pretty boy (Persian Translation)
[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستارههای آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1
[COMPLETED] niazkilam: من لیاقت تورو ندارم fakeliampayne: تو لیاقت بیشتر از من رو داری fakeliampayne: تو لیاقت تموم ستارههای آسمون رو داری Ziam Mayne Fan-Fiction #1
"امیدوارم خواستهٔ زیادی نباشه، فقط میخوام دوستم داشته باشی... من خیلی خستم برای سرسخت بودن، تنهایی نمیتونم از پسش بر بیام." "هروقت ترکت کردم، اون موقعست که میتونی فکر کنی دوستت ندارم. پیشتم خب؟ همینجا پیشتم." -short chapters 24/12/20-30/3/21
من قبلاً زمین رو خونهٔ خودم میدونستم.... ولی حالا خونهم رو چندین مایل دورتر از زمین پیدا کردم... خونهی من تویی...
من روحم یه روح خالی... ای کاش هیچوقت وارد این بازی نشده بودم... هنوز تو یه نونوایی کار میکردم... ای کاش میتونستم دوباره ببینمش، ببینمش وقتی بهم نگاه میکنه و لبخند میزنه... من تو این دنیای کثیف که پر از رنگای سبز و آبیه گم شدم... آلیس من فکر میکردم عشق تو عجیب ترین سرزمینیه که من بهش پا گذاشتم ولی اشتباه میکردم عزیزم،...
_میدونی زین؟ هیچ وقت همه باهم شاد نیستن . همیشه اشک همراه لبخند تو دنیاست. وقتی یکی میمیره یکی دیگه دنیا میاد .ولی عشق ... خوشحالی میاره . وقتی دیدمت فهمیدم یکی تو دنیا خوشحاله ... فهمیدم خودم شادم .
خطرناکترین موجودات چی هستن؟ به نظر من آدم موجود خطرناکی است. اما خطرناکتر از آدم ذهنشه. و این ذهن زمانی میتونه تبدیل به یه قاتل بشه که بیمار باشه. چون نمیتونه واقعیت رو ببینه. چون فقط اون چیزی رو میبینه که خودش دوست داره. ولی خطرناکتر از ذهنی بیمار چیه؟ چی اونقدر خطرناکه که فقط باید درمان و یا نابود بشه؟ ذهنی بیما...
تلاطم روح در آرامش تاریکی و روشناییه دریای سیاه افکارش او را به آنجا کشاند. مکانی که روزی روحش را نوازش میکرد مکانی که در تن از خنده های چمنزار و از شیطنت امواج باد لذت میرد؛ و از اندک آرامش ناشی از ابر های غوطه ور شده در آسمان .. آسمانی که حالا میزبان سکوت سنگین و نگاه غم انگیز ماه به خورشید بود... دگر انجا ارام...
نمیدونم کی و چطور•تمامِ روح و جسمم فقط و فقط مال اون شد•که خودم هم نفهمیدم. «لری استایلینسون»
[Completed] هری عزیزم؛ من خیلی دوستت دارم ولی شاید عشق هیچوقت کافی نباشه..
زین دست مرد رو توی دستش فشرد "خواهش میکنم آقای؟ +پین هستم، لیام پین پدر آنه _آقای پین، دختر شیرینی دارید! دست خوش ابعاد و مرطوب مرد رو رها کرد و به آنه لبخند زد [کامل شده]
تنها گذاشتن فقط کاره یک انسان است.....اما من که انسان نیستم.....پس اینو تا آخرین روزی که نفس میکشی با خودت تکرار کن " من هیچ وقت تنهات نمیزارم". Finished✅✅ _________________ #experiment1#
[ C o m p l e t e d ] لویی و هری این رسم عجیب رو بین خودشون دارن که هر کریسمس برای همدیگه نامه بنویسن... نامههایی که داستان زندگیشون رو طی سالهای مختلف شرح میده. • Persian Translation • Translate by: @AidaStylinson • Original Story by: @Louboobear28 • Cover: bykarax
شاید طعم خوشبختی تلخه؛ عشق تلخه و تو وقتی که لبخند میزنی از وقتایی که اقیانوس چشمات طوفانیه تلختری.
