Select All
  • عشق پنهان
    229K 22.8K 78

    وقتیی6عضو بی تی اس یه دفعه تصمیم به فاصله گرفت و نادیده گرفتن بیبی گروهشون میکنن تا با عشقی که بهش دارن آسیب نبینه ولی نمی دونن چه طور قلب کوچیک جیمینی شونُ میشکنن سون سام زندگی روزمره انگشت ، غمگین ، اندکی کمدی، هپی اند ،اسمات، و...... شروع : ۱۴۰۲/۳/۱۵ پایان : .... زمان آپ : جمعه ها این داستان به هیچ وجه واقعی...

  • prisoner
    1.6K 265 5

    + وی یینگ برنمی گردی؟ _چرا باید بخوام که با تو برگردم؟ لان وانگجی لبخند ترسناکی زد و گفت «همم،پس با روی خوش با من نمیای نه؟» زمزمه کنان گفت«خودت خواستی» سپس همه جا تاریک شد این فیک قراره چند پارت باشه فقط طولانی نیست.

  • wei ying's destroyed heart
    988 207 6

    انسان های پلید پیروز میشوند و بیگناهان مجازات ... ویینگ نه تنها از طرف تمام افراد طرد میشود بلکه عشق زندگی اش ، لان جان هم به او پشت میکند و او در این دنیا تنها میشود ، تنهای تنها ... author:belladonna01234 Translated by :nikolas Rothschild Genre:angst, romance, historical برشی از داستان : مردم زیاد حرف میزنن* مرد...

  • delusion
    5.1K 1K 24

    تنها چیزی که حس می کرد درد و بود و درد......بند بند وجودش در زجر و عذاب بود.‌‌‌‌.......در دنیایی که همه خواستار خوشی بودند او تنها می خواست که درد نکشد......اشکالی نداشت که اگر خوشبخت نمی شد حداقل کاش درد نمی کشید _شیجیه شیجیه کجایی؟؟.....شیان شیان داره دنبالت می گرده....شیجیه من تنهام....درد دارم شیجیه.......این تنه...

  • همه چی قاطی شد
    24.3K 4.4K 24

    [همه چی قاطی شد] ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ همه چی تو مسیر خودش بود که یکی رفت و این مسیر بهم ریخت دلیل کارش مهم نبود، مهم این بود که همه چی رو بهم ریخت و کل مسیر زندگی همه رو بهم ریخت همه چی تو مسیر حقیقی خودش بود تا این که با اتفاق همه چی بهم میریزه

    Completed  
  • دیدار دوباره
    691 92 1

    باز هم دیگه را دیدیم....بعد مدت ها......فکر میکردم همه چیز را از دست داده ام....ولی تو پیشم برگشتی....واقعا خوشحالم که پیشم هستی.

  • my secret little love
    27.7K 5.1K 20

    اگه یه روز عاشق کسی شدید و نمیدونستید چطور ابرازش کنید... امیدوارم مثل من خوش شانس باشید😉

    Completed  
  • Me and my oneshot
    3.5K 290 5

    این جا من وانشات ها و چند قسمتی هایی که نوشتم رو قرار میدم. من از نوشتن لذت میبرم امیدوارم شما هم از نوشتن های من لذت ببرید. فقط ممکنه چیز های سمی هم بنویسم فقط مراقب باشید❤️❤️❤️❤️❤️^_^^_^^_^^_^

  • new life
    40K 8.4K 39

    -من مقصرم وی ینگ... همه ی اینا تقصیر منه‌.. -لان ژان... -عمو حق داره منو مقصر بدونه... نفس عمیقی کشید -ای کاش.. میشد همه چیزو... از اول شروع کرد!

