Select All
  • 𑁍᪥Spiraea𑁍᪥
    54.6K 12.8K 35

    بکهیون علی‌رغم سختی‌ها امگای خوشبختی بود. تو یه محله قدیمی و صمیمی به همراه برادر کوچیک‌ترش زندگی میکرد و توی زندگیش فقط دنبال یک چیز بود، آرامش. منتظر بود آلفایی که از نوجوونی به‌همدیگه علاقه داشتن بهش پیشنهاد بده تا جورچین خوشبختی ناچیزش، کامل بشه. ولی همه‌چیز شروع به دگرگونی کرد و به ویرانی رسید وقتی رفتار نامزدش...

  • Ambitious
    141K 35.6K 53

    پارک چانیول هجده‌ سال پیش باخته بود، به اون امگای اغواگر با چشم‌های شیطون و بی‌رحم. آره، بی‌رحم بهترین توصیف برای اون چشم‌ها بود. چشم‌هایی که در نگاه اول با نهایت بی‌رحمی مجذوبت می‌کردند طوری که هیچ‌وقت نمی‌فهمیدی کی درونشون غرق شدی. پارک چانیول هجده‌سال‌پیش یک بار همه چیزش رو به اون چشم‌ها باخته بود و الان، تو سن سی‌...

    Completed   Mature
  • Satisfaction(Minibook)
    20.5K 2.3K 13

    - مگه کار شما سکس کردن نیست؟ تهیونگ فقط جملشو به زبون آورد و متوجه نشد چطور ثانیه ی بعدش محکم به دیوار پشت سرش کوبونده شد. - من اینجا با کسی نمی‌خوابم پاپی! - پ..پس ....این آدما... -من فقط میزنمشون...خیلی محکم! - چ..چی؟ - تو جات اینجا نیست! 💥 Couple: KookV Genre: smut, romance

  • گاجین
    2.5K 391 8

    سومین فرزند ملکه هم مرده به دنیا آمد و از دست پادشاه کاری بر نمیومد و تمام مقامات خواستار عزل ملکه شدند در حالی که امگای بیچاره هنوز درد زایمانش قطع نشده بود برای انتقال به خارج از قصر آمادش می کردند. با چشم های اشکی به کجاوه نگاه می کرد و تحلیل رفتن پاهاشو حس می کرد _یونگی انگار دارن جونمو می برند مگه محافظم نیستی ج...

  • 𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | Minsung
    2.7K 500 12

    «آخرالزمان ترسناکه... و اینکه نمی‌دونی چه آخرالزمانی در انتظار جهانه ترسناک تر. تصورکن این اتفاق وحشتناک حمله‌ی انسان های هار و وحشی باشه که مغزشون تحت کنترل قارچ‌هاست. گیاهی که با اسیر کردن بدن انسان‌ها اونارو وادار به آدم‌خواری می‌کنه چرا که قصد داره نسل انسان‌هارو منقرض کنه. چه سرنوشتی در انتظار کسانی که برای بقاشو...

  • ‌𝑨𝘶𝘳𝘰𝘳𝘢
    76.2K 14.4K 68

    مینهو خوناشام نود ساله که طلسم شده و تنها راه شکستن طلسمش، نوشیدن خونِ شاهرگ معشوقشه تا جایی که معشوقش جونشو از دست بده. پس مینهو قلبشو قفل و زنجیر میکنه تا هیچ وقت دلبسته کسی نشه. اما آیا سرنوشتش اینجوری رقم میخورد؟ شاید یک پسربچه عجیب وارد زندگیش بشه و قلب خوناشام سرد و غم دیده قصه رو به اسارت چشم های آبیش در بیاره...

  • ⚜️𝕲𝖊𝖓𝖊𝖗𝖆𝖑⚜️
    132K 17.3K 31

    - با من ازدواج کن ژنرال. - این یه دستوره سرورم؟! چی میشه اگه بیشترین اختیار رو در کشور داشته باشین اما نتونین کاری انجام بدین به خاطر تبعیض‌های جنسیتی؛ کیم تهیونگ به عنوان یه شاهزاده که امگا متولد شده تا قبل از ازدواج هیچ اختیاری برای امور کشور نداره به خاطر قانون «امگاها حق سلطنت ندارن» شما بودین چیکار می‌کردین؟ کاپل...

