کامل شد:) عکس های که امروز صبح از اقیانوس گرفته رو برای جونگ کوک ارسال می کند، اخرین عکس که شب گذشته توی اتاق هتل گرفته بوده راهم ارسال می کند. :اینجا خیلی خوشگله : این چیه تهیونگا! با اینکه ان عکس رو از عمد فرستاد بوده. : اوه...! اشتباهی فرستادمش.
تهیونگ بعد از مرگ پدر و مادرش فکر می کرد که دیگه نمیتونه بدبخت تر از این چیزی که هست بشه ، اما تبدیل به یک امگا شد بود . بتایی که ناگهان امگا شد .... : من حامله ام!!!!!!! کوکوی
کامل شده :) این بوک شامل دو رمان می باشد ______ تهیونگ هیچوقت فکرش رو نمی‌کرد که وقتی ارزو می‌کنه تا دوست پسرش برای اون وقت بزار ، فرشته ی ارزو اون حوالی باشه و حرف هایش رو بشنوه . : من باز خرگوشششش شدم ، بهم هویج بد باید برم سرکار خرگوشک تنها با خوردن هویج به حالت انسانی ش باز می گشت . لبخند ترسناکی به روی لب های پ...
کامل شد:) جانگ کوک یک شبه اتفاقی با یک نفر میخوابه و کاملا شبه گذشته رو به یاد نمیار که با کی سکس داشته، یهو چهارماه بعد میفهمه که چهارماه از اون فرد باردار..... ویکوک امپرگ حرص درار رو مخ قرص عصاب یاد نر عشخم گل گاو زبون فنجانی پنج تومن😌😚