    Completed  
  • Blue moon
    34.2K 4.4K 15

    ماه آبی داستان حدود بیست سال بعد از پایان mo dao zu shi شروع میشه منتها با یه کوچولو تفاوت😉 داستان ام پرگه ‌‌.‌‌.. پس اگه نمیپسنید ... لطفا نخونید امیدوارم خوشتون بیاد

    Completed  
  • wangshian fictions (mmtx)
    7.3K 482 19

    hiii فیک های وانگشیان معرفی میکنممم have a nice time

  • Bloody Happiness
    3.9K 894 20

    صدایی تو تاریکی در گوشش نجوا کرد '' این بدن متعلق به تو نیست به زودی این زندگیت هم به پایان میرسه، خیلی زود" میدونستم لیاقت شادی و خوشبختی رو ندارم اما اون دروغ ها به قدری شیرین بود که میخواستم باورش کنم ولی احمق بودم نباید دوباره اون اشتباه رو تکرار میکردم نباید دوباره باعث زنده شدن اون موجود میشدم

    Completed  
  • 𝑨 𝑹𝒊𝒃𝒃𝒐𝒏 𝑩𝒆𝒂𝒕𝒔 𝒂 𝑹𝒆𝒅 𝑺𝒕𝒓𝒊𝒏𝒈 𝒐𝒇 𝑭𝒂𝒕𝒆
    3.8K 735 4

    🎐یه کالکشن سه شاتی از کاپل وانگشیان به نام"سربندی محکم‌تر از رشته‌ی سرخ سرنوشت". 🧧 🎐𝐀𝐧𝐨𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐊𝐢𝐧𝐝 𝐨𝐟 𝐌𝐚𝐫𝐫𝐢𝐚𝐠𝐞 ✓ 🎐𝐓𝐡𝐞 𝐓𝐫𝐢𝐚𝐥𝐬 𝐨𝐟 𝐃𝐨𝐦𝐞𝐬𝐭𝐢𝐜 𝐁𝐥𝐢𝐬𝐬✓ 🎐𝐃𝐢𝐬𝐭𝐚𝐧𝐜𝐞 𝐌𝐚𝐤𝐞𝐬 𝐭𝐡𝐞 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭 𝐆𝐫𝐨𝐰 𝐅𝐨𝐧𝐝𝐞𝐫✓ 𐀔Author: ᴛɪᴛᴀɴꜱ_ʀ_ᴜꜱ 𐀔Translator: ᴀᴠʏ ➥All rights rese...

    Completed  
  • Enemies of Yesterday, Friends of Todey
    18.3K 4K 56

    Name: Enemies of Yesterday, Friends of Todey اسم: دشمنان دیروز، دوستان امروز ژانر: درام، تاریخی، سفر در زمان، طنز، اسمات، روزمره کاپل:وانگشیان {زمانی که وی ووشیان به جای خواهر و برادر ون خودش رو تحویل میده و جین ها هم زندانیش میکنن. اونجا میفهمه جین ها از اون چیزی که فکر میکرد دغل باز تر هستن و حتی مرگ ون روهان...

  • The fall of eternal love
    3.5K 894 18

    شیچن رو به وانگجی با صدای آرومی پرسید:وانگجی من تو رو خیلی خوب میشناسم!بهم بگو ارباب وی برای تو دقیقا چیه؟ وانگجی محکم جواب داد:اون برام مثل یه عادته شیچن لبخند کوچکی زد و گفت:وانگجی اُنس گرفتن با یه عادت سخته ولی وقتی بهش عادت کنی رها کردنش سخته فراموش کردنش سخت تر ****************************** شاید زندگی، همیشه اون...

  • lovely life
    11.1K 1.9K 14

    وقتی که رهبر قبیله یونمنگ جیانگ از استاد بزرگ قوم گوسو لان ، لان چیرن ، میخواد که دوباره به پسراش آموزش بده ، وی ووشیان چجوری میتونه امگا بودنش رو پنهان کنه ؟ موفق میشه که بتونه امگا بودنش رو در قبیله ی گوسولان ، قبیله ای که معتقد به آزاد گذاشتن فورمون های طبیعی هر دسته هستن ، مخفی نگه داره؟ برشی از داستان : _ فرد...

