدیم؟ از وقتی جادوگر رتبه ویژه شدمی؟ از کی هیچ هدفی برای کشتن شیاطین و نفرین ها،و نجات مردم ندار...
𝚈𝚘𝚞𝚛 𝚙𝚕𝚊𝚌𝚎 𝚒𝚗 𝚖𝚢 𝚑𝚎𝚊𝚛𝚝 کاپل : draken x mikey دراکن x مایکی انیمه: Tokyo revengers ژانر: فلاف، اسمات ، کمدی
[ ~anime: jujutsu kaisen~ ] [ ~genere: fantasy, romance, comedy~ ] [ ~author: diba.mz~ ] [ ~couple: sukuna x yuji~ ] توی دنیایی که خدایان باستانی و یونانی، جلوی چشم های ما مخفی شدن، اتفاقاتی رخ میده که قابل رویت نیستن... اما چه اتفاقی میوفته اگه پسری نیمه جون و بیهوش توسط دریاد کله شقی نجات پیدا کنه؟
داری توی خیابون راه میری، متوجه میشی که همه-مهم نیست با چه سنی، چه جنسیتی یا چه نژادی- بال دارن. اونها ساخته شدن تا عجیب، زیبا و خیره‌کننده باشن. اونها هم‌رنگ، هم‌شکل و هم‌اندازه‌ن. اِرِن یگر خیلی خوش‌شانس نیست. با وجود یک بالِ سبزرنگ و یک بالِ طلایی رنگ، مثل یک هیولا به نظر می‌رسه، متفاوت و زشت. ولی وقتی لیوای آک...
آتسوشی با ماه دوست بود زمانی که در یتیم خانه بود شب ها به آسمان خیره میشد و به ماه کامل خیره میشد و به او کارهایی که انجام داده بود و رازهایی که نمیخواست کسی انها را بداند را میگفت گاهی او فکر میکرد که شاید برده ی ماه شده به خاطر اینکه همه ی مشکلات و نگرانی هایش را به او میگفت اما بعد او به یاد اورد ماه موجود بی جان...
" من با بیماری روانیم یا نقص هام توصیف نشدم بلکه با جوری که زنده موندم و پیروز شدم توصیف شدم "
مهم نبود کی از خونه بیاد بیرون یا کی اونا رو با هم ببینه...چون همه پشت سرش حرف میزدند...اون دیگه چجور ادم منحرفی بود که دوتا کت بوی داشت؟!
"بسه.." "تمومش کن" "زجر دادن من رو تموم کن" "دیگه چقدر میخوای نابودم کنی؟" "چرا از زندگیم بیرون نمیری؟" چویا و دازای که چند ساله عاشق هم هستن اما غرورشون اجازه اعتراف به عشقشون رو نمیده از طرفی چویا با اینکه عاشق دازایه ازش کینه داره حالا قراره سرنوشت عشقشون به کجا برسه؟ پایان خوش؟ یا یه پایان تلخ؟
خب زوتوپیا همون طور که از اسمش پیداست درمورد همه چیه هرچیزی که دلم میخواد رو قراره توش بزارم (الهام گرفته شده از انیمیشن زوتوپیا ،اسمش رو میگم) 🚨نکته ی مهم۱: من اصلا برام مهم نیست با این بوک قراره راجع بهم چی فکر کنید ولی بنظرم لازمه همچین چیزی باشه تو واتپد ؛ ممکنه حتی یه نفر هم باشه که نظرش با من یکی باشه پس مینوی...
همه چیز از اون جایی شروع شد که برادرای مزخرفش بازم اون داروی جدیدو برای دیدن بهتر نتایجش به زورو تزریق کردن اسمات: ژانر نویسنده:DeepOBlue
🐯اسم فیک:You Are My Destiny.تو سرنوشت منی 🐱وضعیت فیک:درحال اپ 🐯روز های اپ:روز های زوج 🐱ژانر:اسمات،درام،هپی اند🔞 🐯کاپل های اصلی:ZoSan 🐱کاپل های فرعی:KidLaw.DrakSan خلاصه⤵️ یه عاشقانه شیرین و مشکلاتی که برای رسیدن به هم باید کنارشون بزنن. توجه:این کاپل ها ،کاپل های اصلی از یه انیمه معروف هستند.❗️ هرتوضیح درمورد ک...