Zarry one shot

داستان های ترجمه شده تک قسمتی از زری رومنس های زین و هری (اسمات)

Can i keep you? [Zarry] Persian Translation

[Book 1] *کامل شده هری هرگز فکر نمی کرد که تنها با یک نگاه عاشق کسی بشه. دقیقاً عشق در نگاه اول...ممکنه پوچ و دیوانه به نظر برسه، اما این بار در دریای عشق غرق میشه، برای یه پسر! • Persian translation • Best ranking : #1 - zarrystylik #3 - zarry

diary of a psycho [zarry]

تنها چیزی که یادم میاد.کوچه ی نیمه تاریک و یه گودال قرمز از خونه... "این تقصیر تو نبوده زین...تقصیر تو نبود.اینو یادت نره.." حرفای اخرش این بود...اخرین حرفاش بهم این بود...که تقصیر من نبوده...ولی اگه اون روز من نمیرفتم تو اون کوچه....... اون روز کی بهم زنگ زده بود؟کی باعث شد برم تو اون کوچه؟کارش چقدر مهم بود؟به اندازه...

miracle معجزه (ترجمه)

زین و هری طلاق گرفتن و جدا از هم زندگی میکنن و پسر کوچولوشون امیدواره تو کریسمس امسال رو کنار ددی و پاپا باهم مثل یه خانواده بگذرونن

only for you (ترجمه)

برای من مهم نیست چقدر باید صبر کنم که متوجه شی عاشقمی من صد سال برات صبر کردم هزار سال دیگه هم صبر میکنم فقط بخاطر تو عشق من

Annoyed (ترجمه)

زین دلش میخواد توجه هری رو بدست بیاره اما هری اون رو کلافه کننده میبینه

•Nightmare•[Z.S]

من نمیخوام من نمیخوام بخوابم میترسم از خوابیدن وحشت دارم من نمیخوام زین...نمیخوام مردنتو ببینم...

Cruel {Zarry}

Zayn grabbed a fist full of brown curls, pulling Harry's head back while slowly tracing the outline of his face with the black gun. "Didn't someone's little plan just backfired?" He chuckeld. " I think it just did, babe." "Zayn, I can explain. Please just hear me out." "Explain?" Zayn pushed the gun inside Harry's mo...

Golden (Zarry)

"green and yellow huh?" Zayn asked with a smirk as he put the cake on the table. "I bleed green and gold babe" Harry answered smirking back. One shot! Enjoy

relax (ترجمه )

عاشق دشمن شدن بخشی از برنامه نبود این قرار نیست پایان خوشی داشته باشه