Select All
  • Morning Sun | 朝の太陽
    4.3K 607 17

    - اگر حواس‌پرتی و راه رسیدن به هدفت «من» باشم و من، از سنِ تو و جایگاهت، گذشتت و نسبتمون رد شم، باز هم مانعی برای با هم بودن هست. از اونجایی که بقیه ثابت کردن قدرت تو رو بیشتر از اینکه من خودت رو بخوام نیاز دارن. قبول میکنم که جدا باشیم اما این یه بوسه‌ی بالغانه‌ست، اگر برگردی بیشتر از این بهت میدم. + اگر هنوز هم نگر...

  • Lost (Hannigram)
    948 143 6

    [کامل شده] "میدونی... ویلیام احمق‌ترین آدمیه که دیدم.‌ تو بهش آسیب زدی‌. دوباره، و دوباره، و دوباره." با هر کلمه‌ای که میگفت صداش بلندتر می‌شد. همزمان با کلمه‌ی آخر، محکم‌ترین مشتش رو به صورت مرد کوبید. اونقدری که استخوان‌های انگشتهاش احساس درد و سوزش کردن. نگاه کوتاهی به پشت دستش که به خون هانیبال آغشته شده بود اندا...

    Completed  
  • i will not return
    26.6K 2.9K 71

    نبردی که میان جنون و معقولیت باشد ، برنده ندارد.

  • Hannigram is fun
    6.4K 1.1K 38

    هیچی فقط گفتم یکم دور هم باشیم بخندیم🤝🏻 ام بعضیاشون ترجمه شدن بعضیاشونم از خودمه امیدوارم دوستش داشته باشین♥️

    Completed  
  • guide to become a sad clown
    14.1K 2.2K 17

    لیام. لیام عزیزم. قصد پرسیدن احوالت رو ندارم؛چون جواب این سوال همیشه یه دروغه. یه سوال تشریفاتی برای سرکوب حس همدردی نسبت به همنوع و یه جواب سرسری برای نشون دادن سپاسی که در اصل وجود نداره. یه نوع رفتار محترمانه تهوع آور. اما رابطه ما خیلی عمیق تر از این وانمود کردن هاست؛درست نمی گم؟ پس به جای این سوال حال خوب رو برات...

    Completed  
  • Everything Becomes Colorful/هرچیزی رنگارنگ می‌شود
    316 41 5

    داستانی کوتاه راجع به تناسخ، آرزوهای محال و رویاهای گم‌شده لابه‌لای کتاب‌ها شیپ: اروین اسمیت/لیوای آکرمن

    Completed  
  • Forever in your memory | L.S - AU
    92K 13.4K 30

    ' همیشه در خاطر تو ' " و همینه ، عشق همینه . در عین پیچیدگی به سادگی گفتن یک جمله ی صادقانست " هر چیزی که مال منه مال توعه تا برای خودت بکنیش " نویسنده : ____Marry@ - فن فیکشن لری استایلینسون - کامل شده آغاز : تابستان ۱۳۹۶ پایان : بهار ۱۳۹۷

    Completed  
  • Drowning In Your Breath
    165K 29.5K 52

    راستش را بخواهی عشق، من هنوز هم امیدوارم حتی شاید امیدوارتر از امید هستم که هنوز هم لبخند می‌زنم که هنوز در آغوش می‌گیرم که هنوز وقتی یادت می‌افتم ناخودآگاه دستم می‌رود سمت شماره‌ات می‌نویسم «دلم برایت تنگ شده» گرچه شاید هیچ‌وقت جوابی نرسد شاید امیدوار هستم که هنوز لباس‌هایم نقش گل‌های داوودی دارند که هنوز نزدیک بها...

    Completed  
  • Desiree | Vkook | Completed
    1.3M 112K 44

    خلاصه: دهه ی نود میلادی. بوی قهوه ی تلخ و کلاه های کج فرانسوی. پوستر تئاتر های شکسپیر در همه جای شهر. و پسری که توی اتاق واحدش در ساختمان هبیتیت مارسی نشسته و به عاشق بودن فکر میکنه... عشق به شوهر خواهرش که نوزده سال از خودش بزرگتره... آیا تهیونگ هم میتونست دل به عشق برادر زنش بده؟ کسی که از مارسی تا سئول رو طی کرد...

    Completed   Mature
  • Delibal [Z,M]
    6.6K 1.1K 25

    Completed ‌کلمه‌ی "دلیبال" " Delibal": نوعی عسل که مقدار کم آن شفا دهنده و مقدار زیاد از آن کشنده است. آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ژانر: معمایی، جنایی، رومنس Cover by @imfatwzh ⚠️این بوک حاوی محتویاتی می باشد که ممکن است برای هر سن و روحیه ای مناسب نب...

    Completed  
  • Deceive [Ziam Mayne Version - Completed]
    4K 739 7

    یه پلیس به عنوان جاسوس وارد یه شرکت می‌شه تا بتونه به رئیس مافیا نزدیک شه و سوابق جرمش رو دربیاره و بفرستتش هلفدونی. هر کدوم از اون‌ها اون یکی رو بازی می‌ده و هر دو بازیچه‌ی هم می‌شن. -I don't want to deceive you... مترجم : -Liammalik-

    Completed  
  • Darkside of an angel | Z.M - AU
    5.9K 1.2K 19

    با احترام به " لیام جیمز پین " که همیشه یاد خودش و لبخندش تو قلبمون زنده میمونه. 'نیمه ی تاریک یک فرشته' این یک داستان شیرین نیست. من راوی یک حکایت عاشقانه نیستم. این مرگ است. این تباهیست... - فن فیکشن زیام مین - آغاز پاییز ۹۷ - پایان زمستان ۹۷ نویسنده : ____Marry@

    Completed  
  • CONQUERED
    1.1M 143K 121

    I changed that Monster, just for YOU..! ❌هشدار❌ ۱-فنفیک با فاصله‌ی زمانی نسبتا زیادی آپ میشود. ۲-این یک رمان طولانی است؛ اگه حوصله‌ی داستان طولانی ندارید، این فنفیک را شروع نکنید. ۳-این یک فنفیک "بی‌دی‌اس‌ام" نیست اما دارای محتوایی است که ممکن است برای همه مناسب نباشد. از جمله آسیب‌های فیزیکی، تحقیر، تجاوز، قتل، کشتار...

    Mature
  • Blowing Mind (Persian Translation)
    40.3K 4.7K 14

    ❌Original Name: Hoping This Cold Blue Water Scrubs Me Clean And Spits Me Out Again❌ "بمون" هری با ناامیدی زمزمه کرد و لب هاش رو به شقیقه ی لویی چسبوند، طوری که انگار میتونه دردی که اونجا رشد میکرد رو تسکین بده. ولی اون نمیتونه درد رو متوقف کنه، و مهم نیست که چه قدر تلاش کنه... اون نمیتونه کاری کنه که لویی بمونه.

    Completed