  • وانشات { آرامش }
    1.7K 271 3

    برشی از وانشات : لان وانگجی وی ووشیان رو از بغلش در آورد و گفت: با من به گوسو برگرد وی ووشیان خواست حرفی بزنه که لان وانگجی با گذاشتن انگشت اشاره روی لبای وی یینگ نذاشت و ادامه داد : به عنوان همسرم با من به گوسو برگرد ... وانگجی هیچ وقت احساسات ش رو بروز نمیداد اما به خاطر وی ووشیان از طلوع تا غروب آفتاب بالای صخره...

    Completed   Mature
  • Wangxian- Yizhan one shots
    20.5K 3K 17

    مجموعه ای از وان شات های وانگشیان و ییجان ~

    Mature
  • Little Miracle🍼🐇
    10.1K 1.9K 12

    از بهشت برای عشق ورزیدن فرستاده شد تا شب ها تکونش بدیم و ببوسیمش معجزه کوچولویی که هدیه خدایان آسمانی به وانگشیانه، لبخند کودکانه تو دنیای ما رو درخشان تر میکنه حالا ما یه ارباب کوچولوی لان داریم به مقر ابر خوش اومدی کوچولوی نورانی🍼🐇⛅ _وقتی شی یینگ خوابه جهان در آرامشه 🌸توجه داشته باشید ژانرش امپرگ نیست🌸 #Suibian_...

  • 「𝐓𝐡𝐞 𝐑𝐢𝐬𝐞 𝐎𝐟 𝐓𝐡𝐞 𝐃𝐢𝐯𝐢𝐧𝐞 𝐎𝐫𝐚𝐜𝐥𝐞␋𝐖𝐚𝐧𝐠𝐗𝐢𝐚𝐧」
    3.9K 882 11

    ﻬღ ترجمه فارسی فیک ‹ ظهور خردمند مقدس › ⌑ کاپل ‹ وانگشیان␋لان‌جان‌تاپ › ⌑ ژانر ‹ ماجراجویی، رمانتیک، کمدی، تخیلی › ⌑ روز آپ ‹ پنج‌شنبه‌ها › ⌑ نویسنده ‹ Blacksalt › ⌑ مترجم و ویراستار ‹ MaHSaa ›

  • Repetition
    4.8K 1.1K 12

    پایان یافته🔥💯 شاید همه چیز از اونجایی شروع شد که اون جیغ بلند گوشام و کر کرد و اون فلوت دوباره تو دستام بود و ذهنم برای به یاد آوردن مقاومت می کرد من باید بر می گشتم سمتت؟! ولی سال ها گذشته بود و اگه ما عاشق نمی شدیم شاید هیچ وقت اذیت نمی شدیم این یعنی نباید دوباره عاشق شیم...؟! نویسنده : @zzzmmmaayy ژانر : معمایی...

  • The Curse
    1.4K 284 9

    ╮✮ کاپـل ‌‌❲ وانگشیان␋وانگجی‌تاپ ❳ ╮✮ ژانـر ‌‌❲ انگست، عاشقانه، معمایی ❳ ╮✮ نویسـنده ❲ 𝑀𝑎𝐻𝑑𝑖𝑠 ❳ AU-canon divergence ઼ «گریه نکن عشق مامان! نترس. اینا که ترسناک نیستن. من و پدرت همشونو نابود می‌کنیم. تو فقط اینجا بمون و بخند. قول بده نفس مامان. نترس و لبخند بزن. طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. کسی نباید به ت...

    Mature
  • ♪Wangxian♪♥گرمای آغوشت♥
    14.5K 1.9K 8

    این داستان پایانیه به ناول جذاب استاد تعالیم شیطانی (مودائوزوشی) پایانی برای چیزهایی که نویسنده بهمون نداد و مشتاقانه منتظرش بودیم(′: داستانی برای اینکه بیشتر از عشق و محبت لان وانگجی به وی ووشیان لذت ببریم و صافت بشیم ماجراهای زیبای وانگشیان رو با ما دنبال کنین. ژانرها: ووشیا، اسمات، رمنس، کمدی، رازآلود، انگست، امپرگ...

    Completed