  • BFF(minsung)
    5.1K 940 17

    سلام چاگیز من. خوبید؟ فیک : Best friends forever کاپل ها : مینسونگ، چانلیکس ژانر : جنایی، رومنس، اسمات خلاصه : اگر برادرت و بهترین دوستت مظنون به قتل باشن. حرف کدوم رو باور میکنی؟ مدارک چی رو ثابت می‌کنند؟ چرا چرا یه نفر باید انقدر راحت آدم بکشه؟ جون انسان ها انقدر بی ارزشه؟ چطور میتونی؟ روز های آپ : بسته به شرط آپ‌

  • 𝑰𝒇 𝒀𝒐𝒖 𝑪𝒍𝒐𝒔𝒆 𝑶𝒏𝒆 𝑬𝒚𝒆 | 𝑴𝒊𝒏𝒔𝒖𝒏𝒈
    13.5K 2.3K 22

    "فقط کافیه یکی از چشمات رو ببندی. اون وقت، میتونی چیزی که نیمه گمشده‌ات میبینه رو ببینی." .ೃ࿐𝑃𝑒𝑟 𝑇𝑟𝑎𝑛𝑠𝑙𝑎𝑡𝑒

    Mature
  • 𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪
    32K 4.5K 32

    تصور اینکه جیسونگ یه پسر گناهکار باشه و مینهو یه کشیش در حال آموزش.. فقط یه چیز می‌تونه اونا رو به هم نزدیک کنه 'گناه' همه چیز از وقتی شروع میشه که جیسونگ با کت و شلوار قرمزی وارد کلیسا میشه و... فیک: 𝐶ℎ𝑢𝑟𝑐ℎ⛪کلیسا نویسنده: رز کاپل : مینسونگ، چانمین ژانر: درام، اسمات، رمانتیک (اندکی معمایی و کمدی) وضعیت: پایان ی...

  • Decoy
    11K 1.7K 27

    ❞ #Decoy ❞ 💌خلاصه: جئون جونگ‌کوک، دانشجوی جرم‌شناسی دانشگاه ملی سئوله. بیش‌تر از دو‌ساله که روستای بوکچون هانوک رو ترک کرده و توی خوابگاهی نزدیک به دانشگاهش توی سئول اقامت داره و چیزی نمونده تا از اون‌جا بیرون انداخته بشه. چندوقتی هست که شرایط باب‌میلش پیش نمی‌ره و مجبور می‌شه برای امرار معاش، دست به هر کاری بزنه و...

    Completed  
  • Frozen fire[Complete]
    47K 7.5K 26

    این داستان توی دنیای خیالی، امگاورس و در زمان گذشته رخ میده. داستان روایتگر سه امپراطوری همسایه است و وقایعی که شخصیت ها رو بهم پیوند میده؛ خیانت، ازدواج اجباری، جاسوسی و داستان های سیاسی که شخصیت ها رو بازی میده. حاوی اسمات😈 زوج های اصلی داستان: مینسونگ چانلیکس زوج فرعی: هیونین

    Completed  
  • dance under bullets(chanho/hyunsung)
    10K 2.6K 28

    Completed به افکارش پوزخند زد و وقتی سردی فلز نوک اسلحه رو پشت سرش حس کرد، ثابت ایستاد. جواب سوالش کاملا واضح بود. لی مینهوی قدیمی عاشق شده بود و به خاطر ناراحتی از دست معشوقه‌اش چند شب نخوابیده بود و حالا هم نزدیک بود به همین خاطر بمیره. شبیه یه پایان پوچ به نظر می‌رسید. مخصوصا وقتی کسی که قرار بود بهش شلیک کنه، کریس...

    Completed   Mature
  • CODE 7600 'skz'
    139K 29.8K 69

    𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙 ⌝فصل اول: کامل شده⌞‌ ⌝فصل دوم : کامل شده⌞‌ هوانگ هیونجین جاسوس مخفی تیم اس‌اس‌اف، به قصد زمین زدنِ سو چانگبین، لیدر تیم رقیب، باهاش ارتباط برقرار می‌کنه و نترسو بودنش توی نزدیک شدن به یکی از مهره هـای اصلی سازمان، باعث می‌شه همه چی تا یه مدت برای خودش و تیمشون خوب پیش بره. ولی سرنوشت قرار بود تا...

    Completed  
  • ° ᴍɪ ᴘᴀᴢ ° (kookv - vkook)
    206K 26K 43

    [complete] + "اسپانیایی ها یه اصطلاح دارن، بهش میگن 'mi paz'... به معنی آرامش ابدی... وقتی حس می‌کنی یه نفر برای تمام عمرت کافیه و می‌تونه تا پایان زندگیت برات یه آرامشی ابدی باشه...و تو... تو "می پاز" منی تهیونگ." + "مهم نیست الهه ی ماهِ لعنتی تو رو به عنوان جفت خواهرم درنظر گرفته... من تو رو به هیچ کسی نمی‌دم ته...

