fake love
کی فکرشو میکرد کیم نامجونی که از ازدواج فراری و ترجیح میده تمام وقتش رو با گل و گیاهاش بگذرونه تا امگاهای نچسب و لوس بخواد ازدواج کنه اونم به اجبار با امگایی که یه پسر ۱۶ ساله داره کاپل اصلی :کوکمین کاپل فرعی:نامجین
کی فکرشو میکرد کیم نامجونی که از ازدواج فراری و ترجیح میده تمام وقتش رو با گل و گیاهاش بگذرونه تا امگاهای نچسب و لوس بخواد ازدواج کنه اونم به اجبار با امگایی که یه پسر ۱۶ ساله داره کاپل اصلی :کوکمین کاپل فرعی:نامجین
پایان یافته؛ جئون جونگکوک، دلال مواد؛ انتظارش رو نداشت وقتی وسط رستوران درحال کتکخوردن از طلبکارهاشه، سروکلهی جفتِ اتوکشیدهاش پیدا بشه و بدتر از اون... اون امگای آلفاطور جونگکوک رو به پشمش هم نگیره و بگه: - سروضعت رو نگاه، یقهی پیرهنت تا ناموس بازه، شلوارت از اون پارهپورههاست و قیافهات شبیه لاتهای پایینشهر...
یه چت استوری و فیک که زمینو گاز بزنی از خنده (اگه خوندیشو نخندیدی هم وانمود میکنی خندیدی یونو) خب خب اطلاعات بیشتر میخواین جوجوها؟ خب توضیحات تو فیک پارت اوله بخونید🌛
| کامل شده | دوستدخترم نود اکسش رو برای من فرستاد، میخوای بدونی بعدش چیشد؟ • ویکوک آیو | چت استوری • کمدی، رقابتی، توییتر، زندگی روزمره، عاشقانه و اسمات!
I want you: خلاصه:جئون جونگکوک توی دوران دبیرستان روی کیم تهیونگ کراشه بزرگی داشته ولی به پسر اعتراف نکرده چون هیچکس نمیدونست اون گیه!تا اینکه جئون بعد از 3 سال از آمریکا برمیگرده و خیلی اتفاقی تو شرکته تهیونگ به عنوانه منشیش استخدام میشه ژانر:رومنس_کمدی کاپل:ویکوک/کوکوی(ورسه ولی بیشتر ویکوک) نامجین یونمین زمانه اپ:...
اشتباهات 🍸 زوج ها: کوکوی نامجین ژانر : رومنس طنز امپرگ روزمره همه دانشمند ها اشتباه میکنن جونگ کوک هم یکی از اونا بود اما ...... اشتباهات نامجون و جونگ کوک یکم فرق داشت یکم که ..... یعنی خیلی
جین و دوستش جونگکوک که هردو افسر پلیس هستند ، برای دستگیری مافیای بزرگ شهر کیم نامجون بصورت اتفاقی وارد یک امارتی میشن که برمیگرده به جدشون . و در اونجا اتفاقات هیجان انگیزی رو باهم تجربه میکنند . با الهه ی سفید آشنا میشن و او چراغ راهنمای آن دو میشه . هدف آنها پیدا کردن عشق و دوستی و هدیه دادن آرامش به مردم اون مکان...
بوک سناریو، ایمجین کاپل کوکجین. من یه چیزی اتفاقی به ذهنم میاد، مینویسمش و خلاصه اش میشه یه پارت این بوک😄 جونگکوک🔝 هشدار: من یه افسرده ام!
جیمین:میدونی معلممون استعفا داده؟ برگشتم سمتش. یونگی:چرا؟ جیمین:باید از آپات بپرسی. با بیاد اوردن اتفاقات ديروز دستمو به پیشونیم کوبوندم . یونگی:اخراجش کردن؟ جیمین: نه. ولی دیگه جرات نداشت با پسر یکی از ماهر ترین مافیا های جهان در بیفته. اداشو دراوردم. یونگی:ولی من اصلا نمیتونم مثل آپا باشم. جیمین:تو دیوونه ای یونگ...
