𝗛𝗲𝗮𝗿𝘁𝗹𝗲𝘀𝘀 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯
-heartless- "کیم تهیونگ یه امگای افسرده بود. حتی توی گوشه گوشههای افکارش هم به عشق و جفت داشتن فکر نمیکرد. اما بعدش خودش رو توی بغل منجی و عشق زندگیش پیدا کرد. و حدس بزنین چی؟! اونم با یه لبخند کوفتی روی لبهاش!!" -کوکو. - چ-چی؟ -هیچی. صدات کردم احمق. -نه. الان چی گفتی؟!! -گفتم که اح- -کیم تهیونگ!! یه بار دیگه با او...