    Completed   Mature
  • Whisper of the wild
    29.9K 6.3K 21

    آشنایی تهیونگ، پسری که سال‌ها پیش از اجتماع انسانی فرار کرد و زندگی کوچکی برای خودش توی جنگل ساخته بود، با گرگ بزرگ جثه‌ای که بوی دردسر می‌داد، تقریباً خصمانه بود. اون مدتی می‌شد که توی جنگل از خودش رد به‌جا می‌گذاشت و توی زندگی و آسایشش گند زده بود؛ پس مهم نبود که اون فقط یه گرگه و طبق غریزه عمل می‌کنه، پسر جنگل هیچ...

    Completed  
  • DARK OMEGA
    44K 3.8K 24

    مینی فیک امگای تاریک🖤 کاپل:کوکوی🖤 ژانر:امگاورس🖤انگست🖤ازدواج اجباری🖤اسمات🖤 نویسنده:نور🖤 _ازت توقع ندارم منو به اندازه تنها فرزندت دوست داشته باشی یا تمام گذشته رو فراموش کنی اما بهم لطف یک شانس دوباره رو بده امگای من _به نظرت یه پیاله ی شکسته و خورد شده به شکل اولش برمیگرده؟ پایان سد یا هپی؟

  • Dandelions
    6.6K 797 5

    تهیونگ امگای 28 ساله و بدون جفتی که خدمتکار خاندان جئون هست برخلاف میلش مجبور می‌شه فرزند امگای خاندان جئون یعنی جانگ‌کوک رو به دنیا بیاره. کاپل اصلی: kookv/vkook ژانر: امپرگ، امگاورس، عاشقانه، اسمات و...

  • miracle in war
    11.9K 1.8K 7

    تهیونگ آلفای مغلوبی که در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم متوجه باردار بودنش از سرباز آلفاش، جانگ‌کوک می‌شه. کاپل اصلی: kookv/vkook کاپل فرعی: namjin, sope, kookgi ژانر= عاشقانه، اسمات، امپرگ، انگست، امگاورس، جنگی...

  • 𝐀𝐭𝐥𝐚𝐧𝐭𝐢𝐬
    28.3K 3.5K 41

    خلاصه: "اینجا یه شهربازی وسط یه اقیانوسه! آدمایی که واردش میشن برگشتشون دست خودشون نیست جیسونگ. اونا یا غرق میشن یا تا ابد داخل این آتلانتیسِ لعنتی محبوس میشن. و حالا تو اینجایی...توی آتلانتیس من" ژانر:رمنس،معمایی،انگست کاپل اصلی:مینسونگ کاپل های فرعی:هیونلیکس،هیونین نویسنده:هیونا🌼~

    Completed   Mature
  • Pup's dad ~ kookv
    243K 33.3K 24

    تهیونگ با تمام وجودش از الفا ها متنفره، اون میدونه که هیچوقت قراره نیست به یکی از اونا اجازه بده تا جفتش بشه. از طرفی تهیونگ عاشق بچه هاست و دلش میخواد بچه خودشو داشته باشه. اون از یه اهدا کننده اسپرم استفاده میکنه و بالاخره حامله میشه. ولی فهمیدن اینکه چه کسی پدر بچه اش قراره باشه جزئی از برنامه اش نبود. Couple ~ K...

    Completed   Mature
  • Bed Partner
    57.3K 7.4K 13

    موضوعی که مثل روز روشن بود، کراش‌داشتن کیم تهیونگ -پروفسور متشخص و معروف دانشگاه- روی جئون جونگ‌کوک دانشجوی سربه‌زیر و درس‌خون ترم دومی بود؛ این حس تا جایی پیش رفته بود که تهیونگ هر کاری انجام می‌داد تا اون پسر رو به تختش بکشونه! هر کاری! ژانر: کمدی، کالج‌لایف، اسمات، رومنس کاپل: کوکوی آپ: جمعه‌ها

    Completed   Mature
  • Unknown Hug
    72.4K 10.5K 18

    پایان یافته؛ جئون جونگ‌کوک، دلال مواد؛ انتظارش رو نداشت وقتی وسط رستوران درحال کتک‌خوردن از طلب‌کارهاشه، سروکله‌ی جفتِ اتوکشیده‌اش پیدا بشه و بدتر از اون... اون امگای آلفاطور جونگ‌کوک رو به پشمش هم نگیره و بگه: - سروضعت رو نگاه، یقه‌ی پیرهنت تا ناموس بازه، شلوارت از اون پاره‌پوره‌هاست و قیافه‌ات شبیه لات‌های پایین‌شهر...