_ من و تو به همدیگه گره خوردیم عزیزم. با هم از بالاترین جای بهشت رد شدیم و از اعماق جهنم گذشتیم! هیچ راهی وجود نداره که بتونیم بدون هم روی زمین خاکی زندگی کنیم...
[ Larry & Ziam ] آنها نگهبانان خودخوانده ی ریشه های اینترنت هستند. آنها،صاحب گمنامی اند. ●برگرفته از واقعیت!
هر دوتاشون توی یه روز به دنیا اومدن ولی رنگاشون فرق میکرد لویی سفید بین دنیا مردم سیاه و خاکستری هری خاکستری رو انتخاب کرده به دنیای سیاه و سفید و قلبای رنگینکمونی هری و لویی خوش اومدین
برات یه ستاره میچینم. اگر کفایت نکرد،کنارش یه غنچه رز فالو رنگ قرار میدم. بهترین لباسم رو میپوشم و زیبا ترین لبخندم رو بهت نشون میدم. تا زمانی که ارمان رنو دوباره متولد شه، برات مینویسم و به امید جواب، شب ها ستاره ها رو دنبال میکنم. کندلا؟چرا خاموشی؟یه شمع باید با نور هر چند کوچکش اطرافش رو روشن کنه... اوه کندلا...
به من از دور نگاه کن؛ من از نزدیک شکستهم. . . هری فکر میکنه دنیا خیلی بی معنیه،اون فکر میکنه لبخند ها هم پوچن؛و لویی برای هری یک مرثیه برای شکوفه ی لبخنده.
•جایی ورای ابدیت، مدفن در ژرفای آبیِ دریاها... برفرازِ آسمانی خیالی، پشت به خورشیدِ سوزان... لابهلای درختانِ سر به فلک کشیدهی سبز... برزخی که بیعشق در آن رستگار خواهی شد• Started: [August 5th, 2021] Finished: [August 21st, 2022]
(28 Days فصل دوم) "من فکر میکردم خوشبختیم رو پیدا کردم. فکر میکردم عشق اونقدر ها مهم نیست اگه کنار آدمی باشم که دوستم داره. خب، حدس میزنم خوشحالی من هم درست مثل همون گلی که برام تو گلدون کاشتی نیاز به مراقبت داشت؛ چون درست وقتی که اون خشک شد، من به خودم اومدم و دیدم دارم میشمارم دلیلی برای ادامه این زندگی دارم یا...
لیامی که کل زندگیش تو یه خواننده ی معروف و دوست داشتنی به اسم زین مالیک خلاصه شده و حالا قراره یه سفر چند ماهه رو باهاش تجربه کنه... کاور:deborah_me@ [وضعیت:کامل شده!] 1 #ziam 1 #zaynmalik
[completed] او به دور من میچرخد و تو به دور او... او عاشق من است و تو عاشق او چرا نمیشود فقط تو باشی بدون او؟
زین یه انسان عادیه که برای اینکه شکم خواهراش و پدرش رو سیر کنه مجبوره شکار بره ولی یه روز که به شکار میره چیزیو پیدا میکنه که مسیر زندگیش رو کاملا عوض میکنه... برگرفته از رمان : a court of thrones and roses 🥀 #1 in #imagine #151 in #onedirection
[Completed] شيطان واقعيه و اون يه مرد كوچك قرمز با شاخ و دم نيست. Larry Stylinson Short Story. Written by: @Louish Translated by: @Vampire_sh17
•completed•شاید یکی از بزرگترین تراژدی زندگی این باشد که معمولا کسانی که می توانند عشق را به بهترین شکل ممکن در کنار هم تجربه کنند سر راه هم قرار نمی گیرند. Larry stylinson
+همه دروغ میگن! عادت کردم باور نکنم +همه میرن! عادت کردم وابسته نشم _من هیچوقت نرفتم +ولی من ندیدمت... این بی فایدس _بیخیال گذشته سوختمون.. ما الان کجاییم؟؟:) +ما هرشب تو کثافت می خوابیم عزیزم