کیم سوکجین نمیدونست چطور سر از یه پارتی درآورده بود، روی زمین نشسته بود و داشت با یه مشت آدم پر سر و صدا جرات یا حقیقت بازی میکرد.. ولی چیزی که میدونست، این بود که بی شک نمیخواست ببازه. مخصوصا به اون عوضیِ از خود راضی، جئون جونگ کوک. تگ ها: نفرت به عشق، رومنس، اسمات *این فنفیک ترجمه ی فارسی فیک Truth or Dare به نوشته...
جنگکوک :امگایی که خیلی زیبایه ولی به همون اندازه دست نیافتنی اون جلو همه الفاها وایمیسته و هیچوقت سرخم نمیکنه تهیونگ :الفایی که هرشب با یک امگایه و هیچکس جرعت مقابله باهاشو نداره و هر چیزیم که بخواد به دست میاره چی میشه اگه این دوتا روبه رویه هم قرار بگیرن؟؟؟ *قسمتی از فیک * "بلاخره مال من میشی تا کی میخوای فرار کن...
[COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار...
نام رمان : Автор любви نویسنده عشق ( کامل شده ) نویسنده : Queen ژانر : امگاورس / اسمات/ | کاپل: vkook « هپی انده » ******************* قسمت هایی از رمان ************************ تهیونگ : من جفت تو ام من پدر اون بچم نه اون جفت لعنتیت ! کوکی : بعد اون اتفاق بعد پنج سال شدی جفتم ؟!چه شوخی بامزه ای ! تو جفت من نیستی...
اما این افکار... نابود شد. او دیگر زمان زیادی برای خوشگذرانی، برای تغییر و مهم تر از همه...، برای زندگی نداشت.
-کی فکرشو میکرد جئون جونگ کوک، دادستان سرد و مغرور آخر هفته ها یه بیبی بوی لعنتی بشه و از به فاک رفتن خودش فیلم بگیره؟! Cover by Nyctowx 📜🔗⛓🔗⛓🔗⛓🔗⛓🔗📜 Name: [Holy bitch] Writer: [KS] Couples: [Vkook] Genr: [dram≣smut≣criminal] Condition: [Oneshot]
_آخه کدوم آدم عاقلی به اونجا پیرسینگ میزنه ؟ +به این خوبی چشه مگه ؟ &&&&&&&&&&& _جین صدبار گفتم از این عکسا نفرست تو گروه +تو بگی ..من واسه تو که دوست دختر داری نمیفرستم واسه سینگلا میفرستم .. &&&&&&&&&&&&& _هیونگ...؟ میگم ..چیزه... می...
کاپل اصلی:یونمین، کوکوی فرعی: نامجین ژانر:امگاورس، اسمات، هپی اند، مدرسه ای °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° +(فک کنم متوجه شدی جفتیم... ؟) -بل....له الفا +پس هرزه بازیاتو تموم کن فهمیدیییی -ولی..ولی ما فقط دوستیم +تو هرزه منی فهمیدی فقط ماله مننن -من... من هرزه نیستم با سیلیه دیگ ای ک تو گوشش میخوره تعادلشو از دست میده...
𝑐𝑜𝑣𝑒𝑟 𝑏𝑦:_𝑠𝑖𝑚𝑖𝑙𝑖𝑛𝑔_ .Ongoing. 𝑠𝑢𝑚𝑚𝑎𝑟𝑦: تهیونگی که افسردگی بعد فوت مادربزرگش به سراغش میاد مهم تر بود یا هوسوکی که تصمیم به اتمام زندگیش گرفته بود؟ نامجون باید به داد کدوم یک میرسید اوردن یه روانشناش واقعا ایدهی خوبی بود؟ سرنوشت قرار بود ایندفعه کدوم اونهارو به بازی بگیره؟ _سرنوشت یه چیز بی معنی...
𝙊𝙢𝙚𝙜𝙖𝙫𝙚𝙧𝙨 - 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 - 𝘾𝙤𝙢𝙚𝙙𝙮 - 𝙁𝙡𝙪𝙛𝙛 - بابای من آلفاست، قربونش برم خیلیم خوشتیپه. بابای تو هم به عنوان یک امگا چیزی از زیبایی کم نداره، در نتیجه... + صبر کنید ببینم، شما دوتا وروجک که برای باباهاتون نقشه نکشیدید؟ - عمو این تنها راهیه که برای درست کردن وضعیت برامون باقی مونده! .... تهیونگ ام...
"تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای کله فندقی نمیده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگک...
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
رمان استاد تعالیم شیطانی(اصلی) . Mo dao zu shi . . عاشقی که 13 سال تموم هر لحظه باور داشت که معشوقهش یروزی برمیگرده... معشوقه ای که با آشوبی که بین قبیله های مختلف به پا کرده بود، توسط مردمِ خودش کشته شد. 🥀 نغمهای که وانگجی برای معشوقهاش نواخته بود، باعث میشه یه روز ناگهانی معشوقهاش رو دوباره ملاقات کنه... ⛓
صورت وییینگ از درد توی هم رفت. فشار دست لانژان انقدر زیاد بود که حتی نمیتونست راحت نفس بکشه، چه برسه حرف بزنه. قطره اشکی آروم از گوشهی چشمش پایین ریخت و چهرهی قرمزش رو رقتانگیزتر کرد. لانژان به اون چشمهای اشکی خیره شد و دندونهاش رو بههم فشرد. خنده عصبیای از میون لبهای باریکش خارج شد و محکم سر وییینگ رو...
خودش رو روی پسر بیچاره خم کرد و پارچه ی سیاه رو از روی سرش برداشت، اخمی کرد: "چرا داری گریه میکنی! الان باید التماس کنی که ولت کنم، مگه نه!" و دیوانه وار خندید. چشمهاشو بست و سرش رو بالا برد، نفس عمیقی کشید تا بوی خون ذهنشو پر کنه. ییبو با عصبانیت دستش رو روی میز کوبید: "ای لعنتی... حرومزاده ی لعنتی..."
سریال آنتیمد از نگاه لان جان ⬅️⬅️⬅️ رازها فاش می شوند😱😍🧐😳 🇹 🇭 🇪 🇺 🇳 🇹 🇦 🇲 🇪 🇩 🛑 می خوای بدونی توی ذهن لان جان چی می گذشت که اونطور عاشقی کرد؟🤑😍 🛑 می دونی والدین وانگشیان چقدر تهذیبگرهای قوی ای بودن؟😯 🛑 می خوای بدونی چرا لان چیرن از اول با وی یینگ مشکل داشت؟😯 🛑 می خوای بدونی هر خط ترانه...
نام فیک: برای دوست داشتن هیچ وقت دیر نیست «It is never too late to love» ژانر: امگاورس، اسمات ، هیستوری ،دراما نویسنده : هنرمند کاپل : لان وانگجی و ویینگ ، وانگشیان نسخه امگاورس آنتمید #Untamed نویسنده فیکشن ییژان «#𝒔𝒆𝒙𝒚_𝒍𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆_𝒃𝒖𝒏𝒏𝒚» «کامل شده» ««+ غذا خوردی؟ - خوردم واقعیتش این بود که وانگجی نمیدانس...
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید...
چت استوری [compelet] از تعداد اپش نترسین خیلی کوچولوعه پارتا 🌱 تهیونگ دانشجوی جدید الورود رشته ی ادبیات که وقت مستی اشتباهی به جئون جونگکوک فاکر مشهور دانشگاهشون پیام میده + ددی فاک می _پس از همون اول زحمتی که میگفتی برام داری ، این بود؟ پارت های اخر
[چت استوری🝮] جایی که دو هم اتاقی تصمیم می گیرن از طریق برنامه ی "سکس میت" گرایش خودشون رو تایید کنن اما همه چی اونطور که تصور می کنن پیش نخواهد رفت چون شروع به پیدا کردن احساس به اولین کسی که فکر می کردن باهاش رابطه جنسی رو شروع می کنن . 𝑴𝒂𝒊𝒏 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ 𝑽𝑲𝑶𝑶𝑲 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ 𝑵𝑨𝑴𝑱𝑰𝑵 . 𝑺𝑶�...