    Completed   Mature
  • Negative69
    195K 31K 23

    ‌ᯊ منفیِ شصت‌ونه جئون جونگ‌کوک آلفای میانسالیه که از زندگی یکنواخت و یک‌رنگش خسته شده؛ اما هیچ قصدی برای رابطه و ازدواج نداره. تنها چیزی که جونگ‌کوک می‌خواد یه بچه‌‌ست، بدون مادر یا پدر دومش! تهیونگ امگایی که برای رسیدن به رؤیاش و وضع مالی بدش، قبول می‌کنه تا توله‌ی جئون جونگ‌کوک رو براش به دنیا بیاره. ‌ ژانر: امگاور...

    Completed   Mature
  • the glasses┆kv ✔️
    90.4K 14.7K 24

    📱 the glasses ┆٫ عینک kookv تمـــام شده ✔️ ⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋⚋ جئون مارک، یک زندگی عادی داشت مثل تمام پسرهای بیست و چند ساله‌ی دیگه. با دوست‌هاش وقت می‌گذروند به دوست‌ دخترش می‌رسید؛ تا اینکه اون عینک رو پیدا کرد، عینکی که باهاش می‌تونست افکار ادم‌ها رو بخونه. ﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍﹍...

    Completed  
  • Wild [KookV]
    298K 46.9K 38

    چشم‌هاش پر از اشک بود و نگاهش پر از خشم. نمی‌خواست مقابل این مرد سر خم کنه. نمی‌خواست قبول کنه از عرش به فرش رسیده. نمی‌خواست قبول کنه که تا پنج ساعت پیش همه مقابلش خم می‌شدند و برای بردن اسبش به اسطبل پیش‌قدم می‌شدند و حالا اینطور تحقیر‌آمیز باهاش رفتار می‌کردند. مقابل رهبرِ پک دشمن زانو زده بود و دست‌هاش بسته بودند...

    Completed   Mature
  • Blind [ KookV ]
    36.3K 6.7K 10

    "من همسرتم، من با تو ازدواج کردم. من عروسک لعنت شده‌ات نیستم." تهیونگ حالا با صدایی که از خشم می‌لرزید گفت و جونگ‌کوک چهره ناراحتی به خودش گرفت و گفت:"تحت تاثیرم قرار دادی که، حالا چی‌کار کنیم؟ بگم هرچی تو بگی؟" اُمگا محکم لب پایینش رو از حرص گزید و جونگ‌کوک با حرص گفت:"آره اُمگا، تو عروسک من نبودی. تو عشق من بودی، تن...

    Mature
  • ||𝐖𝐢𝐥𝐝 𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧||
    154K 20.1K 33

    امپراطور جئون جونگکوک به لونا خودش کیم تهیونگ علاقه ای نداره لونا که دیگه نمیتونه این شرایط رو تحمل کنه تصمیم میگیره بدنش برای همیشه ترک کنه چی میشه اگر همزادش در دنیا دیگه کیم تهیونگ رییس قوی و قدرتمند کمپانی VBLوقتی از خواب پامیشه قیافه خودش رو تو آینه ببینه ولی تو بدن ظریف و زیبا لونا باشه ... قسمتی از داستان : نی...

  • Nicolay (Kookv)
    136K 20.7K 26

    ➳ Nicolay تمام‌شده. ✔️ تهیونگی که عاشق سفرکردنه، بالأخره شرایط سفر به کشور مورد علاقه‌اش رو پیدا کرده و قراره چند روز دیگه پرواز کنه؛ درحالی که فرمانده‌ی ارتش روسیه همون موقع داره خودش رو برای حمله به اوکراین آماده می‌کنه... کاپل: کوکوی ژانر: عاشقانه، درام، انگست، اس.مات، جنگ

    Completed   Mature
  • NITRIC OXIDE
    16.6K 1.6K 18

    ➖خـلاصـه: - خسارت و ضرری که زدی رو چطور میخوای جبران کنی؟ با بدنت... با مکث آلفا، دستش روی رون امگا قرار گرفت و تا بین پاهاش کشیده شد. تهیونگ به نرمی لب‌هاش رو روی هم فشار داد و سعی کرد لرزش‌هایی که به‌خاطر اون لمس توی بدنش در حال جریان بودن رو کنترل کنه. - ...یا با ماشینت⁉️ __ ‏"Ti amo..." تهیونگ هوایی که حین بوسه‌ها...