Select All
  • Take You Home (Persian ver.)
    1.2K 234 6

    بکهیون تا "بينقص بودن" خیلي فاصله داشت. سرنوشتش طوري رقم خورده بود که عینِ پدربزرگ و پدرش یه جنایتکار باشه. دلش میخواست از این سرنوشت شوم فرار کنه، ولی انگار همهی درا به روش بسته شده بود. به عشق تو نگاه اول اعتقاد داشت ولی ترس از دست دادن هم داشت. ترس اینکه، دست به هرچی میزد نابود میشد و عین خاكِ سیگار فرو میریخت. ولي...

    Mature
  • Gone with the sea
    73.8K 18.7K 21

    بابام یه ماهی فروش بود که بوی گند لباسش اجازه نمیداد شب ها تن برهنه مادرم رو در آغوش بکشه،یا بوسه خوش آمد من رو برای بعد از کار داشته باشه. این شد که یه روز وقتی پدرم احساس کرد به اندازه کافی برای «داشتن » بزرگ شدم دستشو رو شونه هام گذاشت و زمزمه کرد "نقاش شو پسرم، و تن برهنه اون کسی که دوسش داری رو ثبت کن ،ماهی فروش...

    Completed